RE: با خیانت نامزدم چه کنم ؟
خیلی ممنونم از شما...من وقتی که میام اینجا حرف میزنم و از مشکلاتم میگم آرامش عجیبی میگیرم! همونطور که گفتید شناخت ما از هم خیلی خیلی کمه...احساس میکنم خیلی زود برای عقد اقدام کردیم...در مورد این که میگید رشد عقلی من هم با وجود 10 سال اختلاف سن بیشتر از همسرمه به نظرم خودم هم متوجه این اختلاف شدم... به اضافه این که با وجودی که تو همه مسائل با هم برابر هستیم و حتی ایشون از نظر مادی هم از ما بالاتره، اما من تحصیلات خوبی داشتم و پدر و مادرم هم هر دو تحصیل کرده هستند...من دانشجوی فوق لیسانس رشته هنرم...اما همسرم فقط تا فوق دیپلم درس خونده و بعدش هم چسبیده به کارش...با ادامه تحصیل من مشکلی که نداره هیچ اتفاقا خیلی خیلی هم این رو دوست داره و میگه دوست دارم بچه هام زیر دست یه زن روشنفکر تربیت بشن، اما خودش اصلا با تحصیل میونهای نداره...پدر و مادرش هر دو دیپلمه بودند و خواهرش هم لیسانس مدیریت داره...من اول فکر میکردم به خاطر تجربهی زیاد همسرم و اختلاف سنیمون این موضوع زیاد به نظر نیاد...اما انگار اشتباه میگیرم...امروز میفهمم که توی مشکلاتمون چقدر ما متفاوت تصمیم میگیریم و عمل میکنیم...از راهنمایی شما دوستان خوبم خیلی ممنونم...امیدوارم مشکل همه زود حل بشه:72:
RE: با خیانت نامزدم چه کنم ؟
کمک
اون دختری که بهتون گفتم شمارهشو تو گوشی همسرم دیدم برامون مزاحمت ایجاد میکنه...به همسرم مدام زنگ میزنه...وقتی هم جواب نمیده اساماس میفرسته...الان آخرین اساماسی که فرستاده گفته خودمو میکشم. گفته نفرینتون میکنم...من به این حرفهاش اعتقادی ندارم. به حرف گربه سیاه بارون نمیاد...ولی میترسم سایهش رو زندگیمون سنگینی کنه...همسرم مدام بهم میگه این داشت میرفت...تو دیوونهش کردی...نمیدونم چی کار کنم؟ هی بهم میگی سارا گندی که زدی جمع کن...دختره دیوونهس....میترسم دوباره بهش زنگ بزنم
RE: با خیانت نامزدم چه کنم ؟
دوست عزیز
می تونم بپرسم معیارهای شما برای ازدواج چیه؟
RE: با خیانت نامزدم چه کنم ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
دوست عزیز
می تونم بپرسم معیارهای شما برای ازدواج چیه؟
من فقط میخواستم مردی که سر راهم قرار میگیره دوستم داشته باشه و توانایی اداره زندگیمونو داشته باشه...شخصیت خوب و مثبتی داشته باشه...ظاهرش رو بپذیرم...از نظر در آمد مالی در حد و اندازهی یک زندگی مرفه باشه که بتونم توی زندگی آسایش داشته باشم...اما انگار اشتباه میکردم. اون چیزی که فکر میکردم سبب آسایشمه انگار داره مانع آرامشم میشه. اینقدر عصبی شدم که مدام با همسرم دعوا میکنم...من فقط میخوام کسی مزاحم زندگیمون نشه...نامزدم میگه تو همه چیزو گنده کردی، ولی بودند زنهایی که با بد پیلگی و مزاحمت شوهرهای مردمو از چنگشون در آوردند. من الان میترسم همه چی به هم بخوره...میترسم همسرم با وجود اون شریک مزخرفش دوباره دلش هوای مجردیشو بکنه...تورو خدا به من کمک کنید...حداقل اگه کاری از دستتون بر نمیاد باهام حرف بزنید که آروم شم
RE: با خیانت نامزدم چه کنم ؟
من مشكلت رو خوندم، هنوز اتفاق مهمي نيافتاده ولي اين مسائل رو جدي بگير، نمي خوام نااميدت كنم، من تو اين شرايط بودم و دركت ميكنم. به شوهرت خيلي نزديك باش ولي اويزونش نباش.
