-
سلام
همان طور که خداوند در قرآن فرمودند : ان مع العسر یسرا
بعد هر سختی گشایشی هست
من واقعا به این آیه رسیدم هر وقت رنجی دیدم بعدش به آرامش رسیده ام.(شاید زمانش طولانی باشد اما بالاخره اون زمان راحتی فرا میرسد) موارد زیادی هست...
نمونه ی بارز آن وجود همسر من هست . همیشه خداوند را به خاطر این نعمت الهی شاکرم
مهم ترین ویژگی که همسر من دارند صبر زیادشون هست من اگر خدایی ناکرده صبح تا غروب غر بزنم ایشون سکوت می کنند و تمام سعی شان برای آرام کردن من هست.:72:
امتحانات پایان ترمم داخل ماه مبارک بود و هوا هم بسیار گرم.همسرم از محل کارشون مرخصی می گرفتند و من را به دانشگاهم می رسوندند (خسته ، با زبان روزه ، توی این گرما.
40_50 دقیقه از منزل ما تا دانشگاهم فاصله است)
و در ماشین منتظر می ماندند تا امتحانم را بدهم و بعد مرا به منزل برسانند (من چیزی نمی گفتم ایشون از قبل به من پیامک می زدند که امروز من تو را می رسانم)
موقع درس خواندن من هم شرایط را کاملا برایم مهیا می کردند مثلا من مشغول خواندن درس بودم پنکه را روشن می کردند و به سمت من تنظیم می کردند ، خانه را مرتب می کردند حتی گاهی وقت ها به من می گفتند درست را بخوان و استراحت کن نیازی نیست برای سحری غذا بپزی!!
14 سال هست که این فرشته ی زمینی همسر من شد و من هر روز که می گذره بیش تر و بیشتر عاشق و دلبسته اش می شوم:72::72:
شرمنده و مدیون همسرم هستم...
از خداوند می خوام مجردهای عزیز 7 عزیز ، المای عزیز ، زلال عزیز ، دنیای عزیز ، الهه زیبایی های عزیز ، آبی بی کران عزیز
کلا مجردهای همدردی که من شاید ندانم چه کسانی هستند ان شاءالله همسری صبور و با ایمان و مهربان نصیب شان شود.الهی آمین:203:
:72:ماشاءالله لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم:72:
-
سلام :72:
رهگذر آسمان عزیزم همه ی این اتفاقای خوب زندگیت به خاطر نیت و باطن پاک خودتون هست:43:
از صمیم قلبم از خداوند خواستارم که عاشقانه و خوشبخت کنار هم زندگی کنین و بحق برکت وجود امام زمان (عج) با همسرتون به سفر کربلا برین :203:
از دعای خیرتون در حق ما مجرد ها بسیار سپاسگزارم :72::72::72::72::72::72::72:
دوست عزیزم زمانیکه رفتید کربلا و داخل حرم مطهر بودید برای حاجت قلبی من هم دعا کنید :43:
« در پناه حق سلامت و سعادتمند باشید »
-
سلام بر عاشقان :43:
بعضیا چقدر خاطرات رمانتیک عشقولانه دارن ! آفرین
همسری بنده خیلی خیلی بااحساس هست ولی اهل کارهای رمانتیکی و سوپرایز و خلاصه درست کردن فضای عاشقانه نیست! یعنی بنده خدا نمیتونه...
حالا شاید اینده من روش کار کردم بهتر شد!!
-----------------------------------
یه روز رفته بودیم عطرفروشی من یه عطر انتخاب کردم ولی نخریدم...
بعد چند روز دیدم خیلی بوی ماندگاری داره و خوشبو هست.همسرم هم خوشش اومده بود
تا حدود 1 هفته بعد یه شب از سرکار اومد خونه و خیلی خسته بود
گفت من گوشیم رو تو ماشین جا گذاشتم اگه میشه واسم بیارش.
منم گفتم چشم و رفتم برای گوشی
تا در ماشین رو باز کردم بوی خوش عطره خورد به مشامم. :heart::heart:دیدم خودش هم روی صندلی جلو گذاشته
به حدی ذوق زده شدم که عطرو برداشتم دویدم تو خونه و کلیییی تشکر و ...گوشی هم یادم رفت بیارم البته !!
