-
از کاری که کردم راضیم.
ولی یه کم غمگینم. دلم گرفته. البته خیلی کم.
همون کاری که فدایی یار و پاییزه گفتنو می کنم. هیچی نباشه حداقل یه جور تمرین هست.
ولی واقعا کاش دوستم داشت و منو تو قلبش و کنارش جا میداد و همیشه نگه می داشت.
عشق هم باید دو طرفه باشه. الکی نمی شه یه سر طناب نگه داره ادم تو دستش و اون سر رو زمین بی صاحب مونده باشه.
خوب ارومم. ولی چقدر پرشور شده بودم پارسال :) یه مدت هم دیوونه شده بودم :)))
خوبه همدردی هست وگرنه این همه نق و حرفو کجا می زدم؟ هیچی ابرو برام نمی موند :)
:72:
-
اینجا رو خونه خودم می دونم.
چه حالم خوب باشه چه بد می یام اینجا ،اگه حالم خوب باشه سعی می کنم هر اونچه از دستم بر می یاد حال کسی رو خوش کنم و خدا می دونه هیچ موقع قصد ناراحت کردن کسی رو نداشتم.
شاید کسی از دور پست هام رو بخونه پیش خودش می گه خشک و بی احساسم.
اما بر عکس ظاهر پست هام زودرنج و احساساتی هستم.
تازگی ها حساسیتم هم بیشتر شده و سعی کردم با احتیاط بیشتری پست بذارم.
دلم از کسایی بیشتر می رنجه که دوستشون دارم و این را نمی بینن.
با این حال برای همه دوستان آرزوی سعادت و خوشبختی وتوفیق روز افزون دارم.
-
هرچی فکرکردم دیدم جزاینجا هیچ جایی روندارم!!!
دلم خیلی گرفته...خیلی
اومده بودم خیلی چیزهابنویسم..اما
خدایااااااااا
-
به نام خدا
سلام
احوالات رفقای همدردیمون چطوره؟ امیدوارم که همگی دوستان همدردی از قدیمی ترین تا جدیدترین عضو در زیر سایه لطف الهی باشند و درک این بودن مستدام باشه براشون.
.
راستش دو روز پیش که گذری کردم به همدردی ، اتفاقی افتاد که حضور سراسر لطف الهی در لحظه لحظه زندگیمون را بیشتر حس کردم!
آن روز با اولین نگاه توجهم جلب شد به تاپیک " دعای خیر برای نفر بعدی " که آخرین پستش رو خانم مصباح الهدی گذاشته بود.
وقتی دعای ایشون رو برای نفر بعدی دیدم ، احساس کردم که این دعا رو خدا به واسطه ایشون برای من رزرو کرده! و ندایی درونی به من میگفت که بیا این دعای مخصوص ، روزی توست!
بعد از اینکه login کردم و شروع کردم به نوشتن دعایی برای نفر بعدی ....... حالت غریبی بهم دست داد ........
هر چی تلاش میکردم نمیتونستم مطلبی رو که ابتدا در نظر داشتم بنویسم ، و به جاش این جمله " صبر در بلا " چندین بار جلوی ذهنم رژه میرفت!! ........
شاید بیش از پنج بار ذهنم رو متمرکز کردم که بنویسم ....... ولی باز مطلب ابتدایی از ذهنم پاک میشد و دوباره این جمله " صبر ....." جاش رو پر میکرد ............
قلم رو رها کردم تا هرچی به لحظه میاد جاری بشه ....... شد این پست : (http://www.hamdardi.net/thread27283-36.html#post379728) ...........
بعد چندین بار به خودم میگفتم چرا آخه این شد .... من که میخواستم چیز دیگه ای بنویسم .........خواستم عوضش کنم ...... اما باز هم نشد ......... انگار این جملات جا خوش کرده بودند توی آن پست و منتظر کسی بودند ........ دیدم نه ، ظاهرا حکمتی در این موضوع هست رهاش کردم ..........