من ١٨ ماه از زندگيم رو وقف شوهرم كردم و فقط براي اون زندگي ميكردم، اخرش هم به بدترين شكل بهم خيانت كرد.
البته همه مثل شوهر من نيستن! فقط ميخوام بگم خودت رو دوست داشته باش و به خودت احترام بذار، فقط در اون صورت ميتوني شاد زندگي كني و كنترل زندگيت رو دستت بگيري.
يك سال مدام شوهرم رو كنترل ميكردم و هر دفعه هم يه جيزايي ميفهميدم، اون كار خودش رو ميكرد، اين فقط من بودم كه عذاب ميكشيدم، تو اين مدت ٧ كيلو وزن كم كردم، عصبي و مريض شدم. فقط خودم رو از بين بردم. الان دارم فقط رو خودم كار ميكنم تا ارامشم رو به دست بيارم.
كتاب ٤ اثر از فلورانس اسكاول شين رو بخون
RE: با خیانت نامزدم چه کنم ؟
سلام سارا جان
اول از همه عیدت مبارک
خانومی انقدر عصبی و نگران و دستپاچه نباش.
افسوس خوردن و فلاش بک زدن به گذشته الان دردی رو دوا نمی کنه!
الان بحرانی پیش آمده و این زندگی مشترک مال هر دوی شماست! پس باید این بحران رو درست مدیریت کنی!
الان وقت خالی کردن میدون نیست. الان نیاز به درایت و تلاش شما برای مدیریت صحیح بحرانه!
بله همسر شما 36 سالشه اما متاسفانه درک درستی از ارتباطات انسانی به خصوص ارتباط با جنس مخالف نداشته!
برای همین ناخودآگاه خیانت کردن رو از سنین نوجوانی به دلیل دوستان ناباب و عدم کنترل درست خانواده تمرین کرده
و هرگز یاد نگرفته که روش درست چیه و این ارتباطات نا مناسب بیش از همه تیشه به روح و روان و آینده خوش زده!
پس لطفا گزینه طلاق و پا پس کشیدن رو بگذار برای وقتی که همه راه ها رو امتحان کردی و نتیجه نگرفتی و فعلا به
حفظ زندگیت فکر کن و درمان اون!
مسلما آنچه که یک مرد 36 ساله میخواد یک زندگی آرام و کم کم داشتن فرزندانی خوب و شرایط با ثبات و پایداره
اما شیوه زندگیش غلطه و مسلما تغییر این شیوه در 36 سالگی کمی دشوار به نظر میرسه اما اگر خودش بخواد
شدنیه! و اگر ایشون این تغییر درست رو بخواد نیازمند همراهی همسرشه. محکم و با صلابت!
حالا بر می گردیم به انتخاب شما و ایشون! نوشته بودین که همدیگر رو دوست دارین! خوب این یک پوئن مثبت و
عالیه اما کافی نیست! به پوئن های دیگه هم نیاز داری.
پس برامون ویژگی های مثبت همسرت رو بگو. همون هایی که به خاطرش دوستش داری.
سعی کن 20 ویژگی مثبتش رو بگی.
بریم سراغ مرحله بعد. گفتی همسرت یک شریک نامناسب داره! این شریک کیه؟ چه ویژگی هایی داره که شما رو
نگران کرده؟
انقدر به توانایی های خودت ایمان نداری که همسرت اصلا جز شما دلش کسی دیگه رو نخواد؟
به سوالاتم با دقت جواب بده.
نوشتی به شدت عصبی شدی و پرخاشگر به دلیل اتفاقات رخ داده. آیا میتونی آرامش خودت رو به دست بیاری و به
خودت مسلط باشی؟ اعتماد به نفست چطوره؟ چقدر خودت رو دوست داری؟
آیا میخوای این شرایط رو مدیریت کنی و شر اون مزاحم و تمام مزاحم های دیگه رو کم کنی؟ همسرت چی؟ اونم
میخوا؟
منتظر پاسخ هات هستم تا بیشتر برات بگم
:72:
RE: با خیانت نامزدم چه کنم ؟
دوست عزیز
اون شوهرهایی که توسط برخی زنها از راه به در شدن خودشون مستعده از راه به در شدن بودند!
دوست عزیز از پستهاتون می تونم این برداشت رو داشته باشم که شما اشنایی کافی با نامزدتون ندارید چون هر از چند گاهی یک چیز جدید در ایشون پیدا میکنید!ببینید چیزی که بنظر میاد ایشون روابط گسترده ایی با زنها ی مختلف داشتن و این از نکات ضعف بلقوه است که باید حسابی در موردش فکر کرد،ایا ایشون رو با این سطح از روابط می تونید بپذیرید؟با توجه به اینکه نباید به این امید باشید که بعدا اصلاح میشه و از این حرفها که مهمه که من عشق اخرش باشم چون تجربه نشان داده ادمها بعد از ازدواج عموما همینی هستند که قبل از ازدواج بودن!
برخلاف شما من اصلا احساس نمی کنم که ایشون پخته باشن چون رفتارشون این رو نشون نمی ده با توجه به اینکه شما هم اصلا رفتار پخته ایی نداشتید در صورت پاسخ مثبت به سوال قبل باید یک دوره ی کسب مهارت زندگی رو هر دو طی بکنید.
بهتون توصیه میکنم سعی کنید شیوه ی شناختتون رو عوض کنید تا بهتر به واقعیت طرف مقابلتون پی ببرید.
توصیه میکنم از شیوه های چک کردن موبایل و ... پرهیز بکنید چون علاوه بر اینکه نوعی تجسس محسوب میشه در اینده هم مشکلاتی رو پیش میاره و در کل در شان هیچ ادمی نیست اگر دقت کافی در رفتار طرف مقابل داشته باشید چه بسا نکات بسیار بیشتری رو بدون این شیوه ها ی جیمز باندی کسب کنید.
RE: با خیانت نامزدم چه کنم ؟
بهار شادی عزیزم، مرسی از کامنت قشنگی که برام گذاشتی. واقعا با خوندنش انرژی گرفتم...بله همسرم علیرغم عیب و ایرادهایی که داره مرد بسیار بسیار نازنینیه...همسرم تو سن 8 سالگی پدرش رو از دست داده...به گفته خودش اصلا نمیدونه که پدر چی هست؟ نمیدونه مرد زندگی چی هست؟ مادرش هم دو سال پیش به رحمت خدا رفته...همسرم تنهای تنهاست. به جز من هیچ کسی رو نداره که بهش تکیه کنه. من دوست، غمخوار، یار و یاور و شریک زندگیشم...ولی چه شریکی؟ شریکی که خودش تنهاست و نیاز به محبت داره...من از محبت همسرم سیراب نمیشم...هر چقدر بهم محبت کنه بازم کمه...ازش میخوام که بارها، روزی صدبار، بهم بگه دوستم داره و اونم این کارو میکنه...همسرم مرد کاری و سالمیه...لب به مشروب و سیگار نمیزنه...ورزشکاره...اونم چه ورزشی، پاراگلایدینگ، همسرم نترس و شجاعه، دست و دلبازه، مرتب و منظمه، همیشه وقتی که میاد اول بوی ادکلنش فضای اتاق رو پر میکنه...همسرم خوش قلبه، عاشق کمک به آدمهای نیازمنده...همسرم پا به پای من حرکت میکنه...خوش سلیقهاست، به کارهایی که من علاقه دارم علاقه داره... با هم فیلمهای خوب میبینیم و ساعتها در موردش حرف میزنیم...من نقدهای غیر کارشناسانهی همسرم رو توی کارم استفاده میکنم و میبینم با وجودی که تحصیلات هنری نداره اما واقعا به نوبهی خودش توی زمینههای هنری خود آموخته است....همسرم آشپز خیلی خیلی خوبیه...دستپختش از منم بهتره...عاشق کباب ماهیتابهای، لازانیا و آبگوشتهاشم. همسرم وظیفه شناسه...وقتی ازش میخوام کاری انجام بده، توی اولین فرصت انجامش میده...حتی اگه کاری رو ازش نخوام اینقدر احساس مسئولیت میکنه که نگفته میبینم انجامش داده....
