همسرم خواسته برم باهاش حرف بزنم، خيلى سخته، خيييلى، اما ميخوام بعش بگم ك چيزى درست نميشه.
نمایش نسخه قابل چاپ
همسرم خواسته برم باهاش حرف بزنم، خيلى سخته، خيييلى، اما ميخوام بعش بگم ك چيزى درست نميشه.
نگو چیزی درست نمیشه بگو درد من اینه بگو دلم زندگی اروم میخاد دلم خانواده میخاد یعنی دلم میخاد خودم و خودت بیشتر اوقات باهم باشیم یه خانواده باشیم حرفامون جایی نره نه من نه تو پشت هم باشیم مثل زمان دوستیمون که جلو خونوادها وایسادیم !!!!
دلم مرد خونه میخاد و......
همه دردهات رو بگو با تمام احساساتت که با قیافت نشون بدی بگو اگه هستی بسم الله.....
باهم حرف زديم، گف به نظرم وقتشه ك حدا شيم.
باز گف بريم مشاور قبلش، باز خودش ميگه ما عوض بشو نيستسم اين مشاور بى فايدس، باز ميگه ما همو دوس داريم، نميدونم چرا قيول كرده بياد مشاور وقتى ميدونه نميخواد عوض شه. من چيكار كنم؟ بريم مشاوره يا بگم نميخواد و تمومش كنم.
رفتن پیش مشاور ضرر نداره یه شانس به زندگیت بده اینجوری توی گرفتن تصمیمت مصمم تر میشی نهایتش اینه مشاور باهاش خصوصی صحبت میکنه تشویقش میکنه بقیش دیگه با خودشه خودتم همراهیش کن اینجوری بهانه دست کسی نمیدی
ایشالله خیره
سلام دوست عزیز
به نظرم مشاوره رفتن خوبه به زندگیت شانس دوباره بده
فقط یه مشاوره خوب برو که دلسوز باشه
توکل به خدا ان شاالله هر چی خیره پیش بیاد برات گلم:323:
شوهرم زد زيرش و نيومد مشاوره، گفت اينهمه راه خوصله ندارم بيام. خودت برو جاى هردومون حرف بزن، يا يه مشاوره نزديك پيدا كن.
انگار ن انگار اين راهو هفته اى يه بار با دوستاش ميومد و ميرفت . سه ساعت راهه.
گفت اگه مشاور راضى شد ز بزن من تلفنى باهاش صحبت كنم.
فك نكنم چيزى عوض بشه، اوضاع روحيم اصلا خوب نيست، همه اشتباهات و كاراى بدم داره جلوى چشمم رژه ميره. اما بايد قوى باشم، ميدونم بايد قوى باشم
سلام
من همیشه تایپک های شما رو دنبال کردم شرمنده ولی از همون اولش میدونستم این زندگی برای شما دوامی نداره وگفتم امروز فرداست که میای تایپیک طلاق میزنی مثل روز برام روشن بود
شما همون اول درجریان اخلاق ورفتار وشخصیت شوهرت بودی چندسال باهاش دوست بودی میدونستی رفیق بازه مشروب خور وخیلی رفتارای ناشایست دیگه که خیلیا تحمل یکی از اونارو هم ندارن
حدحدودای زیادی رو زیر پا میزاره وبراشون ارزش قائل نیست مثل همین تعهد به زن وزندگیش که انگار هنوز شما رو فقط دوست دخترش میدونه نه شریک زندگیش که بهش تعهد داده مرد زندگیش وتکیه گاهش باشه هنوز تو دوران مجردیش گیر کرده ونمیخواد قبول کنه متاهل شده تعهد داده باید دور خیلی از مسائل خط بکشه انرژیش صرف همسر وزندگی مشترکش بکنه
الهام جان متاسفانه نباید امید به عوض شدن شوهرت داشته باشی اگه این زندگی واین شوهر همینجوری میخوای وهنوز در توانت میبینی تلاش کن ولی امید زیادی نداشته باش اون همینه دیگه.
اگه هم برای خودت وجونیت و روح و روانت ارزش قائلی این دندون خراب وفاسد بکن بنداز دور من بارها خواستم بیام بگم چون با خوندن تایپیکات اعصابم بهم میریخت نمیدونم چطور تا حالا تحمل کردی نمیگم خودت هم بی عیب ایراد بودی ولی انتخاب شما از اول اشتباه بوده نه خودت نه شوهرت به بلوغ لازم برای ازدواج وعمل به تعهداتش نرسیده بودین ودارین چوب انتخاب بد رو میخورین
فقط خواهش میکنم اگه طلاق گرفتی حالا حالا به فکر ازدواج کردن نیوفت اگه هم زمانی شرایطش پیش اومد دیگه این اشتباهات تکرار نکن برای خودت خط قرمز تعیین کن قاطعانه بگو شوهر رفیق باز ومشروب خور وچیزای دیگه که تو این زندگی ازشون ضربه خوردی رو نداشته باشن یه خورده روی اعتقاداتت کار کن ضرر نمکینی!
وقتی نخوای کاری را انجام بدی بهانه زیاده واسه انجام ندادنش
خودت مشاور رفتی چی؟ من با شوهرت کاری ندارم خودت و تصمیمت مهم هستش که واقعا بدانی میخواهی چه کاری انجام لدی.
بعدشم اینقدر خودت رو سرزنش نکن و خودت را ضعیف نشان نده لطفا پیشرفتت خوب بوده بخودت زمان بده لطفا آینده روشنه
همسرم اومد مشاوره، مشاور گف اينكه اينهمه راه كوبيد اومد يعنى تورو دوست داره، به مشاورم گفته بود من زنمو دوس دارم، هيچ مشكليم ندارم باهاش، جز اينكه قهر مكسنه از خونه ميره و خونوادش كه اصلا نميتومم قبولشون كنم ى بديهايى كه كردن فراموش كنم، اما زنم اگه ميخواد زندگى كنه بايد با خونوازه من خوب باشه.
مشاور گف حق داره ناراحت باشخ، منم از بديهايى كه از خونوادش ديدم گفتم و به منم كفت توام حق دارى ناراحت باشى. باهم حرف بزنيد ، بى دعوا و ازش بخواه بيا باهم گذشت كنيم، ميدونم حق دارى اما ب خاطر زندگيمون. گف هرشب راجه ب يه موضوع ، فقط يه موضوع حرف بزنيد.
ديشب راجه به اوليش حرف زديم، همه ناراحتيهام از مامانشو گفتم، و گفتم اما به خاطر تو حاضرم همه رو زير پا بدارم، اونم گف من حاضرم مسافرت ببرمت، قليون نكشم، عكساى عروسيمونم بگيرم اما ب خونوادت اخترام نميذارم.
تا اینجاش خوب بود
فقط یه لطفی کن بزار بیشتر شوهرت بگه بهش توجه کن به حرفاش گوش بده توقع نداشته باش خیلی ازش کوچکترین کار مثبت انجام داد تشویقش کن تاییدش کن از نو شروع کن انرژی بزار:72: سخته ولی در توانت هست