آقای تهرانی
اگر امکانش هست با پدر صحبت کنین و نتیجه رو در تاپیک ذکر کنین، متشکرم
نمایش نسخه قابل چاپ
آقای تهرانی
اگر امکانش هست با پدر صحبت کنین و نتیجه رو در تاپیک ذکر کنین، متشکرم
خب قضیه در مورد من کمی متفاوته. الان که دارم پاسخ می دم یه گفتگوی طولانی در فضایی صمیمی و توام با آرامش با پدرم داشتم که خدمتتون عرض می کنم. قضیه پیچیده تره.
نه بحث کمالگرایی نیست. هیچ کدوم از خانواده این دو دختر از ما برتری مالی یا در هر زمینه ای نداشتند. یکسان بودیم تقریبا. ببنید من رو لایق و سزاوار دختر ها نمی دونه!!!
نه اون دختر خانم که گفتم اصلا زیبا نبوده. اینطور که یادم میاد محو شخصیت و نجابتش شده بوده!!!!!!!! خدا رو شکر که بهم خورد و مادرم به نتیجه مطلوبش نرسید. دختره واقعا زشت بود. همسایه مون هست، هر روز می بینمش از دور.
اون 2 دختر خانم هم که من گفتم واقعا زیبا بودن. هر چی که لازم بود داشتن.
نتیجه صحبت این بود که پدرم ظاهرا در اوایل آشنایی و ازدواج قول هایی داده که تا امروز نتونسته عملی کنه. مثل ماشین فلان مارک و سفر خارج و ویلا و .... . ظاهرا مادرم نمیخواد چیزی رو که خودش تجربه کرده دختر مردم تجربه کنه.
البته من هیچ قول دروغ یا حرف نشدنی به این خانم ها نگفته بودم. در کمال صداقت وضع مالی و زندگی آینده و ..... اهداف رو شرح دادم.
چجوری بگم؟؟؟ مادرم فکر می کنه من برای ازدواج با هر دختری خیلی کمبود دارم و بدبختشون می کنم و زندگی بسیار بدی به وجود میارم. من میخوام این فکر مخرب از بین بره. این حس اون اعتماد به نفس من رو داغون کرده. من در برنامه امسالم این هست که حتما با یه خانم شایسته ازدواج کنم و مادرم مانع نباشه و در کنارم باشه.
بله هر رفتاری در نتیجه ی اتفاقات گذشته هست. یعنی ریشش رو باید در گذشته پیدا و اصلاح کرد.
اعتماد مادرتون از دست رفته و نمیتونه به این فکر کنه با شرایط اقتصادی امروز شما یک دختر رو خوشبخت کنین.
کاری رو که پدر نتونست انجامش بده شما انجام بدین ولی به اسم بابا.
برای مادر هدیه بخرین و دین دست بابا بهش بده، نه در یک فضای سرد... بلکه با هم شام برن بیرون و بابا هدیه رو بده.
شرایط سفر رو براشون مهیا کنین (سفر دو نفره والدین) و اینو بدین پدر بهش برسونه.. یعنی به اسم بابا تمومش کنین.
هر چقدر مادر روابطش با پدر خوب بشه .. برای شما و ازدواجتون آسانتر خواهند گرفت و اون خوشی های سرکوب شده کم کم از وجودشون پاک خواهد شد.
اکثر مردم روی احساسات تصمیم میگیرن تا روی منطق. مخصوصا گروههای حساس.
(سینما، پارک، خرید ... یکمدار هزینشو متقبل بشین و بذارین با هم برن. جوری به پدر القا نشه که نتونسته و فلان.. بلکه بگین این برای تشکر از شما و مادره ولی اسم منو نیارین و از جانب خودتون بیان کنین بهتره)