بعدا دیدم که یکی از اعضا که چندین ماه بود وارد سایت نشده بود ، اومد و دعا رو برای خودش کرد...... بعد از خواندن پستش تازه فهمیدم که حکمت اون قضایا چی بوده .......بله خدا آن روایت صبر رو برای ایشون که تازگی پدرشون به سفر آخرت رفتند ، رزرو کرده بوده .........
با خودم گفتم خدایا روزی هر کسی رو از هر راهی که بخواهی میرسونی و احدی در این رسوندن نمیتونه مانع بشه............
گاهی حتی بک جمله یا یک صحنه یا یک اتفاق ، روزی ماست که باید باهاش مواجه بشیم و کسی هم نمیتونه مانعش بشه پس باید شاکر بود برای تمامی اتفاقات ..... چرا که او برای ما بد نمیخواهد ........
با این نگاه غرق شعفی شدم که تمام وجودم رو پر از وجودش کرد ....... گفتم بیام اینجا بگم تا در این حس با شما ، مشترک باشم!
.
این بود احوالات حال حاضر آرام! :tennis:
.
در پناه حق.
-
سلام دوستان حال شما خوبه؟
متاسفانه برام یه مشکلی پیش آمده که یکم منو مضطرب کرده.هرچند که خودم را هم در به وجود اومدنش مقصر می بینم. دوستان اگر این پست من را می خوانید لطفا برای من دعا کنید. تا بتونم جبران کنم. بتونم نیروی محرکه و انرژی برای حل این مشکلم را داشته باشم. خیلی خیلی به دعا نیاز دارم.خیلی زیاد و خیلی جدی!:323:
ممنون از همگی:72:
-
سلاااااام دوستان گلم :72:
خوبین؟
اومدم بگو کــــــــــــــــــــــــ ــــــــه بالاخره به صورت رسمی نامزد کردیم
خیلی حس خوبیه دقیقا کسیه که میخوام
خدا رو شکر میکنم که بعد این همه سختی کسی رو بهم داد که اون همه مشکلات در مقابلش هیچی نیست
چقدر خوبه موقعی که به تنگنا میرسیم از کوره در نریم و پیش خدا ابروداری کنیم ..
از شما هم ممنونم بالاخره هی دردسرتون دادم با جریان خاستگاری و ....
جناب مدیر هم در خصوصی خیلی کمکم کردن ممنونم
امیدوارم به موقعش همه مجردا همسر خوبشون رو پیدا کنن .
فعلا برم تا بقیه ماجرا:43:
-
درود
یه گل زیبا تقدیم به همه دوستان عزیز همدردی:72: از جناب مدیر تا مشاورین و کاربرهای قدیم و جدید سایت همدردی
همدردی باعث میشه به اتفاقاتی که پیرامونت می افتد با دید بهتری بهش توجه بکنی و متوجه مسائل و نکات ریزی بشی که دیگران قادر به دیدنشان نیستند.یکیش توی مراحل خواستگاری بهتره طرف مقابل را خوب بررسی کنید و فریب موقعیت خوب و شخصیت ظاهری ایشون را نخورید نمونه کاملش ازدواج معروفی که پارسال انجام شد و در کمتر از 10 ماه منجر به طلاق شد.عجله در طی کردن مراحل خواستگاری هم علت دیگر طلاق بین این دونفر بود.جالبه فقط 10 روز طول کشید!!!
حالا خودم حالم خوبه همسری حالش خوبه مهدیه ساداتم حالش خوبه.فقط بازار یکم حالش ناخوشه که ایشالله اینم خوب میشه.چند وقتیه دارم یه کاری انجام میدم که نباید انجام بدم یه کاری که باعث میشه از خودم خجالت بکشم و احساس شرمساری بکنم نمیدونم کی میخوام این نقطه ضعف خودمو اصلاح کنم.سایت همدردی خیلی خوبه باعث میشه متوجه بشی انتهای اشتباهاتی که مرتکب میشی به کجا ختم میشه و چه تاثیر منفی روی بقیه افراد بخصوص نزدیکانت داره این یه حسن بزرگ هستش استفاده از تجربیات ارزشمند و گرانبهای دیگران بدون اینکه برای بدست اوردنش بهایی پرداخت کرده باشی!!