تو دلم گفتم واااای داره یاد میگیره :310:
چند روزی عطرو میزدیم و خوش بودیم
عطرش تقریبا اسپرت بود. یعنی هم مردونه هم زنونه...
یکی دوبارم جناب همسر ازش زد و رفت سرکار. تا همکارا و دوستا همه خوششون اومده از بوش
من دیدم همسری داره هر روز میزنه واسه خودش! گفتم عزیزم فکر نمیکنی عطر منو داری استفاده میکنی
گفتش باور کن این بوش خیلی به من میاد ! خوشم اومده ازش!
اصلا بیا هم استفاده کنیم
گفتم باشه
یه چند روزی گذشت و اومد گفت خانم میخوام برات یه عطر خوب بخرم. کی بریم بازار؟؟
گفتم من که تازه یکی خریدم همون خودت خریدی
گفتش باور کن این بیشتر عطرش به مردونه میخوره. تو باید یه چیز ملیح تر بزنی...زنونه تر باشه :nonchalance:
گفتم آهان یعنی میخوای بگی دیگه اون عطره مال تو؟؟ گفت آره دیگه این عطرش معمولیه. بیا از اون خوبا واست بخرم:grumpy:
حالا چی نصف شیشه عطرم خودش خالی کرده! من کلا 2 بارم ازش نزدم !
دیگه هیچی دیگه. عطر شد برای خودش:grief:
حالا من سوپرایز نخوام کی رو باید ببینم ؟!!
:161::311:
ولی مهم همون لحظه ی خیلی قشنگی هست که من با بوی خوش عطر تو ماشین مواجه شدم:43: مگه نه؟؟
-
سلام
من تازه عضو شدم. چقدر حس های زیبایی دارید. نامزدم دو ماه و نیم از من خواستگاری کرده اون از گذشته من هیچی نمی دونه. الان که پیام های شما رو دیدم دعا کردم یا خدا ببخشدم و بذارتم توی مسیرش که تا ماه دیگه عقد کنیم یا اگه نمی بخشه و قرار بعدا آبروم بره زندگی اونو بهم نریزم آبروش بره یه کاری کنه که بهم بخوره. اون خیلییی خوبه خیلی با احساسه تو همین مدت کوتاه بهترین لحظات زندگی منو ساخته من واقعا دوستش دارم. توروخدا برام دعا کنید دلم نمیخاد بهش صدمه ای بزنم.
گاه و بی گاه میاد سر کار دنبالم. بگم دلم گرفته فورا خودش بهم می رسونه. سوپرایزم می کنه کارهای هیجان دار برام انجام میدم واقعا پشتمه تشویقم می کنه.
کاش من قبلا اون کارها رو نکرده بودم. بدون عذاب وجدان بدون دلهره باهاش زندگی می کردم.
-
قهرِ عاشقا یعنی یکی رو تختخوابِ دونفرهی تو اتاق بخوابه و یکی رو کاناپهی سهنفرهی وسطِ هال، ولی هیچکدوم تا خود صُب چشمشون گرم نشه اصلا.
قهرِ عاشقا یعنی سرِ میزِ شام حرف نزنن باهم ولی شام فسنجونِ محبوبِ مرد باشه و میز تزیین شده با شاخههای گل سرخی که هر یکشنبه به زن تقدیم میشه!
قهرِ زنِ عاشق یعنی پامیشم صبحونه حاضر میکنم برات، پیرهناتم اتو میکنم، کل روز تو فکرتم، شب تا برسی جونم به لبم میرسه، ولی سلام بدی جواب نمیدم چون دلخورم ازت.
قهرِ مردِ عاشق یعنی برات توت فرنگیِ نوبر و بستنی شکلاتیای که میمیری براشو میخرم برات میارم با گل سرخای یکشنبهت، ولی هیچکدومو نمیدم دستت میذارم رو میز. نگات نمیکنم ولی عکست رو میز کارمه و بکِ گوشیمه و همش جلو چشممه و دلم برات تنگ میشه ولی نمیگم بهت دلم برات تنگ شده چون تو حرفامو نمیفهمی و کلافگیمو جوری که خودت میخوای و کج و کوله تفسیر میکنی.
