نوشته اصلی توسط saeed1360
[[size=large]سلام به همه عزیزان بنده حقیرچندسال پیش یعنی سال 20/4/1384 نامزد کردم به این گفته های بالا رو تعدا کمی که شامل حال من میشدبنحو احسن انجام دادم ولی متاسفانه بیهوده بود چون خانمم فکر میکرد وظیفمه وناگفته نمونه من به این نتیجه رسیدم باید باکسی ازدواج کنی که این جورچیزارو درک کنه وعوضشو اون هم بکنه نه اینکه پیش خونوادش ادمو تحقیرکنه...من هم انقدر تحقیر شدم تا قهرکردم به مدت دوسال بعدش اومد باهم طلاق طوافقی دادیم حالا چند ماهی بود دلم براش یه ذره شده بود والانشم گهگاهی یادم می افته ولی سعی میکنم ذهنمو به چیزای دئگه ای مشغول کنم ........پس به این نتیجه می رسیم عشقت رو نثار هربی سرو پایی نکن واینجوری میشه که اقایون به خانما اکثر مواقعها رو نمیدنکه هیچ بلکه زیبایهایش رو هم ندیده میگیرن که هیچ بلکه قیافه هم میگیرن[/size]..مثال خودشو خوشکل کرده اقایون خودشونو میزنن اون راه یعنی ندیدم که ارایش کردی چون پررو میشن ... وهزاران مسایل دیگه امیدوارم خانما ازمن ناراحت نباشن چون من واقعا تحقیر وضایع شدم تو عشق یعنی غرورم بکلی شکست[/size]:302::302:[/c[size=x-large]olor]