نوشته اصلی توسط
nardil
از دید من سعی کن کاری کنی که اون خون به جیگر بشه و خودش طلاقت بده تا مهریه تو بگیری و بتونی مستقل زندگی کنی. اصلا خوب نیست که شما درخواست طلاق بدی و اون تو چشم بقیه و به ظاهر سعی کنه وجهه ی شما رو خراب کنه ( از دید من که خانواده ش و همینطور کسایی که باهاش در ارتباطن میدونن چه موجود مریضیه) برای اینکار باید برنامه بچینی که اون اقدام به طلاق کنه خودش. راحت برو خونه ی پدرت و بشین زندگیتو بکن. سرت تو کار خودت باشه. برای خودت دنبال یه شغلی باش. مطالعه کن حتی شده همینجا و تو همین فروم ها. روی ظاهر خودت کار کن. روی باطن خودت کار کن. برو بگرد و خوش بگذرون حتی شده یک نفری با خودت. اصلا تو نرو پیشش چون اون شوهر توئه و باید خودش بیاد دنبالت تا نیومد اصلا بهش نه زنگ بزن نه اس ام اس نه برو پیشش انگار که نیست و هنوز مجردی. فقط هر چی لازم داشتی رو یه کاغذ بنویس و نگه دار از ریزترین تا درشت ترین تا روزی که اومد سراغت بدی دستش و بره برات تهیه کنه. به هر حال نمیتونه که 1 سال نیاد سراغت. بعد از یه مدت بی محلی کامل از طرف شما، بالاخره سر و کله ش پیدا میشه. اصلا بهش محبتی نکن چون این بشر با محبت اصلا درست نمیشه. بزار این حس بهش منتقل بشه که تو هم به دید یه کالا میبینیش. از دید من که زندگی با این بشر اصلا ممکن نیست و باید ازش نه در ظاهر اما در باطن دوری کنی. یعنی دقیقا مثل خودش رفتار کنی تا ببینه که نمیتونه باهات بسازه و بزاره و بره. یه عده ای بدونه اینکه به خودشون سخت بگیرین بقیه رو خوب بلدن کلافه کنن تو هم سعی کن در مقابل این موجود از این دسته افراد باشی یعنی بدونه اینکه به خودت سخت بگیری اونو کلافه کنی.