RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
سلام مریم جان
نظر دادن در رابطه با مشکل شما یک کم سخته و این که چه کاری رو باید انجام بدی نهایتا خودت تصمیم گیرنده هستی.
ولی در رابطه با حرف اون آقا (نمیگم شوهرت چون از این رفتارهایی که میگی انجام داده خوشم نیومده) به نظرم اصلا بهش توجه نکن که میگه کس دیگه ای رو میخوام خوشبخت کنم.اون شمایی که انقدر صبوری کردی رو نمیتونه راضی و خوشبخت کنه اونوقت فکر میکنی قادر به خوشبخت کردن کسی دیگه ای هست؟
فکر میکنی با این نفوذی که مادرش روش داره میتونه زندگی گل و بلبل برای کسی درست کنه تا زمانی که مستقل از مادرش تصمیم نگیره هیچ کس رو نمیتونه خوشبخت کنه.
به نظر من فعلا هیچ کاری نکن بذار اون هر کار میخواد بکنه یه مدت صبر کن بذار تماس از طرف اون باشه یا حتی اقدام قانونی و ...
تا زمانی که استقلال فکری پیدا نکرده و رفتاراش حداقل قابل تحمل نشده عروسی نکن به حرف مردم و ...در مورد عقب افتادن عروسی هم فکر نکن کسی که نمیاد جای شما زندگی کنه پس کسی هم نمیتونه به جای شما تصمیم بگیره
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
با احترام
دوستان مریم الان خودش حالش بده..حتی فکر اینکه همسر ادم بخواد سراغ یه زن دیگه بره یا اصلا بهش فکر کنه خیلی ازار دهنده است پس بهتر نیست نمک رو زخم نپاشیم؟
اینی که شوهرش گفته رو ما نمیدونیم از روی عصبانیت گفته یا مورد دیگه ای بوده؟؟
پس چون ما عالم به غیب نیستیم با حدسیات منفیمون نباید اوضاع روحی مریم رو بیشتر بهم بریزیم.
هر چند من حدسم اینه که از روی عصبانیت گفته چون اگه یه نفر واقعا زنشو نخواد همیشه اینو میگه نه وقتی دعواشون میشه بعنوان یه سلاح برای تحقیر زنش استفاده کنه.
مریم و شوهرش لحظات خوبی هم با هم داشتن.پس همسرش به مریم علاقه داشته و داره..خوب رابطتشون ایرادهایی داره..که یا درست میشه یا نه؟
اونوقت مریم بر اساس خیر و صلاح زندگیش تصمیم میگیره.
اما درست نیست الان که حالش بده ما هم حدسیات ازار دهنده بزنیم که ممکنه درست هم نباشه.
مریم جان شما فعلا ناراحتی و حق داری..الان تنها کاری که باید بکنی تخلیه احساسی و کمی استراحت دادن به خودته..خیلی تحت فشار بودی..حتما خودتو یه جوری شارژ کن.
یادت باشه در هر صورت حال خوب تو در اولویته.
فعلا.
موفق باشی
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
مریم جان
کار درستی نکردی همون موقع باهاش صحبت کردی. باید بگذاری آروم شه! خودت هم آروم شی.
چرا انقدر منفعلی؟ اون مطمئن باش هیچ برنامه ای نداره و فقط خواسته وسط دعوا یک حرفی بزنه.پس آروم باش.
بگذار چند روزی بگذره! اجازه هم نده دیگران برات تصمیم به جدایی بگیرن.
تو و همسرت همدیگه رو دوست دارین. مطمئنا همسرت هم دوست داره فقط الان داغه.
بگذار زمان بگذره و هیچ کاری نکن. بگذار آروم شه. خودتم آروم شی. اصلا بخواد طلاقتم بده که همینجوری سریع حکم
نمیدن. چند ماه کش و قوس داره که مرد و زن آروم بشن و از خر شیطون بیان پایین.
