سلام مجدد
دیروز به یه مشاور مجرب مراجعه کردم...
شرایط رو توضیح دادم..
گفت ادامه این رابطه اشتباهه...تمومش کن!!
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام مجدد
دیروز به یه مشاور مجرب مراجعه کردم...
شرایط رو توضیح دادم..
گفت ادامه این رابطه اشتباهه...تمومش کن!!
سلام
یعنی چی؟
به همین راحتی مگه میشه تموم کرد?
باید واسه شما که ازدواج کردین راههای مختلف امتحان بشه
میشه بگین دلایلش چی بود؟
سلام من شرایط رو مفصلا براشون توضیح دادم.
همسر من چند مشکل رو دارا هستند.اعم از:
عصبانیت های غیرقابل کنترل و شدید
عدم کنترل روی خودشون...نمیتونن جلوی خواسته هاشون رو بگیرن
انحراف اخلاقی (ضمن اینکه ایشون از کارهایی که کردن احساس پشیمانی نمیکنند وهمچنان به کارهاشون به شکل وسیع تری ادامه میدند)
ازدواج برای ایشون زود بوده و ایشون مسئولیت پذیر نیستند
در پایان اینکه به من گفتند هرچه بیشتر پیش بریم وضع بدتر میشه و ادامه این رابطه اشتباه هست!
سلام دوست عزیز
خیلی متاسفم که در همین ابتدای ازدواج با همچین مسئله ای مواجه شدید. و خیلی بیشتر خوشحالم که در همین ابتدای ازدواج متوجه این موضوع شدید. میتونم درک کنم که چقدر این موضوع شما رو اذیت میکنه.
اگر تا بحال در این تاپیک کسی از طلاق حرفی نزد، علتش اینه که در این سایت تلاش میشه حتی الامکان به اعضا راهکارهای مختلف پیشنهاد بشه، اما از همه مهمتر حتی در بحرانی ترین شرایط، سیاست بر این است که مراجع با اطلاع از همه جوانب موضوع خودش تصمیم بگیرد و پای هزینه های تصمیم اش بایستد.
به هر حال بنده از ابتدای تاپیک تا بدینجا را که خواندم، همین نظر آقای روانشناس مد نظرم بود از این جهت که: سالی که نکوست از بهارش پیداست. زندگی با چنین شخصی واقعا انرژی بسیاری چه روحی چه جسمی از شما خواهد گرفت. نشاط شما را در همین ابتدای جوانی از بین خواهد برد. و در دراز مدت مشکلات عدیده جسمی و روانی و شناختی برای شما به وجود خواهد آورد. الفبای زندگی متاهلی با تعهد و مسئولیت شروع میشود که اگر این نباشد، زندگی متاهلی هم معنایی ندارد. ابتدای زندگی و دوران عقد معمولا بخصوص ما خانمها فکر میکنیم اگر برویم زیر یک سقف و زندگیمان را شروع کنیم مشکلات حل شده یا کمتر میشوند!!! این تفکر صد در صد اشتباه است. بهتر که نمیشود چه بسا چند برابر هم بدتر شود. زمانی که دیگر جدایی برایت به راحتی الان نباشد. با این قضیه به هیچ وجه احساسی برخورد نکن. حتی اگر این آقا را به جای خائن، بیمار خطاب کنیم، فرق زیادی نمیکند. خیلی ها معتقدند که یک معتاد کراکی یا هروئینی هم بیمار است. اما بعید میدانم که بتوان با چنین بیمارانی زیر یک سقف به آرامش و کمالی رسید که هدف متعالی ازدواج است.
شاخه نبات عزیزم
اصلا عجله نکن! برای پایان یک زندگی همیشه وقت داری.
دقت کردی خانم فرشته ی مهربان گفتند پیش روانشناس بالینی برو نه مشاور خانواده!
همسر شما بیماره! به کمک شما هم احتیاج داره. دقت کن ایشون همسر شماست نه خواستگار که به راحتی از لیست شما حذف شه یا ...
یعنی شما یک پیوند بستید که تا جایی که میشه در کنار هم باشید! :43:
سنتون هم که بالا نیست پس میشه مدت عقد رو طولانی تر کنید و در این مدت به فکر درمان همسرتون باشین.
