-
عذاب وجدان دارم
سلام دوستان من اولین باره میام اینجا و واقعا به کمکتون احتیاج دارم نمیدونم از کجا شرو کنم چون کم مشکل ندارم ولی الان بخاطر این اومدم. ک بعد23سال زندگی نمیدونم از سر دلسوزی بود یا اینکه خودمم تنهایی داش عذابم میداد به همین خاطر تو نت با یه پسر آشنا شدم اولش قرار بود فقط یه دوست ساده باشم واسش چون اون تنها تر ازمن بود و ازهمه بریده بود میدونم الان میگین من چقد ساده م ک این حرفارو باور کردم ولی شاید باورتون نشه من یجورایی زرنگم واس خودم به همین خاطر تا این سن با وجود اینکه خیلیا خواستن به قول امروزیا مخمو بزنن نتونستن.ولی این با همه فرق داش یجورایی خیلی ساده بودبهم گف واقعا عاشقمه و چن بارم ثابت کرد و گف میخواد بیاد خواستگاری ولی من ی خصوصیاتی تو شخصیتش میدیدم ک هیچوق نمیتونستم تو زندگی مشترک تحمل کنم و میدونستم آخرمون طلاقه.ولی نمیدونم چرا واسش رویاسازی کردم شاید چون تنها بودم و میخواستم فقط یکی باشه که باهاش حرف بزنم میدونم خیلی خودخواهانه بود ولی هربار بخاطر عذاب وجدان سرهر مساله کوچیک دعوا میکردم ک ازم زده بشه و بگه اخلاقم بدرد نمیخوره ولی اون دوسم داش واقعا و نمیخواس ازدستم بده این من بودم ک نمیخواستمش ولی بهش میگفتم دوسشدارم من مهربونیاشو دوسداشتم ن یسری اخلاقشو برا ازدواج خلاصه بعد چن ماه واقعا سر یه موضوع دعوا کردم و وگفتم نمیخوام بمونم اونم بهم گف حتما یکی دیگه رو پیدا کردم ولی خداشاهده اون اولین و آخرین پسر تو زندگیم بود حالم از خودم بهم میخوره من دختری نبودم با دل آدما بازی کنم ولی دلشو شکستم بدجورم شکستم دلم میخواس پیام بدم ک حلالم کنه ولی غرورم نذاش.خلاصه شبا بیخوابی و گریه عذابم میده توروخدا راه حل بدین ببخشین طولانی شد مرسی:47:
-
سلام خوش اومدی
لطفا بافونت کوچکتربنویس
کاربسیارخوبی کردی باهاش تموم کردی...اگه باهم میموندین واون بیشتروابسته میشدوشمااونونمیخواستی واسه ازدواج عذاب وجدان بیستری داشت که
آروم باشیدوسعی کنیدبه این موضوع به دیدتجربه نگاه کنید...
-
سلام paiizeجان برا همینم تموم کردم ولی وقتی اونقد مظلومانه رفت و واسم ارزوی خوشبختی کرد حالم بد شد چون من خییییییلییییی احساساتی ام شاید خیلی وقتا از همین مهربونی و احساساتی بودنمه ک مشکل پیدا میکنم.دلم میخواد ازش یه خبر بگیرم بدونم چکار میکنه و خوشحاله یا نه
-
اصلا این کارونکنید
اونرابطه اشتباه بودپس خوبه که تموم شد...
دوباره سعی نکنیدبااحسلساش بازی کنید
وهمچنین به خودتون آسیب بزنید
-
دوست ساده بودین و اون نباید اینقد به شما وابسته میشد ،شما کار خوبی کردی واقعا آینده ای نداره علاقه ی یه طرفه ، دوستی واسه شناخته دیگه شما هم با توجه به شناختت فهمیدی به دردهم نمیخورین ، دیگه هم طرف اون آقا نرو که فکر کنه امیدی هس ، اونم فراموش میکنه
-
باوجود اینکه یه هفته گذشته انگار 700سال بود فقط بدونم حلالم کرده اروم میشم.چون قسم خوردم دیگ هیچوق این شبکه های اجتماعی دوستیو باز نکنم.پس من با این عذاب وجدانم چکارکنم؟؟؟منم کم امید وارش نکردم نمیدونم چرا داشتم ب داشتن خودم امیدوارش میکردم خب بلدم نبودم چکارکنم اولین تجربه بود
-
شاید علت اصلی عذاب وجدانت این باشه که چرا خودت رو بعد از 23 سال وارد رابطه با جنس مخالف کردی..