پس فقط الان آرامشت مهمه. حتی الان و تو این موقعیت حرف زدن هم درست نیست. چون الان لج کرده.
بگذار یک مقدار بگذره و همه چیز آروم شه. توکلت به خدا باشه عزیزم.
تا خدا نخواد برگ از درخت نمیافته. پس توکل کن به خودش و آروم باش.
انشالا درست میشه
برات دعا می کنم
:72:
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
یه وقتا می گم مدارا و خود سازی هیچ دردی و دوا نمی کنه ....هر کی منو می خواد همینجوری باید بخواد...مریم یادته گفتم تا تقی به توقی می خوره که نباید داد بیداد کنه...این نمی شه که هی تو مقاله خود شناسی بخونی اخرشم هیچی....ولی من تحت تاثیر حرفای تالار خیلی عوض شدم....اما یه چیزی که به شکم انداخته نمی دونم ماهایی که خواستیم و تغییر کردیم اصلا خوبه یا بد؟! اگه انقدر کوتاه نمی اومدیم اینقدرم تحقیر نمی شدیم...مریم خیلی ناراحت شدم همش دنبال می کردم تاپیکتو...یادته گفتم تا کی مقاله بخونیم راجع به خود شناسی... خیلی ناراحتم واقعا از روی غرض این حرف و نمی زنم ولی واقعا وقتی تاپیک ها رو می خونم می بینم همش می گن زن ها باید آروم باشن نمی دونم سیاست داشته باشن اگه بهت ناسزا گفت تو با سیاست شوهرتو بیار سمتت...یعنی خیلی ببخشید سیب زمینی باش..هیچی بهت بر نخوره چرا باید این همه فشار رو زن ها باشه؟؟...البته من خودم خیلی عوض شدم با خوندن مطالب تالار..به خدا قصدم بی احترامی به کسی نیست ...می دونم نباید کسی و تشویق به طلاق کرد و همه توی تالار همین سیاست و دنبال می کنن...اما من می دونم اگر الان مریم بگه شوهرم پشیمون برگشته همه خوشحال می شن میگن آفرین رو خودت کار کردی بازم کار کن ببین شوهرت برگشته می خواد زندگی کنه تو ام باز همون آدمی شو که اون هر چی گفت تو بگی باشه هی رمانتیک باش..اصلا عصبانی شدی مبادا سر شوهرت خالی کنی اما اگه شوهرت عصبانیتشو سر تو خالی کرد تو با سیاست زنانه نمیدونم فلان کن بهمان کن...اما کسی نمی گه مریم اگه به همین منوال پیش بری 3 سال دیگه زبونم لال خدای نکرده می ای تاپیک می زنی شوهرم می خواد طلاقم بده با یه بچه...به نظر من اینجوری مشکلاتت مقطعی حل می شه انگاری روش ماله کشیده می شه اما با یه تلنگر باز همه چی بر می گرده سر جاش.... من مذهبی نیستم اما خدا گفته زن و شوهر رو واسه آرامش هم آفریدیم...بشین فکر کن ببین در کنار این آدم ارامش داری؟؟ یا همش فشار روته که یه چیزی نگم که طلاقم بده...به نظر من راهنمایی درست اونی بود که پدرت کرد...تمام این راه حل هایی که اینجا مطرح شد مقطعی بود ...من به شخصه به عنوان یه ادمی که اومدم اینجا تا بهم کمک بشه و خیلی خیلی کوچکت تر و کم تجربه تر از اونیم که بخوام این حرف و بزنم اما انتظار دارم مشاور های گل پیج که باورتون نمی شه من باهاتون زندگی کردم نمی دونین چقدر یاد
گرفتم ازتون اما می خوام وقتی ری اکشن های این آدم و دید چرا باز تشویقش کردید؟...عزیزم پدرت درست گفت من مطمئنم این آدم به دردت نمی خوره دندون لق و باید کشید الانم بذار اون اقدام قانونی کنه
دوستی گفتند:
آخه نمیدونم سیاهه تهیه کردن چه رسمیه؟!
