توکل را با رکود و انفعال میانه ای نیست
توکل عین فعال بودن است
متوکل می داند نقش او این است که باید وظیفه اش را انجام دهد و از همه مهمتر مراقب باشد که درست عمل
کند و در کمال فعال بودن و درست عمل کردن ، نتیجه را به خدا می سپارد و راضی به آن نتیجه است ، چون
مطمئن است در آن هم خیر نهفته است .
یک نکته اینجا لازم به گفتن می آید و آن این که به نظر می رسد ورودی توکل اخلاص است از پایین ترین
مرتبه اخلاص تا آنجا که آدمی حتی در خود توکل هم خالص می شود . و می دانیم که اخلاص هم یعنی
مبرا شدن از ناخالصی ها و به عبارتی از صافی گذشتن و این صافی رضای خداست . و البته خدایی که
باید باور و یقین داشته باشیم که بی نیاز است و رضایت او عین منفعت ماست ، یعنی آنچه او راضی
است همان است که نیاز و نفع ما در آن است و آنچه او ناراضی است آنچه است که ضرر ما در آن است .
مثال :
خدا از ضایع کردن حق دیگری ناراضی است ، و بنا به قانون علت و معلول و انعکاس ، در رابطه ی میان پدیده ها ، این
ضایع کردن حق دیگری در جایی به خود ما باز می گردد ، یعنی ضرری به دیگری وارد می کنیم و در چرخه طبیعی این
ضرر به خود ما باز می گردد . از طرفی نظم ، قرار گرفتن هر چیزی در جای خود است و جای هر چیزی حق
آن چیز است ، پس وقتی چیزی در جای خود قرار نگیرد بی نظمی ایجاد شده ، یعنی حق آن چیز از او گرفته شده
و بی نظمی حاصله اختلال در امور و به هم خوردن تعادل را پیش می آورد ، درست مثل این که پیچی را در ماشینی در
جای خود نبندیم ، اختلال در کار ماشین همانا و به هم خوردن تعادلش همانا و در پی آن متضرر شدن صاحب ماشین
و دیگران همانا .
و این رعایت و مراقبت از این که هرچیزی در جای خود باشد ( حق ) یعنی حفظ تعادل است .
و اخلاص یعنی همین حفظ تعادل ، یعنی به عدالت عمل کردن ، و به حق رفتار کردن ، و از هر آنچه بی
نظمی می آفریند و حقی را سلب می کندو در نتیجه ضرر می رساند دوری جستن و پیراسته شدن . و راه میان بر
و معیار مطمئن آن در رضایت خدا نهفته ، و این هم برای آن است که ما عالم به دقایق امور عالم نیستیم و تنها
خدا ( آفریننده ) آگاه و عالم مطلق است و لذا منظور از رضایت او یعنی آنچه با تأیید عالمانه و حکیمانه او
سازگار است نه آنچه او خود خواهانه و یا از روی نیاز دوست می دارد .
پس به رضایت او عمل کردن ، خالص شدن از بی نظمی ها و عدم تعادل ها را موجب می شود و این
خالص شدن هم توکل را غنی می سازد و یقینی می کند و توکل نیز آرامش و به نتیجه رضایت بخش
رسیدن را در پی دارد و در این سیر و سفر ، شوق و عشق به عالم و حکیم یکتا هم رخ می نماید .
پس توکل عین فعال بودن ( با معیارهای صحیح ) است در عین آرامش ناشی از سپردن نتیجه به یکتای
مقتدر ، و رضایت به هرچه که پیش آید .