-
مرسی شیدا جان از نظرت من به فکر فرو برد :303:
رزا جان راه کار بده ایراد نگیر عزیم
من تنها کار میکنم گه گاه هم شوهرم میاد همیشه هم خودش منومیرسونه امامن فکر میکنم کلا ازاذیت کردن من لذت میبره چند وقت پیش بهش گفتم دیگه توبه کردم (اخه خیلی اذیتم کرد)نمی خوام دیگه برم سرکار بهم گفت توبه گرگ مرگه فکر کن
یک مثال ا اذیت کردنش براتون میزنم چند وقت پیش عروسی دوستم بودمن وهمسرم هم دعوت بودیم من قراربود براش دسته گل تزیین کنم به همسرم گفتم که برام وسایل بخره اومد خونه وسایل نخرید بود چیزی نگفتم چون حوصله بحث نداشتم باوسایل خونه برای دوست دسه گل درست کردم دقیقه اخر که داشتم حاضر میشدم بهم گفت از مجلس میای بیرون ارایشتو پاک کن گفتم باشه دوباره بهم گفت مقنعه هم بردار از مجلس میای سرت کن بهش میگم اخه کی توعروسی مقنعه سرش میکنه گفت نمیبرمت چون میدونست من باید دسته گل ببرم گفتم اصلا نمیرم زنگ میزنم دوست بیاد ببره نذاشت اونقدر گریه کردم معذرت خواهی که منو برد :54:
من پول شمیم بهار عزیز بهش قرض دادم البته همیشه که راضی میشه من برم اینو به عنوان منت میدونه جدیدا هم ازم کرایه راه میگیره البته بگم شوهرم وضع مالیش خیلی خوبه خیلی ادم باعرضه ای هستش توکارش موفق
-
باورم نمیشه یعنی شوهرت تو رو یه جا میرسونه ازت کرایه میگیره
این کار خیلی خیلی خیلی زشته
پسفردا حتما پول شامی که بهت میده رو هم ازت میگیره
-
راستش منم خیلی تعجب کردم که ازتون کرایه راه میگیره..
تا بحال مشاوره حضوری رفتید؟
-
اره یک بار ازم گرفت بقیه اوقاتم میگه یا میزنه این موضوع توسرم که اره من رسوندم این مهم نیست مهم اذیت کردن هاش هست کاش خاله قزی اینجا میومدقدیما مشاوره خیلیربرای مشکلام رفتم اما مشاوره خوب نبوده اینجا روخیلی دوست دارم خیلی چیزا یاد گرفتم میدونید مشکل من علاوه براذیت کردن در موردکار کردن گیر دادن های بیش از حدشه قبلا توپست گفتم( ولی هنوزم من نمی تونم خیلی از کارارو بکنم اجازه سر کار رفتن ندارم اجازه لباسی که دوست دارمو بخرم ندارم یا اجازه ست لباس پوشیدن ندارم ولی خودش کاملا برخلاف منه خوب لباس میپوشه با خانم ها فامیل یا دوست شوخی می کنه ولی من توی جمع حتی اجازه حرف زدن یا تایید کردن ندارم اینطوری بقیه همه فکر می کنند که چقدر ایشون حیف شدند یک زن غیر اجتماعی شلخته گرفته)من دقیقاچپه همسرم هستم چند روز پیش رفته بودیم بادوستاش بیرون اون کلی توجمع شوخی میکرد با خانم دوستش کلی خندیدیم بعدش شب من بهش گفتم تو به من اجازه میدی اینطوری باشم گفت نه توخیلی خوبی که اجازه میدی من با خانم های دیگه حرف بزنم شوخی کنم
یک بار باهمین دوستاش رفته بودیم بیرون دوستش حرف میزد اومدم تاییدش کنم بادست زد به پهلوم تا اخر ساکت نشسته بودم :54::54:دوستاش بچه های خوبیند بدنیستند
-
سلام بچه ها چرا کسی نظری برای من نذاشته من کلی توی تالار گشتم ولی موضوعی مشابه خودم پیدا نکردم
خانم های که میرند سرکار چطور شوهرتون راضی کردید به منم بگید:18:
-
اگر دوست داری شاغل باشی سعی کن کارتو عوض کنی. عزیزم خیلی از اقایون از کارهایی مثل تزئین سفره عقد و ... خوششون نمیاد. علتش هم اینه که در این کار شما مجبوری خونه مردم حالا یا تالار .به هرحال وسط مجلس مردم هستین. هر روز یه عده ادم جدید که شناختی هم ازشون نداری و خوب همه جور ادمی همه جا هست و پذیرش این موضوع برای آقایون یه کم سخته .شاید هم حق دارن.
ببین مثلا گه و یه دفترکار کنی بایه عده افراد ثابت همسرتون می تونن نسبت به اونا اعتماد پیدا کنن ولی شغل فعلی شما برای یه بانوی متاهل زیادمناسب نیست