خدا رو شکری کلاس و شاگرد خصوصی خانومم زیادتر شده.آی عاشق این غرغر کردن مهدیه ساداتم پدرسوخته مثل پیرزنها غر میزنه وقتی از چیزی یا کاری خوشش نمیاد.شخصیت بچه توی کودکی خیلی تاثیرپذیره از شخصیت و رفتار پدر و مادر خدا رو شکری تا اینجا خیلی خوب بودیم از نظر عاطفی خیلی خوب احساسش رو بروز میده اعتماد بنفس خوبی داره مهارت ارتباطی خوبی هم داره البته یکمم زبان بازه پدر سوخته مخصوصا وقتی میگه:سلام عزیزم :311: عشقم رو هم خوب میگه کلا راضی هستم خدا رو شکر توی تربیتش موفق بودیم.:104:
راستی یک مطلبی توی کشور سوئد چالش هر نفر یک آشغال رو دارن بنظرم خیلی خوبه ما هم توی ایران انجامش بدیم اگر جایی آشغالی روی زمین ریخته بود لطفا درون سطل بریزید کمک زیادی میشه به تمیزی و زیبایی شهر و کشورمان:72:
-
سلام
حال خودم خوبه اما حال این روزهای زندگی خوب نیست!
هرثانیه دارم به جای خالی مادرم توی خونه فکرمیکنم واینکه کی قراره بیاد خونه...
بی قراریم زیاده...نمیتونم اونجورکه میخوام پیشش باشم..واسه همین اذیتم
دوروز یه بارمیرم به دیدنش...اون هم باالتماس ودعوا وگریه...تا همسرموبابام اجازه بدن!!
میگم من خوبم دکترهم گفته مشکلی ندارم...ازاستراحت هم دراومدم...اما بقیه دارن کلافه ام میکنن
چطورمیتونم مامانمو که این سه ماه هرروز میرفت ومیومد وازم مراقبت میکردروتنها بزارم.
چطور؟؟؟؟
بچه ها واقعا حالم گرفته...طاقت ندارم...مادرم عزیزترین زندگیمه...خودزندگیمه
همش دوست دارم فقط بشینم زارزارگریه کنم
دلم میخواد دستهاموخدابگیره...دلم میخواد بغلم کنه ودرگوشی بهش بگم ببین حالمو...مادرمو میخوام ازت
وقتی میرم پیش مادرم یه حسی نمیزاره بغلش کنم...وقتی میام خونه دلم واسه آغوشش میتپه...
میترسم بترسه..روحیه اشوازدست بده وفک کنه چه خبره!
بااینکه دکترها میگن مشکلی نداره اما هرروز یه آزمایش وعکس وعملو....
دعاکنید واسش...به حق این روزها همه مریض ها شفا پیداکنن..مادرمنو هم دعا کنید
-
در چنین روزی چهار سال پیش در همدردی متولد شدم . نمی دونم شنیدید می گن خاک جنوب آدمو پاگیر می کنه همدردی هم برای من اینگونه بوده.
با همدردی شادی ها و غصه هامو تجربه کردم .
خیلی جاها که کم آورده بودم اینجا برام محل امنی بوده که بتونم دوباره با راهنمایی های دوستلن زیر نظر مشاورین به زندگی برگردم.
اینجا بزرگ ترین تصمیم ها رو گرفتم. وهمه به خاطر مدیریت و مشاوره قوی در این سایت بوده. از مدیر همدردی سایت به خاطر به وجود آوردن چنین محیطی خالصانه تشکر می کنم. و براشون از خدا اجر جزیل می طلبم.
جا داره از کارشناسان و بقیه مدیران به خصوص خانم فرشته مهربان به خاطر همکاری بی دریغشون در این سایت تشکر کنم.
-
سلام یاران همدردی
راستش اومدم بگم حالم خوبه اما انقدر تحولات زیادی توی زندگیم پیش اومده که فرصت اومدن توی دنیای مجازی رو ازم گرفته.
خدا رو شاکرم و از همه التماس دعا دارم که بتونم شاکر واقعی این همه نعمت خدا باشم.
برای همه شما هم ارزوی عزت و هدایت وافعی و سلامت کامل دارم