-
خب ناهید عزیز اول اینو براتون بگم که خونواده ی همسرم در مراسم عقد ما نیومدن و همین مسئله زمینه رو فراهم کرد برا خاله زنک بازی اطرافیان تا دلت بخواد حرف زدنو پدرمادرمو نکوهش کردن یکی با لحن دوستانه یکی از غیض و دشمنی
یکی میگفت حیف دخترت نبود راضی شدی اینطوری ازدواج کنه یکیم با حرص برمیگشت به مادرم میگفت والله من تا صددفعه منت دخترمو نبرن به هیچ کس نمیدم!!!!
اما این حرفها تا یه مدت کوتاه بود واسه خود من حتی سر سوزنی مهم نبود اما مادرم اون اوایل چرا هرکی هر چی میگفت مینشست گریه کردن وقتی دید من به این حرفها میخندمو اصلا برام مهم نیست اونم ارومتر شد یا مثلا همون کسی که گفته بود تا هزار بار منت دخترمو نکشن من نمیدم اونوقت شنیدیم به هزار نفر التماس کرده که بیاین دخترمو بگیرین بعدشم یه نامزدی ناموفق داشت که پسره بهم زد همه ی اینا باعث شد مادرم بفهمه حرف مردم باد هواست بعدشم وقتی خوشبختی منو همسرمو میدیدن بیشتر متوجه میشدن که همسرم ارزش همه ی اینارو داشت
رفتار خود ادم تو اینجور مواقع خیلی مهمه که اجازه نده دیگران با حرفاشون ازارش بدن
چون ملت وقتی بفهمن با حرفاشون ناراحتت میکنن گاهی بیشتر پیش میرن اما وقتی ببینن که نه تو به هیچی حسابشون نمیکنی کم کم عقب نشینی میکنن
اما راجع به اینکه با خونواده ی خواهر برادرام مقایسه میکنم یا نه چرا من هیچ وقت ازین قضیه خوشحال نبودم و همیشه ازین همه تفاوت فرهنگی ناراحت بودم و هستم اونطور نیست که بگم اصلا برام مهم نبوده اما بیشتر بخاطر اینکه خودم اذیت شدم نه اینکه دیگران چی میگن واقعا دلم میخواست میرفتم تو خونواده ای شبیه خونواده ی خودم که خواهرشوهرام همه تحصیل کرده بودن و احساس کمبود نمیکردن اونطوری هم منو اذیت نمیکردن هم منم اونا رو بیشتر دوست داشتم و باهم دوست میشدیم اما من کم کم سعی کردم اینو بپذیرم چون واقعا همسر من ارزش اینو داره
اما من خودم ازدواج با اینهمه تفاوت فرهنگی رو به احدی پیشنهاد نمیکنم چون واقعا زجر اوره و تحملش سخت
شرایط من واقعا فرق میکرد همسر من واقعا ادم خوبیه مهربونه قدرشناسه محترم و پاکه و هزاران ویژگی مثبت دیگه داره بخاطر همین من با خودم کنار اومدم بخاطر قضیه خونوادش
کلا من خودمم یه ذره سرم میخاره برا بعضی چیزا ادم تقریبا محکم و با اعتماد به نفسیم با کوچکترین چیز از زندگیم و همسرم دلسرد نمیشم بارها شده از دست خونوادش به مرز دیوونگی رسیدم اما بازم با خودم حلش کردم فکر میکنم چیزیم که به شدت بهم اینهمه نیروی تلاش و تلاش و تلاشو میده عشق عمیقم به همسرمه وگرنه شاید همون اول که اومدن خاستگاری کنار میکشیدم
پس ناهید خانوم منو الگو نکن چون خیلی سخته که بتونی کنار بیای تو این شرایط در کنارشم همچنان عاشق بمونی
میگم دیگه من یه ذره قاطی دارم همیشه دنبال دردسر بودم تو زندگیم :311:
زندگی اروم و بی دردسر برام هیجان نداره خردادیم دیگه :58:
اما تا میتونید با کسی ازدواج کنید که از هر نظر هم کفو باشید