-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه عزیزم، خوشحالم که انقدر مقاوم برخورد می کنی عزیزم، خوشحالم که انقدر پرانرژی برای زندگی جدیدت تلاش میکنی..
حالات روحی که الان داری با گذشت زمان به مرور خوب میشه، نگران نباش. امیدوارم که حال پدر شما هم به زودی خوب بشه و شما هم دیگه انقدر نگران نباشید...
:72: :72:
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه جان پدرت چطورند؟
انشاءاله که به زودی از کسالت در میان
ما دعاگو هستیم
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه گرامی
من این موضوع رو اولین بار امروز خوندم. شما از بابت همه چیز قابل تحسین هستید. عاطفه ای که در درون شما موج می زنه و البته شما رو تا حد زیادی در مورد بقیه حساس کرده. حس ایثاری که شما در زندگیتون داشتید و پایبندی به عشقی که فقط در شرایطی اون رو به هم زدید که دیدید ادامه اون به هر دو نفر ( به علاوه یک خونواده) ضربه می زنه.
به مرور(این کلمه بسیار مهمه) کاری کنید که این حس نیاز به حضور شما برای درد و دل و علاقه در وجود اون مرد (منظورم نامزدتون نیست) از بین بره. این به شما کمک می کنه که خودتون رو نه مقصر بدونید ( و از این بابت به طور اشتباه احساس گناه بکنید) و همین طور باعث می شه که اون مرد روش دیگه ای رو به کیان خونواده ضربه نزنه برای برطرف نمودن مشکل عاطفی خودش پیدا کنه. همین طور احساس شما به اون رو به مرور کاهش می ده و به جای علاقه یک حس احترام در وجود شما قرار می گیره.
به نامزدتون علاقه نشون بدید و سعی کنید حتی اگر الان براتون سخته نکات مثبت اون رو ببینید و به این باور برسید که شاید اون احساسی که در شما بوجود اومده بود هرچند پاک و بی آلایش در اون زمان واون سن(سنین نوجوانی) از منطق خاصی بهره مند نبود . شما الان خوبیهای نامزدتون رو می بینید و به اینها دل می بندید. برای ذره ذره کارهای اون سعی کنید حس قدرشناسی خودتون رو تقویت کنید. به نفع همه شماست. شما برای اینکه علاقه خودتون رو منطبق بر منطق روز به روز بیشتر کنید و احساس به چیزی که دیگه در توان شما نیست (نفر قبل ) رو از بین ببرید.نامزدتون برای اینکه تو کانون عاطفه شما بتونه زندگی کنه. و حتی اون مرد برای اینکه به این قدرت(فراموش کردن شما) برسه. من برای عشق شما احترام زیادی قائل هستم و بر این باورم که کسی که سالها تونسته عاشقونه با تصور حضور یک نفر زندگی کنه بسیار بسیار عشق پاک و ماندگاری رو با همسرش تجربه خواهد کرد"حتی اگر اون فرد اول همسرش نباشه). به یک دلیل ساده. یاد گرفته تنوع طلب نباشه! صمیمانه آرزوی بهترینها رو براتون دارم. از بابت لطفتون در راهنمایی من ممنونم. من به دلیل شرایط روحی نامناسبم دیگه نمی تونم تو این تالار بیام. به خدای یگانه سپردمتون.
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
سلام دانه جان
حالت بهتر شد؟ بابا چطورند؟
عزیزم از ته دل بهت مرحبا میگم ایمان دارم که خدا بهترین هارو بهت داده و باز هم خواهد داد به خاطر روح بزرگی که داری
برایت دعا می کنم از شما هم التماس دعا دارم
انشاالله همه چی درست تر از این میشه به قول دوستان ارام باش
به امید حق
یا ارحم الراحمین
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
سلام دوست عزیز
من همه مطالب تاپیک شما رو خوندم.وعذر خواهی میکنم که نتونستم بهت سر بزنم جون حالم خیلی بد بود.
ولی واقعا بهت تبریک میگم :104:بخاطر صبوریت ،تحملت،تصمیم درستت و... خیلی کارای مفیددیگری که انجام دادی:227:.
دوست عزیزم مواظب خودت باش ،همانطور که تا الان انقدر قوی بودی پس میتونی به بقیه مسیر زندگیت هم خیلی خوب ادامه بدی
:72:.
ما در این تالار باید از یکدیگر صبوری و ایستادگی و درست تصمیم گرفتن و... را از هم یاد بگیریم.
برات آرزوی خوشبختی میکنم و آرزو میکنم در تمام مراحل زندگیت موفق باشی.
:72::72::72:
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
مرسي عزيزم
دوست دارم اين تاپيك زنده باشه تا دوستاني كه مشكلشون شبيه مشكل منه به آينده ايمان داشته باشند و بتوانند تصميم درست بگيرند.