مگه مهمه که کی چی آورده و چقدر آورده؟! خوب خودت گزک دادی دستشون! اما کار اونا به مراتب زشت تر بوده که
این حرف یعنی رسما بیاد بی چک و چونه مفت و مسلم بیا دختر و ببر!!! یعنی چی آخه خوب رسمه...پس فردا پس اگه بگه بیا 4 تیکه لباس برای من بخر باید با تو دهنی برگرده خونه باباش .. نه مریم جان شما گزک ندادی دستش...اما هی از زیر مسئولیت در می ره و هی بحران سازی می کنه...هیچ اقدامی نکن فقط تاریخ عروسی و سعی کن بندازی عقب چون صلاح نیست فعلا برین زیر یه سقف
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
سلام مريم جان
نميدونم دوستان بعد از خوندن مطالبم چي ميگن .. اما من از همه معذرت ميخواهم و حرفهامو ميزنم ...مخاطبم هم مريم عزيز هستش
عزيزم شايد باورت نشه اما شدي جزيي از فكر و ذكر من ...مرتب به تو و روند زندگيت فكر ميكنم و اصلا اصلا نميتونم بفهمم واسه چي داري اين همه خود ازاري ميكني
پست maryam_jj12 رو خيلي دوست داشتم تمام حرفهاي منو زد ..
آخه به چه قيمتي؟؟؟؟
دوستان چرا اينقدر اصرار دارن مريم بسازه؟ اصلا به كدوم دليل و منطق ؟ خيلي ببخشيد حتي اگه بگيم شانس مريم واسه ازدواج مجدد صفر هستش بازهم زندگي تجردي با عزت بهتر از متاهلي با ذلت هستش
اين آقا ميگه نميخواهمت ... خب نخواهد ..مريم رهاش كن
دختر تو خانوادت پشتت هستن ... واسه بعد از طلاقت تيكه كنايه پدر و مادر رو نداري و حداقل اعصابت از اين جهت ارومه . چندتا از اين كاربرهاي سايت رو واست مثال بزنم كه آروزشونه طلاق بگيرن ولي چون حمايت خانواده هاشون رو ندارن بايد بسازن و بسوزن؟؟؟
تو خيلي از اين اقا سرتري ... من نديدمت اما خودت بارها و بارها گفتي ...
خودت ميگي من حاضر جوابم ...خوب مگه حاضر جوابي اينقدر گناه بزرگيه كه به خاطرش يك زندگي از هم بپاشه؟ بايد حتما يك زن تو سر خوري و خجالتي باشيم و بي زبون تا بهمون بگن آفرين؟؟؟ من اين افرين رو نميخواهم تو هم نميخواهي
به خدا من فقط واسه پيگيري تاپيك تو ميام اينجا ... تا حالا هيچي ننوشتم ولي تا دلت بخواهد حرص خوردم ... تو خيلي تلاش كردي خيلي خيلي تلاش كردي ولي بعضيها واقعا لياقت ندارن
رهاش كن ...عزيزم زندگي زير يك سقف اينقدر مشكلات داره كه ممكنه روزي هزار بار از شريك زندگيت متنفر باشي
اينو من دارم بهت ميگم ..كسي كه با يك دنيا عشق ازدواج كرد اما گاهي زندگي اينقدر زشت شد كه تحمل شنيدن صدايي عشقمم نداشتم .. تنها چيزي كه تو اين موارد ارومت ميكنه ياداوري خاطرات خوب و مهربونيهاي شريك زندگيته ... اگه همينها رو هم ازش نبيني كه ديگه واويلا ...
با همه احترامي كه واسه دوستان اينجا كه مشاورت هستند قائلم بايد بگم كه اينها چيزهايي هستش كه افرادي كه زندگي متاهلي نداشتن خيلي واسشون ملموس نيست .. باز هم از همه معذرت ميخواهم ولي مريم جان خشت اول گر نهد معمار كج تا ثريا ميرود ديوار كج
اين اقا خشت اولش كلا كج و خرابه .. رهاش كن
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
من نمیخوام بحث کنم ولی نمیشه از راه دور نسخه طلاق پیچید واسه دیگران.
ادم باید واسه زندگیش تلاش کنه ،بجنگه زندگی راحت که همینجور بدست نمیاد.
بهتره قبل از مشاوره دادن تاپیک آفت های احتمالی خوونده بشه.
بله حاضرجوابی بده هیچ کس آدم حاضر جواب دوست نداره .این یه حقیقته چه میخواد همسرت باشه چه فامیل چه ...
مطمئن باشید هر چه به شوهر بیشتر بله بگید احتمال نه شنیدنتون هم کمتر میشه.
با یه ضرب المثل هم نمیشه واسه یه زندگی تصمیم گرفت خیلی زندگیا اول خشت کج داشتن ولی بعد درست شدن.
زندگی لیلا موفق رو خووندین؟؟؟دیدین چطور زندگیشو ساخت.الان یه زوج عاشقن.مریم یک دهم مشکلات لیلا رو نداره.
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
كوتاه اومدن يك حدي داره گلنوش جان
مردي كه با مادرش عزت زنش رو خورد كرده در واقع خودش نسخه طلاقشو پيچيده
من خيلي خوب متوجه آفت هاي مشاوره نادرست هستم عزيزم و خيلي خوب هم از اين سايت واسه مشكلاتم كمك گرفتم و خيلي خوب هم تجربه سختي هاي زندگي رو دارم ... همه مون بيرون گود نشستيم ميگيم لنگش كن
هيچ كدوممون يك لحظه اين رفتار ها رو نميتونيم تحمل كنيم اما داريم نسخه صبوري ميپيچيم
خود شما حاضري اينقدر توهين بشنوي و باز هم تلاش كني؟؟؟ !!!
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
مریم عزیز
من هم پیگیر تاپیکت هستم و چون مشکلی مشابه تو رو داشتم کاملا میفهمم چه حسی داری. همیشه هم آرزو میکنم زندگی تو مثل زندگی من نشه.
مریم به نظر من تو خیلی برای زندگیت تلاش کردی ، خیلی کوتاه اومدی خیلی صبوری کردی اگه همسرت 1/10 تو برای زندگیتون تلاش می کرد الان زندگیتون درست شده بود
من نمیگم طلاق بگیر اما
به نظر من دیگه کوتاه نیا
وقتی میگن طلاق نقطه ضعف نشون نده
بگو باشه اگر نظر شما اینه منم قبول میکنم برید اقدام کنید اما از حق و حقوقم نمیگذرم
انشالله هر چی مصلحتته همون میشه
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
دوستان عزیز
ببینین ما که از نزدیک زندگی مریم عزیز رو ندیدیم! نمی تونیم یک طرفه به قاضی بریم!
عزیزانی که تشویق به طلاق می کنن باید یک نکته رو مد نظر داشته باشن!
زندگی ای که رو به سراشیبیه نیاز به گفتن ما نداره! خودش به سمت سراشیبی میره!
مریم انقدر عاقل هست که بدونه براش چی خوبه و چی بد!
دوست عزیز ما حتما خیری دیده که میگه هنوز دلم با این زندگیه!
یکتا جان و سایر دوستان عزیز من
ما نمیدونیم چی باعث شده شوهر مریم انقدر احساس تحقیر پیدا کنه! قاضی هم نیستیم!
کسی هم نگفت مریم بره عروسی کنه! ما به صبر و آرامش دعوتش کردیم تا اوضاع بحرانی آرام بشه و بعد سر
فرصت با مشورت بزرگترها یک تصمیم عاقلانه گرفته شه!
می دونین اگر به مریم اشتباه مشاوره بدین یک عمر مسئولین؟!
