اووووهــووووم
خب!؟
سلام دوستان صندلی
منم از طرفشون سلام میکنم
سوال میپرسم الان
بپرسین راحت باشین!!!
:301::301::301:
خونسرد باشین!!
1-در رشته حقوق سررشته داری نه؟
بله، استفهام انکاری انگار،امرتون!؟
2- خب پس لطفا بگو حکم جزایی کسی که در صندلی داغ میپره در نوبت دیگران چیه؟
چشم. اینه که کسی که پریده شده وسط نوبتش به شخص پرنده مدال میده!!
3-بزرگ ترین اشتباهت در زندگیت چی بوده؟
اون موقعهایی که تصمیمای مهمی می گرفتم که اتفاقا خیلیم درست بودند به خاطر اینکه اعتماد به نفس و استقلال نداشتم اجراییشون نکردم. البته وضعیت من تا جایی پیش رفت که دیدم دیگه نمیتونم این جوری ادامه بدم و ازون موقع تغییر جهت دادم و هم چنان هم در تلاشم. شاید اون اشتباهات که جنس همشونم یکی بود لازم بود تا من تغییرات اساسی رو شروع کنم. مثلا اگه به دیوار خونه ی شما یه ترک باشه شاید بگی مشکلی نداره ولی اگه زلزله بیاد و کلا ویران بشه خیالت راحته دیگه ای خونه ای در کار نیست میری از اول میسازیش، وضعیت من دقیقا این طوری پیش رفت.
4-دوست داری ازدواج کنی؟ :43:
بله، ولی فعلا مسائل مالی و بحثای اصلاح شخصیتم مونده شاید تا 80 درصد رفته جلو.
5- عاشق شدی تا حالا ؟:18:
این یکیو نه
6-من فکر میکنم از وقتی اومدی همدردی خیلی تغییر کردی یادمه اولین روزایی که اومده بودی یه دعوا راه انداختی :311:تو تاپیک مینوش ولی خداروشکر الان امن و امانه ؟
دقیقا،تغییر که خیلی کردم، همکارام بهم میگن تو چقدر ریلکسی، ولی الان منم که تعجب میکنم اونا چرا اینقدر استرسای الکی دارند. فک کنم منظورت تاپیکی بود که من به محمد93 واکنش دادم. اوائل تو همدردی منم احساساتی میشدم ولی اون تاپیک http://www.hamdardi.net/thread-12005.html خیلی بهم کمک کرد ، حتی توی روزمره هامم خیلی ازش کمک گرفتم.
7- نقاط ضعف و قوتت رو برامون بنویس
قوت:
صبور
موقعیت شناس
تحلیل موقعیت و وضعیت روبه رویی در لحظه(online)!
درک متقابل
ریشه یابی مشکل و تلاش برای حلش
ضعف:
مهارتای اجتماعیم هنوز جای کار داره ( در دست اقدامه!)
8- از کدوم شخصیت ها در تالار همدردی خوشت میاد؟
تقریبا همه بهم کمک کردند میتونم بگم بخش زیادی از صبوریمو مدیون کساییم که صددرصد باهام مخالف بودند و با کمک اون تاپیکی که معرفی کردم تونستم شنیدن مخالف رو تحمل نکنم بلکه بپذیرم و بی جهت هیجانی نشم؛ حالا توی حقوق بحثای لیبرالی هست ولی از دید روانشناسیه که میشه تو زندگی شخصی اونو پیاده کرد.
ولی حالا چند تا اسم ببرم: مدیر، فرشته مهربان، بالهای صداقت،سوده 82،صبا_2009، فرشته اردیبهشت و کسانی که جزء دوستانم در پروفایلم اند و خیلیای دیگه.
کی حرصتو در میاره ؟
قطعا فرشته ی اردیبهشت قادر به این کار نبوده!! :311:
9- برای هرکدوم یه کاراکتر بنویس:
این سوال سخته
باغبان:
پدری دلسوز
دختر بی خیال:
دانشجویی که 28 اسفند کلاس رو تشکیل میده
مصباح الهدی :
مربی مهربون مهد کودک
ام . رضا:
نمیدونم این یکیو
محمد93:
مدیر فروش
فرهنگ27:
مقرراتی
مینوش:
جودی آبوت
پاییزه:
آخرین نفر
فرشته اردیبهشت:
فرشته اردیبهشت (خودتو دست کم نگیر برای خودت یه کاراکتری!!)
10- تو کل کل چقدر حرص میخوری؟ چقدر می خندی؟ چطوری این همه نقشه می کشی؟
حرص اصلا نمی خورم، تقریبا خیلی خندیدم، سال پیش یه یک هفته ای بود اینقدر خندیدم که فکم درد گرفت!
نقشه رو واقعا نمیدونم ، خودش پیش میاد ، خودمم بی تقصیرم نمیدونم چطور به ذهنم میرسه
ولی تاپیک کل کل حسنی که داره اینه که میتونه به افرادی که زودرنج هستند کمک کنه ازون حالت در بیاند چون واقعا همه چیز شوخیه (ازین جهت به من کمک کرد البته اون اوئل)
اما وقتی کسی ناراحت میشد یا جو تاپیک سنگین میشد( که دو سه باریم بیشتر اتفاق نیافتاد) خیلی ناراحت میشدم که یه نفر دلخور شده.
11- فکر کن ازدواج کردی چقدر حاضری ناز خانمتو بکشی؟ مغروری؟
مغرور نیستم، با چیزایی که از خانمها میدونم این کار رو میکنم. ضمنا موارد اینچنینی در ذات هر مردی هست( متقابلش در هر زنی). ما وقتی که بهش بی توجهیم یا می خوایم مقابله کنیم در واقع داریم به خودمون پشت میکنیم
این جمله که نقل شده از پیغمبر : "بهترین مردان شما کسی است که برای زنان و دخترانش بهتر باشد." باز در همین راستاست یعنی یه مرد بره ببینه چی کار میتونه بکنه که برای همسرش بهترین باشه و بعد هم خانوادش. چه چیزی بهتر از خوبی رسوندن به دیگران و واجب تر از هر کسی در عالم، همسر.
