خدایا تو میدانی آنچه را که من نمیدانم …
در دانستن تو آرامشیست و در ندانستن من تلاطمها …
تو خود با آرامشت تلاطمم را آرام ساز :72:
نمایش نسخه قابل چاپ
خدایا تو میدانی آنچه را که من نمیدانم …
در دانستن تو آرامشیست و در ندانستن من تلاطمها …
تو خود با آرامشت تلاطمم را آرام ساز :72:
دوستای عزیزم من ظاهرا به خواستم نرسیدم, حتما حکمتی توش بوده...... خیلی خوشحالم برای دوستانی که حاجت روا شدن مخصوصا سوده عزیزم , تقدیر جان و کاملیای مهربونم , چون با همه وجودم درکشون میکردم, همسر سحرناز جان هم ظاهرا یه فرصت دوباره به زندگیشون داده... اب همه دوستای مهربونم که برام دعا کردن ممنونم , مخصوصا زندگی موفق عزبزم که این تاپیکو شروع کرد........
دوستای گلم تو یه دو راهی خیلی سخت هستم از طرفی نگران اینم که صاحبخونه حکم تخلیه بگیره برام, از طرفی هم نمیخوام من شروع کننده دادگاه و شکایت باشم.. نمیدونم باید چیکار کنم, ازتون میخوام که باز هم برای من دعا کنید که خداوند خودش راه راستو نشونم بده. برای پدرو مادرم دعا کنید که خدا به دلهاشون آرامش بده
خیلی دوستتون دارم:72:
سلام دوستانخیلی وقته که نیومدم همدردی....دلم برای اینجا تنگ شد...
از چند صفحه آخر این تاپیک متوجه شدم دعای خیلی ها براورده شده.... از این بابت بسیار خوشحالم.و اما من چهل روزی داشتم پر از تلاطم و استرس...کارهایم خیلی گره افتاده....
می دونید بیشتر همزمانی اتفاقات باعث می شن نتونم درست فکر کنم... شاید اگر در یک زمان فقط یک مساله بود برام موضوع خیلی راحت تر بود.....دوستان برام خیلی دعا کنید... چند مشکل همزمان دارم...
واقعا در اوضاع خوبی نیستم.... این اوضاع که می گم واقعا پیچیده است...من از امام حسین خواستم برای من مصباح الهدی شوند ولی نمی دانم این تاریکی مقدمه روشناییست یا...؟
نمی دانم چرا تاریکی؟؟؟...من فهمیدم هیچ چیز نمی دانم...... هیچ چیز...
من فهمیدم چقدر اشتباه دارم و...من فهمیدم چقدر می تونم بدون اینکه بخوام آسیب رسون باشم...
در کل فهمیدم چقدر دختر بدی هستم.از خودم به شدت ناراضیم....
40 روز تمام شده ولی هنوز برام خیلی دعا کنید... هیچ وقت این همه به دعا احتیاج نداشتم که حالا دارم.......متشکرم که به یاد منم هستید.....اگرچه که خیلی حضورم پررنگ نیست ولی تو دعاهام همیشه اعضای همدردی پررنگ هستند....
سلام دوستاي گلم كه بجز شما كسي براي درددلم نيست
در چند صفحه قبل ازتون خواسته بودم براي يكي از آشناهامون دعا كنيدسرطان داشت روز 5 شنبه گذشته فوت كرد (خدابيامرزش) منم كه اوضام بهتر نشد هيچ بدترم شد ديشب شوهرم ميگفت عيد 84 رو نميبيني ميخوام برم دادگاه ديگه نميدونم عصباني بود اين حرفو زد يا خيلي جدي راجع بهش حرف زد گفت از امشبم نميام خونه
خدايا دل در گرو عشقت نهادم دستان نحيف و پينه بسته از غمم را رها نكن كه بي تو بي پناهم بي تو هيچم بي تو پوچم
- - - Updated - - -
ببخشيد اشتباه نوشتم گفت عيد 94 رو نميبيني
دوستان برای حل مشکل همه دوستان دعا میکنم . من هم به قول مصباح الهدی عزیز چند مشکل رو با هم دارم . نمیدونم حکمتش چیه ؟ ولی مطمئنم که بدون حکمت نیست . لطفا برای حل مشکلات من هم دعا کنید . خدایا شکرت هم به خاطر داده ها و هم به خاطر نداده ها .
سلام
خوشحالم واسه اونهایی که توی این چهل شب حاجت رواشدن
وامااونایی که هنوزچشمشون به درگاه خداست...
نگران نباشید..وقتی چهل روزروگذروندیدمطمن باشید بازهم میتونید چون خداقدم به قدم کنارمونه
فقط بایدهرلحظه صداش کنید
بایدبه خاطرغمی هم که بهمون میده شکربگیم چون دوستمون داره که امتحانمون میکنه...
این روزها هم میگذره...وبازشادی وخنده میاد...اما بایدیادمون باشه که هردوتاش گذراست...
منم خیلی خوشحالم که بعضی از دوستان به حاجتشون رسیدن:43:
ولی بچه ها خواستم یک چیزی رو که بارها برای خودم پیش اومده بگم..بچه ها خدا هیچ وقت برا ادم مشکل به وجود نمیاره..مشکلات ما کارهای خود ادمه..باور کنید..
من خودم وهروقت یک مشکل بزرگی برام به وجود میاد فکر می کنم که چه کار اشتباهی مرتکب شدم که دارم تقاصشو پس می دم..باور کنید شعار نمی دم..
یک مثال کوچکش اینه که چند وقت پیش دل کسی رو شکوندم..می دونستم حتما یک اتفاقی برام میفته تا به خودم بیام..وقتی اومدم دیدم ضبط ماشینمو دزدین. در حالی که درها قفل بود
.جالب اینجاست که یک باردیگه دقیقا ماشینو همونجا پارک کرده بودم و سوییچ رو یادم رفته بود از رو ماشین بردارم پنجره هم پایین بود ولی بعد 2 ساعت که برگشتم دیدم و هیچ اتفاقی نیافتاده بود..
خدا خیلی مهربونه وقتی هم مشکلی واسمون پیش میاد واسه اینه که به خودمون بیایم و بهش نزدیک تر بشیم
- - - Updated - - -
بچه ها من 3 تا پستمو گذاشته بودم دیشب اما از خدا خواستم ارر نده الان تا اینو بتونم بگم که تو گلوم گیر کرده بود.خدارو شکر ارر نداد:43:
سلام sogand. عزیز.
به نظر منم بعضی از مشکلاتمون مقصرش خودمونیم.
(و هر بلا و مصیبتى به شما برسد به سبب گناهانى است که مرتکب شده اید، و خدا از بسیارى از گناهانتان درمى گذرد و شما را به سبب آنها گرفتار نمى سازد. شوری/30)
ولی بعضی اوقات و شاید بسیاری از مواقع علتش دقیقا خود خداست! یعنی خدا می خواد ما رو آزمایش کنه و ببینه که ما فقط وقتی توی ناز و نعمتیم دوستش داریم یا در مواقعی که مشکلات بهمون هجوم اورده هم اونو دوستش داریم.
(مسلماً ما شما را امتحان مىکنیم تا مجاهدان از شما و صابران را مشخص نماییم ، و اخبار شما را نیز [که اعمال و اسرار شماست] می آزماییم [تا صدق و کذب شما را در همه امور معلوم بداریم .] محمد/31)
و از طرف دیگر اگه بتونیم در این آزمایش ها موفق بشیم دوستیمون با خدا عمیق تر و آزمایشات بعدیمون سخت تر میشه ؛ تا جاییکه می بینیم واقعه کربلا برای بهترین بندگان خدا اتفاق می افته.
برادران یوسف خواستنداورابکشند...
(اما او زنده ماند)
سپس خواستندآثارش را محوکنند...
(اما مقامش بلندوعالی شد)
سپس بعنوان یک برده بفروش رسید...
(امااو در نهایت پادشاه شد)
سپس خواستندتامهرومحبتش راازدل پدرش پاک کنند...
(امامحبت پدربیشترشد)
پس ازنقشه های بشرنگران نباش که اراده وقدرت الله سبحانه و تعالی مافوق همه هست
وقتی یوسف درزندان بود، به گواهی آن دونفرکه هم سلول اوبودندازبهترین هابود
اما...
بااین وجود آن دونفر قبل ازیوسف اززندان آزاد شدند
و اما...
او با آن همه فضایل وخصوصیاتش
سالها بعدازآنهادرزندان باقی ماند...
حالا...
زندانی اولی...
(آزادشدتایک خادم ونوکر دربارشود)
ودومی...
(آزادشد تااعدام شود)...
(ویوسف سالها انتظارکشیدوصبرکرد)...
اما.. بعدازاین همه طول انتظار..آزادشدتاپادشاه مصرشود...
تاپدرومادرش راملاقات کند...
تاخوشحالی او به نهایت برسد...!
ای کسانیکه برآورده شدن آرزوهایشان درمقابل اطرافیانشان سالهابه تاخیرافتاده است..
اشکالی ندارد...ناامیدنشوید...
همیشه اعلان نفربرتر ونفر اول رابه آخر محفل می اندازند!!
اگر کسانی که باتودراین مسابقه (زندگی)هستند ازتو جلو زده اند...
پس بدان که تو بزرگتروبیشترازآنچه تصورش راهم بکنی خواهی یافت!!
یقین بدان که الله ترا ازیادنبرده ونخواهدبرد..
واو پاداش انسانهای نیکوکار راضایع نخواهدکرد..پس از نیکوکاران باش...!
وقتی حضرت یعقوب علیه السلام گفت:
( وَأَخَافُ أَن يَأكُلَهُ الذئب)
"ومی ترسم که گرگ اورا بدرد"
یوسف گم شد وخودش نابیناشد...!
چون احتمال بدی را پیش کرد..
اماوقتی گفت:
( وَأُفَوِّضُ أَمْرِىٓ إِلَى الله )
وکارم را به الله می سپارم.
یوسف وبنیامین بازگشتند وبینایی اوهم بازگشت!
یکی ازبزرگان میگوید:
من دروقت نیازم از الله چیزی رامیخواهم...
اگر به مرادم رسیدم (یکبار) خوشحال میشوم...
اما اگر حاجتم برآورده نشد،
(ده هابار ) خوشحال میشوم...!!
چون اولی انتخاب وخواست خودم هست...
ودومی .."انتخاب وخواست الله سبحانه وتعالی"علام الغیوب (دانابه همه غیبها وآنچه درپیش داریم) هست...!
-چه زییاست اعتمادکامل به پروردگارمان...
{{ والله يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ }}
.."الله میداند وشما نمی دانید."
پس بایقین به وعده های الله به پیشواز تقدیروسرنوشت برویم.
سلام دوستان
من هم مدتی زیادی بود اینجا نیامده بودم
چقدر عضو به خانواده همدردی اضافه شدن....و چقدر فضای تالار دوست داشتنی تر شده.....
انشالله همه در ازمونهای الهی با سربلندی بیرون بیایم هرچند که خدا هم خودش میدونه که چقدر این امتحانا سخته......
لطفا برای من هم دعا کنید.ممنون