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
مرسي از همه دوستاني كه مرا همياري كردند
تقريبا الان اوضاع خوبه و من توانستم رابطه خيلي خوبي با نامزدم برقرار كنم. دو روز ديگر روز عقد كنونم است.
به گذشته فكر نمي كنم و سعي مي كنم كمتر به اين فكر كنم كه چه بر من گذشته است
فقط كمي از لحاظ روحي خسته و افسرده ام كه براي رفع آنهم تصميم دارم خيلي زود اقدام كنم.
خبردار شده ام كه آن آقا هم توانسته با خانواده اش زندگيش را از سر بگيرد. از خوب و بد رابطه شان خبر ندارم اما او هنوز اميد دارد كه من از تصميم خود برگردم.
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه جان یادت باشه که سر عقد هر دعایی بکنی برآورده میشه
یه حس عجیبی داره اون موقع مارو فراموش نکن عزیزم
خوشبخت باشی
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
وقتي كه به گذشته فكر مي كنم مي بينم كه چه فراز و نشيبهايي در زندگيم بوده و متحمل چه رنجهايي بودم. سرزنش هاي زيادي مي شدم از سوي دوستان و اطرافيان كه چرا پا به زندگي خانمي ديگر گذاشته ام غافل از اينكه خانمي ديگر تمام آرزوهاي مرا به باد داد و خواسته هايم را نقش برآب كرد.
روزي پا در خانه اي گذاشتم كه انتظار داشتم براي من بنا مي شد. عكس عروسي را روي ديوار ديدم كه بايد چهره خودم در آن مي نمود.
روزي خبر پدر شدن عزيزم را شنيدم . در خود گريستم كه چرا من نبايد مادر آن فرزند مي شدم.
گاهي چند روز به من زنگ نمي زد. كجا بودي؟ رفته بودم مسافرت با اون زن. به نظرتان من چه حال و روزي داشتم. نمي توانستم دم بياورم چون اسم من در آن شناسنامه نبود.
ناچار بودم اعتراض نكنم و در خودم بريزم و رعايت آن زن را بكنم چون قانوني نبودم، چون نگران آرامش و آبروي عزيزترينم بودم.
اما دوران عوض شد
روزي رسيد كه عزيزترينم با خشم،باالتماس ،با خنده،رسمي ،غير رسمي و .... از من خواست تا با او باشم و با او ازدواج كنم و از خيلي چيزها بگذرم.
مي ترسيدم از عاقبت كار. بعد از مدتي قبول كردم .
رابطه عميق تر از حد ممكن شد
اما چرا به اين رابطه كه اينطور با چنگ و دندان حفظش كرده بودم خاتمه دادم.
او يك فرزند 4 ساله داشت. او مادر مي خواست. در صورت طلاق ان زن نمي توانست براي فرزندش مادري كند چون مي گفت بعد از طلاق فرزندش را نمي خواهد نگه دارد.اگر من هم آن فرزند را برايش نگه مي داشتم و برايش مادري مي كردم از روزهاي مي ترسيدم كه با مدر خودش ملاقات كند و به او بگويند كه اين زن عامل جدايي پدر ومادرش است. آنوقت من با چه رويي مي توانستم توي چشمان آن پسربچه نگاه كنم. آيا او همه اين شرايطي را كه من متحمل شده ام درك خواهد كرد؟ او شرايط خودش را در ك خواهد كرد.
اين مرد به خاطر من و عشقي كه به من دارد مي خواهد از فرزندش هم بگذرد اما آيا من بايد اينقدر بي رحم باشم كه به خاطر خودم قبول كنم؟
اگر امروز پا روي دل خودم و اين مرد بگذارم خيلي بهتر است تا فرداي كودكي را ويران كنم
با همه رنجي كه اين سالها كشيدم و با تمام ناجوانمردي كه به اين مرد كرده و تمام آرزوها و برنامه هايش را به آب دادم تصميم به جدايي گرفتم.
امروز روزيست كه مي خواهم با پسري ازدواج كنم كه از هيچ چيز آگاهي ندارد و نمي خواهم كه هيچ وقت هم آگاهي داشته باشد چرا كه چند سال پيش لطمه اين نوع صداقت ها را خورده و نامزدي داشتم كه با دانستن اين موضوعات نتوانست دوام بياورد و نامزديمان را بهم زد.
امروز سكوت مي كنم و زندگي جديدي براي خود آغاز مي كنم گويي از ياد برده باشم كه بوده ام و چه بر من گذشته.
از نو شروع مي كنم و اين بار محكم تر از پيش پاهايم را روي زمين مي گذارم و تلاش مي كنم چون زندگي ادامه دارد.
در اين ميان خداوند تنهايم نگذاشت و از او خواستم راهي را پيش روي من بگذارد كه در آن به كسي ظلم نشود. از ظلمهاي خواسته و ناخواسته مي ترسم كه مي دانم قادر به پاسخگويي نخواهم بود.