12-ام. رضا رو به عنوان همسر توصیف کن
من نیشم باز میشه این سوالا رو میبینم:43: عاشق- مهربون - وظیفه شناس- دل در گرو معشوق و خیلی چیزای دیگه ؛
این مدل سوالا سوء استفاده از موقعیت یه مجرد تنهاست!! :311: به گمونم پست مصاحبه با مدیر کافی نبوده!! :311:
13- زیباترین اتفاق زندگی ات؟
دل خراش ترین؟
تفسیر اینکه چه اتفاقی دلخراشه یا زیباست تا حد زیادی بستگی به روحیه ی ما داره، اگه دو سال پیش بود میگفتم کل زندگی من اتفاقای بد و ناراحت کننده است ولی الان به گذشتم بیشتر خنثی رو به مثبت نگاه میکنم ولی یکی از موثر ترین اتفاقات زندگیم همین چند ماه پیش بود که کار پیدا کردم. به هر حال استقلال مالی تا حدی کمک به آرامش روانی هم میکنه.
بدترین سوتی ات؟
ا
ینم خیلی فکر کردم ؛ سال 88 برای روز امتحان آیین نامه و عملی گواهینامه رانندگی؛ من تا اومدم راه بیافتم از خونه شد 6:30 صبح، بماند که نصف آیین نامه رو تو راه خوندم، وقتی رسیدم به آموزشگاه؛ خب من که نمیدونستم باید کاردکس رو بدیم بهشون تا نوبت امتحانمون بخوره!! ؛ یکمم صحبت میکردم با بقیه و یکمم آیین نامه رو تموم کردم. ساعت 8شد . رفتم از مسئول اونجا بپرسم کی نوبتم میشه، کاردکسو دستم دید و گفت پس کجا بودی ازون وقت تاحالا!؟ گفتم همینجا بودم !! خلاصه موافقت کردند که همون روز به عنوان آخرین گروه امتحان ایین نامه رو بدیم؛ این سوتی اول. ساعت 12 بود که رفتیم برای امتحان عملی ، باز به عنوان آخرین گروه که 5 (4 تا عقب)نفر بودیم سوار ماشین شدیم. نفر اول قبول شد نفر دوم رد شد منتها شروع کرد به التماس کردنو یه وضعی... :311: . جناب سرهنگ در و باز کرد با لگد انداخت بیرون!! من ندیده بودم یه نفر یه همچین کاری بکنه تا اون روز. نفر سوم سر پارک L رد شد. بعد به من گفت بیا بشین. کمربند و آینه رم نمیخواد فقط برو، حالا نفر قبلی ماشینو وسط یه کوچه که سرزیزی بود و پشت سرمون ماشین بود روبه رومونم یه وانت بود رها کرد برای من بدبخت. با هر استرسی که بود و غر زدنای جناب سرهنگ ماشینو نجات دادم و یکم رفتیم تو خیابون و گفت دیگه بایست و خلاص برگمو امضا کرد و گفت برگرد اموزشگاه که کارای اداریشو انجام بدی.من حواسم نبود در رو با دست چپ باز کردم بدون اینکه ببینم ماشین میاد یا نه!! سرهنگ بهم گفت امضا کردم دیگه ولی دفعه اخرت باشه با دست چپ دررو باز میکنی خلاصه شانسم خیلی گفت؛ اینم سوتی دوم. البته به بزرگی سوتیای خودتون ببخشید که میرید تو ماشین مردم میشینید فکر میکنید ماشین خودتونه!!!!
14-حالت خوبه؟ (منظورم کلیشه ای نیست اصل حالت خوبه؟)
سوال سختیه ولی میتونم بگم خوبم
15- به نظرت مهم ترین ایراد من چیه؟(این سوال جدی ها لازم دارم جوابشو)
عه، حالا جدی شد!
ت
و تاپیک خودت اشاره کردم؛ یه سری افکارت اصلا جایی در دنیای ماده نداره ولی برعکس یه سریاشون بوی وابستگی به دنیا رو میده و اگه این تضاد رو در خودت حل کنی یه قدم بزرگ برداشتی
16-جاهای خالی را پر کنید:
خانم معلم مثل اینکه جاخالی خیلی دوست دارین!
من ام رضا عاشق دختری شدم به نام روح انگیزبه این دلیل که
اعتماد به نفس بالایی داشت
بعد از عقد اسمش را عوض
نکنه
و میخوام به صورت
کامل و همه جانبه باهاش اشنا بشم فقط تنها ایرادی که دارد اینه که
چهره ی زیبایی از دید دیگران نداشت اما برایم قابل گذشت هست چون عشق چشم هایم را
نبسته است
چادر گل گلی او تو صف نانوایی .....................را برد .
خانوم معلم اینو نفهمیدم ولی نمیخواد توضیح بدین نمره کم کنید مهم نیست برام !!! هههههه!!!
معتقدم که ادمی که شغل ثابت نداره غلط
میکنه ازدواج کنه :311: چیز دیگه ای نمیتونستم بگم!
چهره و زیبایی روحی نقش
مهم در ازدواج برایم
دارد
نظر پدر مادرم در باره روحی
با من متفاوت است
فعلا اینا رو نوشتم بیکار نباشی تا بعد که خدمت برسیم :102:
خواهش میکنم خدمت از ماست؛ فقط گذر پوست به دباغ خونه میافته!!!!:102: