-
نکنین این کارو تو رو خدا . اینطوری هم خودتون نابود می شین هم همسرتون هم اگه علنی بشه زندگی اون آقا و زنش متلاشی می شه . همه کمک های اون می تونسته فقط برای بدست آوردن شما بوده باشه . من خیلی وقته تو این انجمن هستم و تا الان 3 تا بحث بوده ک هیچ وقت یادم نمی ره یکی اش عین موضوع شما بود ببینین : http://www.hamdardi.net/thread-24325.html
خیلی ها تو حسرت یه زندگی سالم و عاشقانه هستن اونوقت چرا شما با دست خودتون یه انگل رو وارد زندگی تون می کنین ؟
راه حل رو اساتید می دن ولی تو مرحله خیلی خطرناکی هستین خیلی
-
نمازمو که فقط بعضی وقتا میخونم اما ماه رمضون هم روزه میگیرم هم نماز میخونم که البته من اینهارو دلیل بر انجام هیچ کاری نمیبینم اما هربار به همسرم نگاه میکنم و به اون چشمای پاک و معصومش نگاه میکنم آتیش میگیرم از این عذاب وجدان میمرمو زنده میشم تصمیم میگیرم دیگه جواب اون آقا رو ندم اما نمیتونم باز شروع میکنم
-
تو کار این مردا موندم خودم یکی شون انقد محدود می کنه زنش رو ک خفه میشه یکی شون انقد بیخیاله ک نزدیکه طعمه هوس بازا بشه عشق زندگی اش
فکر می کنم گفتن حقیقت هم می تون یه راهی باشه ولی نمی دونم باز
-
خانم برفی عزیز حتما رابطه ت رو باهاش قطع کن. نه اینکه رابطه ت رو باهاش کم کنی باید قطعش کنی و این کار رو نباید فردا یا پس فردا انجام بدی همین الان تصمیم بگیر که دیگه باهاش حرف نمیزنی. هر وقت وسوسه شدی که باهاش حرف بزنی برو پیش همسرت. اراده کن اولش سخته ولی بعد یه مدتی بهت قول میدم به نبودنش عادت کنی. تو با گفتن نمیتونم داری بهونه میاری ولش کن این آدمو. نمیخوام بگم راحته مطمعنم برات سخته ولی به این فکر کن که تو اراده داری.
من آدم مذهبیی نیستم ولی این کار شما 2 تا خیانته خیانت به اعتماد یک نفر دیگه. اونقدر درگیر این خیانت شدی که زشتیش رو نمیبینی. سعی کن از خارج به رابطه تون نگاه کنی تا ببینی که داری چی کار میکنی و اون آدم چه جور آدمیه.
-
واقعا که نمیتونی چرا شروعش کردی ! :mad:
ببخشیدا اما با کمال پرویی میگی نمیتونم .. همسرت چه گناهی کرده این وسط
خوشت میاد همسرت هم بهت خیانت کنه بعد بگه نمیتونم !!!!!!!
من فکر نمیکردم تو جامعه این همه از این نوع موضوعات باشه واقعا ترسیدممممممممم :ambivalence::mask:
-
از همین لحظه شروع میکنم تو رو خدا دوستان منو تنها نذارین
-
آفرین باور کن تو میتونی
از کارشناسهای تالار تقاضا دارم الان که خانم برفی اراده کرده کمکش کنین
-
آفرین عزیزم
خیلی خوبه که تصمیمت رو گرفتی.
مطمئن باش اگه شروع کنی تا وقتیکه فراموش کنی ما همراهت هستیم
این رو هم بدون که تو داری تو یه راه خوب قدم میذاری. پس از کمک خداوند و نیروهای غیبی نا امید نباش. مطمئن باش خداوند این راه رو برای تو هموار خواهد کرد.
از دوستانی که دسترسی دارن خواهش می کنم این تاپیک رو به مدیران و کارشناسای تالار معرفی کنن. حالا که ایشون تصمیم گرفته باید کمکشون کنیم تا درست شروع کنه .
اما در هر حال قدم اول اینه که به اون آقا بگی که این رابطه تمومه . این گفتن باید مستحکم باشه . حتی اگر تو دلت ناراحت هستی نباید بذاری اون متوجه بشه . بگو این تصمیم قطعی و نهایی توئه .
بعد باید خطت رو عوض کنی یا یه مدتی خاموش کنی . برای این کار باید بهانه ای پیدا کنی . اگر نتونستی بگو کمکت کنیم .
قدم سوم قطع ارتباطه . یعنی رفت و آمد. بگو رفت و آمدتون در چه حدیه و دلیلش چیه تا بشه راهنمایی کرد ؟
ارتباط اون آقا با همسرت چطوره ؟ آیا شما هم به خونه اون رفتید تا به حال ؟
مطمئن باش می تونی این راه رو بری. موفق باشی .
-
یه لحظه چشماتو ببند و اینو تصور کن:
همسرت موضوع رو فهمیده و با کلی آبروریزی ازت جدا شده. همسر اون آقا هم با دونستن موضوع ازش طلاق گرفته. بعد از ماجرا اون آقا بهت گفته ازت متنفره چون زندگیشو از هم پاشیدی. مادرت از غصه مریض شده و خودت به خاطر فشارهای عصبی بیمار شدی و دارو مصرف میکنی.زنها و دخترهای فامیل با تو رابطه ندارن و ازت دوری میکنن....
اینقدر بهت فشار اومده که مجبور شدی شهرتو ترک کنی و جایی بری که کسی نمیشناست...
وحشتناکه نه؟ پس همین امروز رابطه ات را قطع کن!
-
ما تا به حال به خونه ی اونها نرفتیم اما اون خودش تنها اومده من اصلا با همسرش ارتباط ندارم فقط با خودش بوده شام اومدن خونمون همسرم خیلی دوسش داره میگه خیلی انسانه...........
- - - Updated - - -
ما تا به حال به خونه ی اونها نرفتیم اما اون خودش تنها اومده من اصلا با همسرش ارتباط ندارم فقط با خودش بوده شام اومدن خونمون همسرم خیلی دوسش داره میگه خیلی انسانه...........