ما حق نداریم به مراجع بگیم چه بکنه یا چه نکنه! خودش داره میگه دلش با این زندگیه پس ما نمی تونیم بگیم برو
طلاق بگیر!! از طرفی نمیدونیم که بین مریم و همسرش در گذشته چی اتفاق افتاده دقیقا.
پس راحت حکم ندین خواهشا!
ضمنا این که من میگم سیاهه تهیه کردن بده برای اینه که معتقدم تو زندگی مشترک این که دختر کم آورده یا زیاد
مهم نیست و مهم وجود خود زوجین و محبت بینشونه نه چهار تا تیر و تخته! اگر پای طلاق بیاد وسط دیگه همه چی
بی ارزش میشه!
پس سعی کنیم یک طرفه به قضاوت ننشینیم و به مریم استرس بیشتر ندیم!
مریم انقدر عاقل هست که تا اوضاع درست نشده به اون زندگی بر نگرده!
لابد همین شماها اگر مریم فردا یک پست بزنه که همسرم اومد عذر خواهی و ... میخواین تشویقش کنین به زندگی!
بهترین کار در هنگام دعوا و عصبانیت خویشتن داری و صبره!
اصلا خود پروسه جدایی کاری زمانبره! پس راحت وقتی در جریان همه چیز نیستین حکم نهایی ندین!
ضمنا ما اگر به دیگران میگیم صبور باش برای اینه که ما اینجا به همسران مخاطبین دسترسی نداریم و فقط میتونیم
نقایص کار خود مراجع رو بهش بگیم.
یکم توقعتون از یک محیط مجازی زیادی بالاست و معلومه مشاور حضوری اونم با حضور 2 طرف موثر تره!
موفق باشید.
:72:
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
منم واقعا اعتقاد دارم خشت اول و کج گذاشته همسرت....مریم قبلا هم بهت گفتم آدما همیشه یک جور نیستند...ادم یه روز حالش خوبه یه روز اصن نمی خواد سر به تنه کسی باشه..یه روز عاشق دور همی گرفتن و مسافرت و گشت و گذار ه یه روز حال نداره به خودش جلو آینه برسه....من مجردم شاید تجربه ی من محدود بشه به یه نامزدی ساده و مسخره که تموم شد و رفت...اومدم اینجا تا آروم شم تا یاد بگیرم..... توی این درسایی که یاد گرفتم می دونی چی بود...از خانم هایی که مشکلاتشونو مطرح می کردن پرسیده می شه تو دوران نامزدی چه طور بود روابط ؟ اگر فلان اخلاق و ازش دیدی چرا رفتی زیر یه سقف باهاش زندگی کردی؟!!! خوب حالا کاریه که شده بسوز و بساز و به فرزندت فکر کن....این که نمیشه که تا شما یه گله بکنی شوهرت و مادرش از خجالتت در بیان! اصن بابا ادم یه روز می خواد سر عشقش داد بزنه از زمین و زمان خستست عصبیه! شما همیشه اروم نیستی یه روزم منفجر می شی نمی شه که همسرت اونروز بگه اهان شناختمت پس طلاق! یکتا جان گفت دیگه...گفت تو زندگی مسایلی هست که اصن از شوهرت متنفر می شی...خب حالا همسرت باید ول کنه بره.... می دونی من به خدا بیرون گود نمی گم لنگش کن...اما با تمام وجودم معتقدم خانوادت راست می گن.... اگر خودش توی خلوت خودتون بهت بی احترامی می کرد انقدر رک باهات حرف نمی زدم..... می گفتم شاید درست بشه...اما مادرش هم داره همراه پسرش تحقیر می کنه...اینجاست که واقعا نمی تونم بهت بگم صبوری کن...مریم امیدوارم وقتی اینا رو دارم واست تایپ می کنم خوش و خرم کنار همسرت باشی و مشکلاتت حل شده باشه ....واقعا منتظر این خبر از طرفت هستم