اما....
گفتید شریکش، بله یک شریک کاری هست که اتفاقا از نظر حساب و کتاب خیلی خیلی آدم درستیه. اما از نظر اخلاق و دختر بازی همونظور که گفتم آدم خوشگذرونیه...ارتباط همسرم با این آقا به خاطر شرایط کار اجتناب ناپذیره...میترسم اخلاقهای سابق همسرم به واسطهی این آقا تقویت بشه...ایشون جلوی من بابت ازدواج ما شوخیهای بیمورد میکنه...در مورد دوست دخترهای رنگ و وارنگش با همسرم حرف میزنه...حتی از روابط نامشروعش حرف میزنه، از نظر جنسی بیماره..میل سیری ناپذیر داره...نگران همسرمم...چون نصف بیزینس و کارش با این آقاست... به علاوهی این که خودشم تجربههای فرابنفش داشته!
در مورد توانایی های خودم...خوب همونطور که گفتم همسرم شیفتهی زیباییه...من همیشه تو زندگیم آدمی بودم که به ظاهر و شیک پوشی خودم اهمیت میدادم...اما بارها شده همسرم موقع فیلم دیدن از زیبایی هنرپیشه ها تعریف کنه...اندام یکی از مانکنها رو ستایش و تقدیر کنه...از زیبایی دختر فلان فامیل و دوست دختر فلانی حرف بزنه...خوب این چیزها عذابم میده...من خوشگلم، اما خوشگلی نسبی دارم...آدمهای زیباتر از خودم رو میبینم که به خاطر موقعیت همسرم بهش نزدیک میشن...میدونم که همسرم از زیبایی بدش نمیاد...این چیزها عذابم میده...مگه من چقدر میتونم به خودم برسم و همیشه برای همسرم جذابیت داشته باشم؟ میترسم...از آینده میترسم...اونقدرها خودمو دختر قوی و با اعتماد به نفسی نمیدونم که با این شرایط مبارزه کنم...
نمیدونم...گاهی وقتا میگم اگه بریم سر خونه زندگیمون چی؟ میشه این مردو درست کرد؟ میشه محبتش فقط برای خودم باشه؟ یعنی میشه ما خوشبخت بشیم و کسی این خوشبختی رو از ما ندزده؟:323:
RE: با خیانت نامزدم چه کنم ؟
:302:
خدایا...یه چشمم اشکه و یه چشمم خون. به جای جلب محبت و اعتماد من برگشته بهم میگه:
"دیر نشده سارا. وقت تجدید نظر هست، به جای این که مثل زنای مردم 10 سال وقت بذاری منو بشناسی از امروز بشناس...من همینجوریم...اگه خوب انتخاب کردی که هیچ...اگرم بد انتخاب کردی برو با هر کسی که فکر میکنی یک هزارم من بهت وفاداره و بهش مشکوک نیستی"
من واقعا نمیدونم چه گناهی به درگاه خدا مرتکب شده که با یه همچین وقاحتی با من حرف میزنه...انگار من رفتم خیانت کردم.
یک عالمه با صدای بلند باهام حرف زد...فقط کم مونده فحشم بده...