اینکارو بکن تا حداقل خیالت پیش خدای خودت مطمئن باشه که تو تلاشتو کردی و خودهمسرت نخواست یا نشد
سلام بر yasa ی عزیز
ممنون از توجهتون!
اشتباه از بنده بوده که لفظ مشاور رو انتخاب کردم...وگرنه تمامی موارد مراجعه من -چه در حال وچه در گذشته- روانشناسانی بودند که دکترای بالینی دارند و هیئت علمی یکی از معتبرترین دانشگاه های تهران هستند.
با حرف شما موافقم عجله نمیکنم و طرف مقابل من همسرم هست که بینمون پیوندی وجود داره!
واز طرفی هم همه مشکلاتی در زندگی و روابطشون دارن..اما شاید بد نباشه حرف آقای دکتر رو خدمت شما هم بگم که: "یکی بیماریش سرماخوردگی هست و دیگری بیماریش سرطان!! "
سر فرصت از دلایلم برای این تصمیم...شرایط موجود مفصل تر صحبت خواهم کرد!
یه کم صبر کن عزیزم
زود تصمیم نگیر
درسته روانشناس بهت این حرفو زده ولی خیلی هم دلیل نمیشه ها
خیلی با هم اختلاف دارین؟
معمولا سر چی؟
دوست عزیز من متخصص نیستم ، ولی الان که قبح این کار براش ریخته ، هم تو فهمیدی هم خانوادش خیلی
میدون براش باز تره!
عقدۀ جنسی چیزی نیست که براحتی درمان بشه ... اون از این کار لذت میبره و منع کردنش حریصترش
میکنه و بسمت پنهان کاری میبرتش ... الان امکان سکس کامل رو نداره به چت و تلفن بسنده میکنه ، اما بعید نیس
در آینده[بعد از ادواجتون] حضوری این کار رو بکنه!
بنظرم روانشناست درست گفته ... دست خودت رو بگیر و از یه زندگی بسیار ناراحت کننده خودتو نجات بده!:43:
اعتماد به نفست رو بالا ببر و به این فکر کن چرا باید با یه همچین آدمی که از لحاظ اخلاقی مشکل داره ادامه بدی؟!
این چیزی بوده که تو از زندگی مشترک و همسر آیندت میخواستی؟! این همون مردیه که میتونه تو رو خوشبخت
کنه؟!!این مرد قراره پدر بچه های تو باشه، فکر میکنی میتونی بچه هات رو بهمراه همچین مردی تربیت کنی؟!
خطای کوچیکی نیس ، ساده نگذر و راحت به قول و وعده وعیدش اعتماد نکن ، اونم وقتی سابقۀ عهد شکنی داره!
سلام
با آقای دکتری که چند ماه هست باخبر از وقایع زندگی من هستند صحبت کردم (پارسال در رابطه با اعتماد به نفس همسرم ازشون راهنمایی میگرفتم واز مابقی ماجراها هم مطلع هستند)
گفتن به همسرت بگو میخوام طلاق بگیرم با ذکر تمام دلایلت و همچنین ذکر تمام مواردی که ازش دیدی .... و جریان طلاق رو به صورت کاملا جدی پیش ببر...گفتن هر عکس العملی هم که نشون داد کوتاه نیا تا جاییییییکه بیاد پیش من (تا جاییکه همسرم به آقای دکتر که باهاش آشنا هست مراجعه کنه) و بخواد که آقای دکتر منو منصرف کنه..از اونموقع یک پروسه رو شروع میکنیم که همسرم باید طی این پروسه چند مرحله ای که زمانبندی مشخصی داره -باکمک ونظارت آقای دکتر- رفتارهای نادرستش رو رفع کنه!!!!!!! اگر این کار موفقیت آمیز بود که این رابطه ادامه پیدا میکنه اگر نه که پایان!!
{البته من فراموش کردم به آقای دکتر بگم که من اخیرا از همسرم وکالت در طلاق گرفتم!!}
راهکار خوبیه ولی شروعش سخته برام چون میدونم که با شروعش تشنج زیادی به زندگیم وارد میشه!!!
شروعش خیلی سخته برام!!! نمیدونم که کی به همسرم تصمیمم رو بگم!!!
آفرین بر شما که راهنمایی های خوبی هستید وتا آنجا که امکان داره سعی میکنیدازطلاق جلوگیری کنید ازکلیه دوستان تشکرمیکنم:104::104::104:نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa