نوشته اصلی توسط
پسر جوان
سلام خانم Mahaneh، خیلی ممنون از پاسخ موشکافانه و دقیقتون.
واقعیتش اینه که همونطور که در پست اولم گفتم مسئله من یکم پیچیدست و ذهن آشفته و نامنظمم اجازه نمیده همه مسائل به طور یکپارچه خدممتون عرض کنم. ببیند من قبلا در خصوص معیارهای ازدواج کاری که گفتید انجام دادم. روی کاغذ نیوردم ولی خیلی بشون فکر کردم و دقیقا به خاطر همین مسئله بود که فهمیدم چقدر بین عقل و احساسم فاصله هست.همونطور که در پاسخ به خانم Amina نوشتم، من طی چند ماه اخیر چند مورد در ایران پیدا کردم که واقعا با تمام معیارهایی که خدمتتون نوشتم جور درمیومدن و همین مسئله منو دچار تردید کرده. پیش خودم میگم اگه اونا تونستن چرا من نتونم؟ در مورد دخترهای ایرانی من تنها در محیط دانشگاه می تونم اقدامی کنم. چون در جایی دیگر هیچ ارتباطی ندارم. در این خصوص باید چند نکته رو بگم. اول اینکه تا حالا حتی یک گزینه چشم آبی بلوند به چشمم نخورده. با اینکه در دانشگاه تحصیل من تعداد دانشجویان دختر زیاد است. اصلا بگیم دختری با این خصوصیات ظاهری وجود داره و یا من کلا بخوام این معیار کنار بزارم، یه سری مشکلات جدی مقابل من وجود داره که از شما خواهش میکنم بعنوان خواهر بزرگتر منو راهنمایی کنید. چون واقعا اطلاعاتم کمه و احساس مبکنم رفتار اجتماعیم در این زمینه خیلی ضعیفه و بشدت آزارم میده. چون به لحاظ علمی جایگاه خوبی دارم، در واقع هیئت علمی شدنم به راحتی در دسترس است. اما نکته ایی که وجود داره اینه که یکی از پارامترهای مهم گزینش هیئت علمی، اخلاق است. حالا شما خودتون باقی ماجرا رو بخونید. کافیه من بخوام با یک نفر به طور محدود آشنا بشم جو دانشگاه هم طوریه که متاسفانه دانشجویان خیلی در این زمینه فضول و اخلاق های خاله زنکی دارند و حتی یک شایعه کوچک می تونه زندگی کاری منو نه تنها در این دانشگاه و حتی دانشگاه های دیگر بر باد بده. بیاین فرض کنیم اصلا این مورد هم مطرح نباشه. من واقعا نمیدونم شناخت در محدوده مذهب برای ازدواج یعنی چی؟ منظورم اینه که بدون اینکه خانواده ها رو درگیر بکنیم (اما در جریان باشن). به نظر من در جامعه ما این مسئله خیلی گنگه. از یه طرف آثار منفی دوستی دختر و پسر و از طرف دیگه وارد شدن به پروسه ازدواج که دردسر و مشکلات خودش داره. به قول شما راه دیگه ایی برای اینکه این فانتزی احساسی برای خودم حل کنم هست (با توجه به اینکه فعلا در ایرانم)؟ واقعا از خودم با این طرز تفکرم خجالت میکشم. در خصوص اون مسئله ایی که فرمودید "خرج کردن احساس زیاد در اوایل ازدواج درست نیست" باید نکته ایی بگم. منظورم این بود که در اوایل ازدواج یک سری خصوصیت های اخلاقی خیلی می تونه به دوام و پایداری ازدواج کنه کمک کنه که تا حد زیادی متاثر از علاقه بین دو طرف هست. من با توجه به تاپیکایی که در این سایت خوندم به نظرم ویژگی هایی مانند صبر، بخشش، فراموش کردن خطاها، روی خوش، خوبی کردن بی انتظار و... در اوایل ازدواج خیلی میتونه کمک کننده باشه و من دارم روی خودم در این خصوص به شدت کار میکنم. منظورم این بود.
خانم Amina و Mahaneh، خیلی ممنون میشم از هر دیدگاه دیگه ایی که به نظرتون مهمه و باید گفته بشه من راهنمایی کنید. حتی اگه دردناک باشه اما احساس میکنید نیازه بازم مطرح کنید.