من پیشنهادی دارم
تمام مشکلاتت و درخواستهاتو روی یه برگه کاغذ براش بنویس و سعی کن با احساس بنویسی و التماس و گله هم نکن.........
قهر و گریه و زاری فایده نداری
تو باید احساس همسرتو بیدار کنی و بهش بفهمونی چقدر زندگیت برات با ارزشه
لطفا کمی قوی باش
نمایش نسخه قابل چاپ
من پیشنهادی دارم
تمام مشکلاتت و درخواستهاتو روی یه برگه کاغذ براش بنویس و سعی کن با احساس بنویسی و التماس و گله هم نکن.........
قهر و گریه و زاری فایده نداری
تو باید احساس همسرتو بیدار کنی و بهش بفهمونی چقدر زندگیت برات با ارزشه
لطفا کمی قوی باش
هاجنس عزيزم
باز هم به حرف ها و مشاورههايي كه از طرف كارشناسان محترم " عليالخصوص فرشته مهربان" شد گوش نكردي و راه خودت را رفتي.
پس چرا ميآي و گزارش ميدي.
تو كه اول و آخر ميخواي كار خوذت را بكني.
خيلي احساسي تصميم گرفتي.
اميدورام كه پشيمون نشي.
مسير براي درست شدن زندگي شما خيلي همواره. چرا نميخواي ببينيش.
شوهرت دوست داره ولي از اين همه تصميمات جور واجور و كارهاي غافلگيرانه و غير مترقبه تو كلافه شده.
بر عكس تو اون ريلكس و مي خواد بهترين تصميم را بگيره.
كار بسيار درستي كرده كه توي فضاي كاري بدون تشنج برخورد ميكنه. اين نشون مي ده كه كارهاش را حساب شده انجام مي ده. محلت نميداد و آبروريزي ميكرد خوب بود.؟؟؟!!!!
يك كم خودت را بكش بيرون و از بيرون به قضيه نگاه كن.
ببين خودت چه مشكلاتي داشتي. همه را با هم ببين.
با اين چيزهايي كه ميگي و مي نويسي، ما كه اينور قضيه هستيم، تو را بي تقصير نمي بينيم.
عزيز من
همسرت خيلي خوب ميدونه كه تو از اين زندگي راضي نيستي.
چرا به خودت و به اون فرصت نميدي كه تغيير كنين.
تغيير يك شبه و يك هفته و يك ماهه كه بدست نمياد.
تغيير پايدار بايد تدريجي بدست بياد.
هاجس خانم حالا كه تصميم گرفتي جدا بشي و مطمئنا با هيجان منفي خيلي زيادي هم نشستي پشت كامپيوترت و داري پست هاي افرادي كه مشكلات مشابه تو رو دارند مي خوني، لازمه كه خواهرانه يه چيزي رو به تو بگم:
1- تجربه منفي خودتو به بقيه تعميم نده و اگر نمي توني راهنماييشون كني، فقط خواننده پست هاشون باش. لطفا اونها رو ترغيب به انجام كاري مشابه خودت نكن و يا خودتو مثال نزن!
2- به نظر من شما خودت كم بي تقصير نيستي!!!! پس حالا كه قهر كردي و رفتي از خونتون . بهتره در آرامش رفتارهاي خودتو به عنوان يه ناظر بيروني آناليز كني. حيفه اين زندگي هاي يكساله است كه با اين لجبازي ها و رفتارهاي عجولانه از هم بپاشه. ضمنا رفتار همسرت خيلي پخته بود. آبرو داري كرده و اين نشون مي دهه براي تو حرمت قايله نه اينكه پرروئه!
مهرو جان
من كسي رو ترغيب به كاري نكردم
من خودم رو مثال زدم چون همچين صبري ندارم كه 4 سال بسوزم و بسازم و تازه وقتي 28 ساله شدم و خيلي از فرصت هام رو از دست دادم بيام و بنالم كه اي كاش اين كار رو نميكردم و الان ميخوام طلاق بگيرم
ببین هاجس جان
به نظرم اینقدری که همسرت تو رو و این زندگی رو دوست داره تو دوست نداری و اگه اون نبود تا حالا صدبار تو رفته بودی و این زندگی از هم پاشیده بود
تا چیزی میشه دم از طلاق و رفتن و جدایی می زنی
هاجس جان یه ذره هم باهاش راه بیا
یه ذره هم تشویقش کن به خاطر کارای خوبش
یکمم ازش تعریف کن
همش که ناله و زاری و گله نمی شه
وقتی ازش تمجید کنی مسلما به زندگی و محبت به تو امیدوارتر میشه
هاجس خانم سلام...
راستش نامزد منم همینطوره میگه من اگه انتظاراتم رو بگم رفتارات مصنوعی میشه تو باید خودت بفهمی من چی میخوام!!!
عجیبه نه... اره واسه منم عجیبه. منم ناراضیم ولی فرصت بهش ندادم میخوام خودش تصمیم بگیره.
یه مساله.. منم حس میکنم بهش محبت کنم پررو میشه چون واقعا هر وقت مهربون بشم باهام قهر میکنه سر یه چیز احمقانه.. پس این میشه پررویی .. ایشون هم شاید چیزی دیده از شما ..!!
آقا ميلاد عزيز
خانومت قهر نميكنه ، ناز ميكنه ، چه اشكال داره نازش رو بخري اگه شوهر ناز زنش رو نخره پس كي بخره اين كجاش پرروييه
منم بعضي وقتا رفتارايي داشتم كه اشتباه بوده ولي اين دليل نميشه تا آخر عمرم شوهرم بخواد مجازاتم كنه
من نميفهمم يه محبت كردن چه خرجي واسه شما مردا داره كه حاضريد آرامش زندگيتون به هم بخوره ولي اين كار رو نكنيد
هاجس عزیز!
باورکن برات دعا کرده بودم که دیگه اینجا ازت تاپیکی نبینم ولی میدونستم که دوامی نداره. به نظر من راهی که خودت انتخاب کردی راه درستی یه. فقط نباید از خونه میرفتی. برگرد و توی همون مدتی که تعیین کردی فقط صبر کن بدون اینکه هیچ کاری بکنی. انگار طلاقت رو به سه ماه بعد موکول کردی ولی ذهنیتت همین باشه. تو در حال حاضر به نظر من باید توی اون خونه باشی ولی ضمن اینکه شوهرت رو دوست داری اصلا به ادامه زندگی باهاش فکر نمیکنی. از الان خودت رو آماده کن برای 3 ماه بعد(دارم اینو میگم که بدونی چطور ذهنیتی باید در خونه داشته باشی و چطور رفتار کنی).
این دوستانی که نظر میدن و مثلا انسان دوستانه هم هست هیچکدوم این شرایط رو تجربه نکردند، به نظر من تنها برای ارضای نیازهای روحی شون و حس خوب مفید بودن برای زندگی یک بدبخت بیچاره مثل من و توست که اینجا نظر میدن. بعد از نظر بهشون احساس خوبی دست میده و اگه نظرشون به صورتی باشه که تو رو ترغیب به ادامه زندگی و امید به آینده و ... بکنند که دیگه این احساس خیلی بیشتر خوشحالشون میکنه.
من از همه اینجا بی وجدان تر و روراست ترم. خودت هم خوب میدونی که راهت فقط همینه که خودت گفتی.
برات آرزوی روزهای خیلی خوبی دارم.
بي وجدان عزيز ممنون كه بهم سرزدي
منم از خوب بودن بي خودي خسته شدم
آخه يعني چي كه طرف زده خانومه رو كتلت كرده بعد هي بهش ميگن بيشتر محبت كن تا كمتر كتك بخوري
برادر من جناب با وجدان عزيز
مسئله شما با خانم هاجنس زمين تا آسمان با هم فرق دارند. چرا به هم تعميم مي دي.
اونطور كه من در اين مدتي كه توي تالار هستم هيچكس نميآد براي دل خودش و ارضاي حس انساندوستي نظري بده. (به جز كارشناسان خبرهاي كه واقعاً روي درستي نظرشون مطمئن هستند و بدون چشمداشت دوست دارن كمك كن)
كساني كه نظر مي دن در واقع به دليل تجربهاي كه ممكن است در مورد اون مسأله داشته باشند، مي خوان ابعاد مسأله را براي مراجع باز كنن تا با ديد وسيعتري به قضيه نگاه كنند و تمام جوانب را در نظر بگيرند و در نهايت تصميم بگيرن. در واقع خواست مراجع هم همينه.
خود من اگه مشكلم را مطرح ميكنم، دوست دارم يك نفر از بيرون به مسأله من نگاه كنه و نظر بده تا شايد گره هاي كور زندگيم را بهتر متوجه بشم.
حس بي اعتمادي و ذهنيت منفي كه هاجنس نسبت به شوهرش پيدا كرده باعث شده كه چشمش را به خيلي از وقايع ببنده.
اگر هاجنس آرامش واقعي را بدست آورد و با ذهني باز تصميم گرفت، مطمئناً همه براي تصميم درستي كه گرفته تحسينش خواهند كرد. چون دانسته و آگاهانه به يك نتيجهاي رسيده كه اگر صد بار ديگه برگرده و از اول شروع كنه باز به همون نتيجه خواهد رسيد.