قهرِ عاشقا یعنی دوستت دارم بیشتر از همیشه و این از همه کارام داره شُره میکنه ولی بهت نمیگم چون میخوام حرصت بدم چون وقتی حرصت درمیاد خیلی بانمک میشی.
قهرِ عاشقا همون شیرینیِ زندگیایه که همه میگن نباید باورش کرد.
چون عاشقا قهرشون از صدتا آشتی عاشقانهتره معمولا!:72:
این متن رو دیدم و اینجا هم گذاشتم همه اونایی که عاشق همسرشون هستن حتما بعضی هاشو تجربه کردند :)
بهرحال چون من قبلا ید طولی در قهر داشتم همه این ها رو تجربه کردم:303:
حالا نرین قهر کنینا اصلا توصیه نمیشه :18:
-
درود
چقدر جالبه خاطرات و عاشقانه ای کاربران متاهل زحمت می کشن می نویسن.
ما که مجرد هستیم و هی هی هی روزگار، این بی پولی و گرونی و مشکلات اقتصادی دستمون گذاشته تو پوست گردو هر روز داریم از ازدواج دورتر دورتر میشیم.
-
سلام
در حال رفتن به کوه بودیم من داخل ماشین کنار همسرم نشسته بودم و داشتم از مناظر بیرون لذت می بردم که همسرم به من گفتند خانمی دستات چی شد!؟ نگاه به دستام کردم و متعجب ! بعد دستامو برد سمت خودش و بوسید و گفت حالا دستات خوب شد:43::43:
-
پله آشپزخونه مون برام خاطره عاشقانه است چون قد من خیلی کوتاه تر ازهمسرمه هروقت بخوام بهش برسم باید برم رو پله :18:
دیشبم رفتم رو پله همسرم اومد مقابلم و گفت خخخخخب حالا هم قد شدیم ...حرف حساب؟ ومن جز اینکه دستم رو بندازم دور گردنش حرف حسابی نداشتم :43::43::43:
-
خیلی قشنگه بچه ها انشاالله زندگی همتون همیشه پر از عشق باشه
سئو
-
چندروز پیش همسرم اصرار کرد بریم بیرون ولی من نمیخواستم برم خیلی اصرار کرد خلاصه بعد ساعت ها چونه زدن حاضر شدم تا بریم
رفتیم پایین و همسرم رفت در پارکینگ رو باز کنه به من گفت تو بشین همین که در ماشین رو باز کردم دیدم چند تا گل رز تزیین شده خوشگل رو به صندلی من و جلوی ماشین چسبونده
خیلی از دیدن این منظره لذت بردم :43: خلاصه یک مسافرت یک روزه رفتیم که خیلی خوش گذشت حس روز عروسیمون با این کارش بیدار شد ...کلی هم عکس گرفتیم
چندروز قبلش هم من یه هدیه یهویی خیلی باارزش با کلی شمع برای همسرم گرفته بودم ولی بهش نداده بودم بعد ازین سورپریزش منم خواستم جوابشو بدم شب که برگشتیم از خستگی وسط حال خوابش برده بود
منم رفتم اتاق رو تزیین کردم شمع هارو تو کل اتاق روشن کردم و کادوش رو گذاشتم روی میز و چراغ رو خاموش کردم خودم از منظره به وجد اومدم:18:
حالا مگه همسر جان بیدار میشه شمع های من دارن اب میشن و ایشون درطبقه هفتم اسمان ... خلاصه چون نمازش هم مونده بود بیدارش کردم که نماز رو بخونه وقتی وارد اتاق شد کلی ذوق کرد و گفت چقدر تو زرنگی کی این ها رو خریدی ....
هدیه ها و سورپریز های بی مناسبت تاثیرشون بیشتر از مناسبت هاست .
پ.ن: خاطرات خصوصی و عاشقانه ام رو صرفا برای منتقل کردن حال خوبم به دوستانم و مسری شدن عشق اینجا میذارم خودم هم از خاطرات عشقولانتون انرژی می گیرم .