RE: با خیانت نامزدم چه کنم ؟
سارا جان آروم باش گلم :46:
خوب ایشون مواضعش رو برای شما روشن کرده! اما میتونم بپرسم که چه کرده در دوران نامزدی و آیا تا حالا ازش
پرسیدی هدفش از انتخاب شما چی بوده؟
میتونی بگی چه رفتارهایی کردی که حس کلافگی بهش دست داده؟
چرا نیاز داری که بارها در روز از او تایید دوست داشته شدن دریافت کنی؟
میتونی بهمون بگی سارا چقدر خودش خودش رو دوست داره و به خودش محبت می کنه؟
خوب حالا برگردیم رو ویژگی های همسر شما که خوب هاش زیاد هست اما داشتن یک رفیق ناباب میتونه خط مشی
فکری همسرت رو مشخص کنه و ای بسا ایشون رو گرفتار کنه!
پس نیازه که اتفاقا در آرامش از این حرف همسرت استقبال کنی و بهش بگی که بله من هم فکر می کنم بهتره خط
قرمز های من رو بشناسی و بهش بگی که به ایشون اعتماد داری اما یک سری چیزها برات خط قرمزه و قاطعانه
ازش یخوای که این چیزها رو رعایت کنه چون شما به این موارد تاکید داری!
از طرفی براش بگو که شما داری از الان سنگ بنای یک زندگی خانوادگی رو میگذاری و ایشون باید با یک سری موارد
دوران تجردش خدا حافظی کنه چون دیگه الان فقط متعلق به خودش نیست و متعلق به شما هم هست و از طرفی
قراره در آینده الگوی فرزندانتون بشه و به عنوان یک پدر باید مراقب رفتار و گفتارش و نشست و برخاست هاش باشه
و برای حفظ بنیان این خانواده باید با برخی عادات دوران تجرد خداحافظی کنه!
البته براش توضیح بدین که قصد شما ایجاد محدودیت یا اعمال سلیقه نیست بلکه اینها چیزهایی هست که برای حفظ
هر زندگی و کانون خانوادگی ای لازمه!
گام بعدی اینه که این اعتماد داشتن بهش رو نشون بدی در رفتار و با حفظ آرامش بهش نشون بدی که براش ارزش
قائلی!
حالا دیگه اون خط قرمزهات رو میدونه و اتمام حجت باهاش انجام شده و میدونه که تو چکش نمی کنی و بهش
اعتماد داری و از طرفی اونه که باید اعتماد شما رو حفظ کنه و تبعات خطاهاش رو بپذیره در آینده!
ضمنا بهش یاد آور شو که دوستیهای دوران تجردش رو محدودتر کنه تا آسیبی به زندگیتون نزنه!
و ضمنا سعی کن بدون اینکه خودت رو واسته و محتاج محبت نشون بدی ، روی اعتماد به نفست کار کنی و همسرت
رو به خودت وابسته کنی و با رفتارهای مثبتت جذب خوودت کنیش! طوری که برای دیدن یک سارا خانوم سر حال و
شاد و عاشق لحظه شماری کنه! از طرفی هم عزت نفست رو ستایش کنه!
روی کاهش وابستگیت و افزایش اعتماد به نفست کار کن!
تو باید رقیب رو از میدان به در کنی البته با حفظ مواضع!
اما اگر باز هم راهت رو رفتی و نشد اونوقت باید یک تصمیم جدی گرفت!
اما از محبت به جا و درست خیلی چیزها درست میشه!
اما سارا جان اول برای خودت زندگی کن بعد برای همسرت!
به خودت عشق و محبت بده!
ضمنا به فکر تغییر افراد در آینده نباش! اگر الان بتونی با رفتار مثبتت اون رو تشویق کنی که از دوستان ناباب فاصله
بگیره و عادات غلط دوران تجردش ، اون خودشه که باید برای حفظ شما تلاش کنه و تغییر کنه با میل خودش!
ضمنا پرخاشگری و وابستگی و چک کردن رو بگذار کنار و 1 بار برای همیشه با لحنی مناسب بدون امر و نهی کردن
موازین زندگیت رو مشخص کن و بهش یادآور شو که میخوای همسفر زندگیش باشی و این سفر نیازمند یک همسفر
خوش سفر و مراعات کن هست و نمیشه هر کی کاری خواست بکنه!
سوالامو پاسخ بده! سوالی هم داشتی بپرس گلم!
:72: