-
قهر ،قهر و قهر
با سلام دوستای خوبم من بد جور مستاصل و درمونده شدم شدیدا به کمک احتیاج دارم
هشت ماه با همسرم زندگی می کنم ما تقریبا همسن و سالیم 4 ماه از من بزرگتره .اختلاف نظر خیلی داریم به طوری که الان بیشتر از این که بخواهیم با حرف بزنیم ترجیح می دیم به خاطر بوجود نیومدن تنش و درگیری با هم قهر کنیم و حرف نزنیم و این قهر یک هفته تا ده روز هم طول می کشد و تو این مدت های طولانی کلا از زندگی هم می ریم بیرون و مثل همخونه زندگی می کنیم که هیچ کاری به کار هم نداریم البته اوایل تمام این قهر ها از طرف من بود اما اون زود منت کشی می کردو آشتی می کرد اما الان دیگه پا پیش نمی زاره و اینقدر زمان طولانی می شه که گاهی فراموش می کنم ازدواج کردم
عمده مشکلاتمون سر اومدن به موقع به خونه است . من خیلی دوست دارم شوهرم کارش که تموم شد بیاد خونه مثل همه زنهای دیگه اما اون ترجیح می ده بعد از کارش وقتش رو بیرون از خانه (باشگاه بیلیارد) بگذرونه و آخر شب بیاد خونه . وقتهایی که این کار رو می کنه شدیدا با هم درگیر می شیم و به قهر های طولانی منجر می شه تا حالا صد بار سر همین موضوع درگیر شدیم اما نه اون کوتاه می آد نه من .می گه برو سر خودت رو یه جا گرم کن که اینقدر به من گیر ندی اما من دوست دارم وقتی ازدواج کردم همه جا فقط با شوهرم برم تا حالا پیش مشاور نرفتیم نمی دونم اشکال از منه یا اون
خواهش می کنم راهنمایی ام کنید
-
سلام رها جان.
چند سالتونه ؟
شوهرتون چه ساعتی کارش تموم میشه ؟ چند ساعت دیر میاد خونه ؟ هر روز این قضیه تکرار میشه یا فقط بعضی روزا ؟
گفتی مشکل عمده تون سر این چیزاست. مشکلات دیگه ای که سرش درگیر میشین چیا هستن ؟
شما شاغل هستین یا خونه دار ؟ تحصیلاتتون چقدره ؟
-
سلام رها خانم
چند سوالم من بپرسم ایراد نداره
از اول اینطوری بود دیرمیامد یا به مرور بیشتر شده؟
شما در منزل کنار همسرتون هستید زیاد در مورد مسائل مختلف حرف میزنید یا بهتره بگم میزدید؟
-
سلام
من که میگم یه مدت کاری به کارش نداشته باش البته یکمی زمان می بره تا همه چی درست بشه اما حوصله به خرج بده و صبر داشته باش ..
البته وقتی می گم کاری نداشته باش نه اینکه قهر باشی بلکه خیلی عادی و طبیعی رفتار کن و همیشه به خودت برس و موقع اومدن همسرت به خونه توی هر ساعتی که باشه با لبخند ازش استقبال کن .
در ضمن سعی کن خانواده همسرت رو هم تند تند به خونتون دعوت کنی و اصلا هم به همسرت اصرار نکن که به خاطر اونها زود بیاد خونه بلکه اجازه بده تا خودش کم کم متوجه موضوع بشه که باید برای زندگیش هم وقت بزاره و کنارش می تونه هفته ای یکبار یا دوبار به سرگرمیهای مورد علاقه اش بپردازه ..
اینجوری وقتی ببینه تو مشغول زندگیت هستی و همه چی رو خوب و گرم توی دستت گرفتی و برای خودت برنامه منظمی داری کم کم اون هم وارد زندگی میشه .
-
متاسفانه شوهر شما هنوز از دنیای مجردی بیرون نیومده
باید باهاش منطقی صحبت کنید که سایه بالا سر شما باشه و شما انتظار داری ظهر مثلا ناهار رو با هم بخورید
با آرامش ازش بخواید این مدل زندگی رو کنار بزاره وگرنه عاقبت خوشی نداره
در همون اوایل که این اتفاق ها پیش اومده باید در کنار قهرتون تعهد ازش میگرفتید ( لفظی ) برای این کار که نکردید
این قهرها و ناز کشیدن اینقدر تکرار شده که برای شوهرتون یه چیز طبیعی شده و برای همین الان دیگه ناز شمارو نمیکشه
یه مشاور خانواده برید به نظرم میتونه کمک کنه
-
سلام
شما و همسرت چند سالتونه؟
تحصیلات و شغلتون چیه؟
چطور باهم اشنا شدید؟
رها جان
یکی از دلایلی که همسرت دوست نداره زود بیاد خونه همین موضوع قهر کردنهای مکرر شما ست.که الان دیگه نه تنها برای همسرت عادی شده بلکه خودش هم اقدام به این کار میکنه
باید کانون گرم خونه رو برای همسرت اماده کنی تا بعد از اتمام کار با ذوق و شوق بیاد خونه.
برقراری ارامش..اماده کردن غذای خوب و اراسته کردن خودت و استقبال رفتنش موقع امدن به منزل خیلی میتونه همسرت رو تشویق کنه تا بعد از کار برگرده خونه
تصور میکنم شما و همسرت در یک لوپ معیوب افتادید.همسش شما از قهرهای شما و اختلافات با شما ناراحته و شما هم از دیر منزل امدنهای ایشون و این مدام تکرار میشه
مهمترین کاری که میکنی اینه که ارامش خونه رو برقرار کنی و ببینی چی همسرت رو خوشحال میکنه
کار همسرت هم خالی از ایراد نیست اما چون مافقط به شما دسترسی داریم میتونیم به شما بیگیم چیکار کن و چیکار نکن
- - - Updated - - -
سلام
شما و همسرت چند سالتونه؟
تحصیلات و شغلتون چیه؟
چطور باهم اشنا شدید؟
رها جان
یکی از دلایلی که همسرت دوست نداره زود بیاد خونه همین موضوع قهر کردنهای مکرر شما ست.که الان دیگه نه تنها برای همسرت عادی شده بلکه خودش هم اقدام به این کار میکنه
باید کانون گرم خونه رو برای همسرت اماده کنی تا بعد از اتمام کار با ذوق و شوق بیاد خونه.
برقراری ارامش..اماده کردن غذای خوب و اراسته کردن خودت و استقبال رفتنش موقع امدن به منزل خیلی میتونه همسرت رو تشویق کنه تا بعد از کار برگرده خونه
تصور میکنم شما و همسرت در یک لوپ معیوب افتادید.همسش شما از قهرهای شما و اختلافات با شما ناراحته و شما هم از دیر منزل امدنهای ایشون و این مدام تکرار میشه
مهمترین کاری که میکنی اینه که ارامش خونه رو برقرار کنی و ببینی چی همسرت رو خوشحال میکنه
کار همسرت هم خالی از ایراد نیست اما چون مافقط به شما دسترسی داریم میتونیم به شما بیگیم چیکار کن و چیکار نکن
-
سلام خوشحالم که پیام های شما دوستان عزیزم را دریافت کردم خیلی وقت بود با کسی حرف نزده بودم دلم داشت می پکید اما الان احساس خوبی دارم که تنها نیستم
و اما جواب سوالات شما دوستان گلم
من 30 سالمه و کارمند و همسرم 31 . ما در گروه کوهنوردی با هم آشنا شدیم راستش موقع ازدواج نه کار داشت نه پول و نه هیچ چیز دیگه فقط یه اخلاق خوب داشت و ظاهر خوب در کل آدم بدی نیست اما اون وقتها ما هر روز هفته رو با هم بودیم همیشه کنارم بود آخر هفته با هم کوه می رفتیم باهاش بم خوش می گذشت من هیچ توقع مالی ازش نداشتم فقط می خواستم دوستم باشه همراهم باشه تو زندگی .و در دوران قبل از عقد همین طور بود اون وقتها ما خیلی بیشتر از الان که ازدواج کردیم کنار هم بودیم . شاید تنها انگیزه من از ازدواج همین بود .یکسال عقد بودیم تو این مدت دست به چند تا کار زد که همش شکست خورد سرمایه این کارها رو هم من براش جور می کردم . بعد از عقد اختلافامون شروع شد ترس من از آینده و بیکاری همسرم باعث می شد کمی بهش غر بزنم تا این که خدا خواست یه کار خوب براش پیدا شد و اون هم با جدیت هر چه تمام تر مشغول به کار شد و الان یکساله که سرکاره و هر چی هم که حقوق می گیره تمام و کمال می ده به من به خاطر پولهایی که قبلا بهش داده بودم و از دست داده بود ما هم بدون هیچ جشن و عروسی و ..... اومدیم طبقه بالای خونه بابام و زندگی مون رو شروع کردیم .
توصیه هایی که شما می گین در عمل برای من واقعا سخته وقتهایی که احساس بدی بم دست می ده ناراحتی و عصبانیت تمام وجودم رو پر می کنه اینقدر که حتی سر سوزن هم حس خوب تو وجود م نمی مونه و این حس فقط با یه دعوا داد و بیداد و یا قهر التیام می شه . وقتی که بعد از قهر آشتی می کنیم یه هفته اولش خوبه بعدش دوباره همون آش و همون کاسه همین که من سر موضوعی باهاش بحث کنم می زاره می ره و آخر شب می آد و من هم که از این کارش متنفرم باید یه جور دیگه ای تلافی کنم و .... این می شه که همه چی رو خراب می کنیم . باز هم منتظر جواب هاتون هستم
-
رهای عزیز
اصل زندگی همینه.اینکه در اوج ناراحتی و عصبانیت بتونی خودت و احساساتت رو کنترل کنی و نذاری منحرفت کنه
یادت باشه همیشه ممکنه این التیام که نیازمند دعواست خوشایند نباشه و همه چیز به خوبی و خوشی تموم نشه.