در کل کسیکه رابطه ای رو تموم میکنه دچار عذاب وجدان میشه و طرف مقابل هم احساس طرد شدگی اما مقطعیه..
چرا دوست داری ازش خبر بگیری وقتی قرار نیست باهاش ادامه بدی؟ اینطوری بیشتر خودت و اون آقا رو عذاب میدی..
-
شاید 1%مال اونم باشه ک تاحالا با کسی نبودم ولی دلم واسش میسووزه خودشم خیییییلیییییازینکه احساس پاکشو ب بازی گرفتم ازینکه خیلی حرفارو باید نمیزدم ک فک کنه دوسشدارم و واقعا میخوامش ازینکه وقتی از ازدواج با من حرف میزد نباید تایید میکردم و ب رویاهاش دامن میدادم و امیدواری میدادم.نمیدونم از کجا بگم کلافه م فقط از زبون خودش بشنوم ک بدون منم خوشحاله و حلالم کرده کافیه و قول میدم امیدواریم توش نباشه
-
دوست من به همدردی خوش امدید . از اینکه گفتید بعد از 23 سال من نفهمیدم . یعنی شما 23 سالتونه ؟ ایشون معیارهای شما برای ازدواج رو نداشتند ؟ دنیای مجازی اسمش روشه همه چیزش مجازیه . شما ایشون رو تا چه حد میشناختید ؟ شاید ایشون اصلا اونی نباشه که شما فکر میکردید . شاید این عذاب وجدان شما خیلی هم بی مورد باشه و ایشون مشغول سر کار گذاشتن یه دختر دیگه باشه . علاوه بر این اگر هم ایشون راست گفته باشه . چون شما به ایشون علاقه ای نداشتید حق داشتید که جواب منفی بدید . تازه ایشون هنوز به خواستگاری هم نیومده بودند . تا اقایی رسما به خواستگاریتون نیومده به دوست داشتنش اطمینان نکنید . نه در دنیای مجازی و نه در دنیای واقعی . تازه وقتی هم که اومدند شما حق انتخاب دارید و مجبور نیستید .
-
سلام
حتما خیلی شنیدید پسر پیشنهاد ازدواج میده ولی صرفا به فکر سوء استفاده و تامین نیازهای خودشه و طرف مقابل رو وسیله ای برای رسیدن به خواسته هاش میبینی و بعد از ارضا نیازهاش طرف مقابل رو ترد میکنه مطمئنا حس میکنید در این مواقع دختر ها تحت تاثیر چه احساسات تلخی قرار میگیرند و چقدر این مسئله زجر اوره
شما هم دقیقا همینکار رو کردید
البته شاید از دید هم نوعان خودتون خیلی کار خوبی کردید و مردها بی احساس و ربات و آدم آهنی هستند و همینطور که دیدید از شما تقدیر هم میکنند ولی مهم اینه که شما چه حسی دارید و این عذاب وجدان حکایت از اشتباه نابخشودنی شماست
مطمئنا در آینده نچندان دور تاوان این کار رو خواهید داد (امروز یا فردا یا سالها بعد یا در روز جزا یا ...)
با خودتون منصف باشید و این اشتباه بزرگ رو بپذیرید و دنبال سرپوش گذاشتن روی کارهاتون نباشید
مسئله مهم اینه که دیگه نمیتونید اشتباه قبلیتون رو جبران کنید پس به فکر این باشید که مشابه اینکار رو در حق افراد دیگه تکرار نکنید و اونها رو بازیچه امیالتون قرار ندید