یه زن عاقل و با سیاست هیچ وقت سر شوهرش دادو بی داد نمیکنه.هیچ وقت باهاش قهر نمیکنه تا اون از خونه فراری بشه.
مطمئن باش اگر ا این روند نادرست پیش بری دیگه همسرت به داد و بی دادهات هم توجه نمیکنه و اونم براش عادی میشه
همسرت خسته شده.از کشمکش و دعوا و درگیری باهات.
مراقب زندگیت باش.یادت باشه اون بیرون متاسفانه همونقدر که برای زنها کمین میکنن برای مردها هم میکنن.
اجازه نده زندگیت به خاطر عدم صبوری و سیاستت از دست بره که بعد از اون دیگه پشیمونی سودی نداره.
ممکنه شما وقتی معنی سیاست و درایت رو فهمیدی خیلی دیر شده باشه
برای همسرت طنازی کن.نه مردانگی.نه داد و بی داد.خواسته هات رو با لوس کردن خودت و با ناز کردن بگو.
منم اوایل زندگی که با همسرم اختلاف زیاد داشتم همسرم دوست نداشت از سرکار زود بیاد خونه.اما کم کم که بعدا مشکلاتمون به مرور کمتر شد تازه یک ساعت هم زودتر مرخصی میگرفت و میامد خونه.
راستش من از صحبتهات بیشتر شما رو مقصر میبینم.چرا که این زنه که میتونه خونه رو تبدیل کنه به کانون ارامش و یا میدان جنگ.
بازم بهت میگم.همسرت خسته شده از این همه کشمکش.و این یه زنگ خطر برای زندگیتونه
فقط و فقط با صبوری خانومی و درک همسرت میتونی اوضاع رو درست کنی.ضمن اینکه یاد باشه طولانی شدن این کشمکشها و دعواها اصلا خوب نیست
-
رها جان من نمی دونم که تو انتظار داری همسرت چقدر از وقتش رو با تو بگذرونه .
من مجردم. اما فکر می کنم در آینده به همسرم این حق رو میدم که زمان هایی رو هم برای خودش داشته باشه. زمانهایی که بتونه با دوستاش سپری کنه. نمیگم تمام زمانش رو. نه . اما بالاخره در طول هفته چند ساعتی با دوستاش بودن (دوست مناسب) فکر نمی کنم آسیبی به زندگی بزنه .
ببین خانمی من برای همین این سوال رو پرسیدم که هنوز منتظرم جواب بدی
شوهرتون چه ساعتی کارش تموم میشه ؟ چند ساعت دیر میاد خونه ؟ هر روز این قضیه تکرار میشه یا فقط بعضی روزا ؟
یه سوال دیگه
آیا تو از دسته خانم هایی هستی که انتظار داری تمام زمان های همسرت با تو بگذره و در واقع یه خانم وابسته هستی ؟
البته این که گفتی کارمندی من فکر نمی کنم که خیلی وابسته باشی. چون زمان کمی برای رسیدن به کارات داری با این اوضاع .
اول این موضوع باید مشخص بشه که تو چقدر به همسرت متکی هستی که اگه این موضوع حل بشه اون وقت میشه در مورد همسرت قضاوت کرد.
اگه ممکنه یه کمی در مورد این موضوع صحبت کن
موفق باشی
-
آسمانی عزیز همسرم معمولا ساعت 5-6کارش تموم می شه البته بعضی روزها بیشتر دوست داره از کارش که تعطیل می شه دو سه ساعت بره باشگاه بعدش بیاد خونه معمولا سه تا چهار روز در هفته البته قبلا روزهای تعطیل هم می رفت که با کلی قهر و دعوا بالاخره قانع شد روزهای تعطیلش جایی نره البته غیر از روزهایی که با هم قهریم
من آدم وابسته ای نیستم .همسرم می گه زور گو و خود رایی اما خوب دوست دارم بیشترین توجه همسرم به خونه و زندگی اش باشه نه چیزهایی دیگه . از تنها بودن توی خونه متنفرم دوست دارم منم که از سرکار می آم اونم هم که کارش تموم می شه با هم خونه باشیم . من خیلی مستقل هستم و به تنهایی از عهده هر کاری بر می آم اما احساس می کنم همسرم بد عادت شده اون زیادی از بابت من خیالش راحته و از خودش سلب مسئولیت کرده