و خداوند اين راه را پيش روي من گذاشت. اين افكار را در سر من پروراند پس من با همه وجود آن را مي پذيرم و با تمام قوا پيش مي روم..........
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه جان
واقعا" نمی دونم چی بگم ولی من واقعا" به گذشت تو حسادت میکنم
ولی مصلحت خدا را نمیشه نادیده گرفت شای دوران سختی را گذرانده باشی ولی امید که فردای بهتری خواهی داشت
موفق باشی
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه عزیز امیدوارم زندگی سرشار از آرامشی رو تجربه کنی، روزهای سختی رو پشت سر گذاشتی، به خاطر صبرت بهت تبریک می گم عزیزم
:72:
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه عزیز تبریک من هم قبول کن :72:امیدوارم خوشبخت بشی:228: و زندگیه قشنگی رو شروع کنی.:227:
خیلی برات خوشحالم .دوست عزیز حرف شاد عزیز را تکرار میکنم (به خاطر صبرت بهت تبریک می گم عزیزم):104::104::104:
ارزش تکرار کردن داره .هر چی بگم کمه دوست من.:72::72::72::72:
سلامت ،شاد وموفق باشی.
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
ددانه جان با خوندن پست آخرت , بدنم به لرزه افتاد . کاش بشه آدم گذشته شو پاک کنه . من خودم فکر می کنم اتفاقاتی که این چند وقت واسم افتاد خواب بوده یه خواب بد دوست دارم پا شم و همه چی مثل قبل باشه ولی افسوس ...
شاید من تا حدودی می تونم درکت کنم گرچه ازت کوچیکترم ولی با تمام وجودم مشکلتو درک می کنم و واقعاً خوشحالم برات و امیدورام هر روز بهتر از قبل باشی . امیدوارم نامزدتو خیلی خیلی بیشتر از اون عشق قدیمی دوست داشته باشی و مهر اون آقا کاملاً از دلت بره .
جسمی شکسته و روحی پر از خراش
عاشق نمی شوم دلواپسم نباش
دستانی از تهی پاهایی از ورم
فکر مرا نکن امروز بهترم
درگیر من مشو همدم نمی شوم
حوا مرا ببخش آدم نمی شوم
تقصیر تو نبود , نه من نه بخت خود
تو عشق خط زدی من خواستم نشد
درگیر عادتم , سرگرم خود شدن
در مرز یک سقوط دیگر نه تو نه من
از پشت این سکوت از این نقاب و نقش
حال مرا بفهم , جرم مرا ببخش
امروز بهترم , حوا بیا ببین
دلتنگ من مباش من مرده ام همین
از پشت این سکوت از این نقاب و نقش
حال مرا بفهم , جرم مرا ببخش
هر چی باید همه تک تک بکشن ما کشیدیم که ....
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه جان من میخوام اولین نفری باشم که بهت تو این تالار تبریک میگم
تبریکات صمیمانه من را پذیرا باش
خوشبخت باشی و سربلند:227::203:
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه جان کجایی؟
تبریک میگم
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه عزيزم من هميشه پستهاتو دنبال ميکردم.ولي راستش حس ميکردم در جايگاهي قرار ندارم که بخوام نظري بدم.آخرين پستت اشکمو درآورد و خيلي منو تحت تاثير قرار داد.عزيزدلم ميدونم خيلي سخت بود که پا روي دلت گذاشتي خيلي سخت بود ولي بهت تبريک ميگم عزيزم.به صبوربودنت،به با وجدان بودنت و اينکه خيلي دختر قوي و بااراده اي هستي.دانه مهربونم از ته دلم برات دعا ميکنم و از خدا برات بهترينهارو آرزو ميکنم.دوستت دارم.
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
از همدردي همه شما دوستان كه الان واقعا به بودن همه شما عادت كرده ام ممنونم و براي شما از خدا بهترينها رو مي خوام
با همه سختي هايي كه داشتم و با همه دلبستگي هايي كه داشتم و با همه ترسها و واهمه هايي كه از آينده داشتم........گذشت
من ديروز با محمد(نامزدم) عقد كردم و زندگي نويي را آغاز كردم.
قبل از عقد خيلي دلم تنگ بود و در دامن مادرم ساعتها گريستم . به خاطر عشقي كه با دستان خود كنار گذاشتم و عمري از من كه با او گذشت.
روز عقد من روز وداع با گذشته بود
امروز روز جديدي است
از خدا همچنان صبر و آرامش مي خواهم.
خداوندا يار و ياورم باش. همچون وقتي كه كودك بودم و تو را در كيف خود مي گذاشتم و نيروي خارق العاده اي را با خود در كيف خود،در جيب خود به مدرسه مي بردم و دائما با تو صحبت مي كردم و تو را دوست پنهاني خود مي پنداشتم و از رازي كه در درون كيف خودم پنهان كرده بودم با كسي سخن نمي گفتم. تو همان خدايي و من همان بنده. مرا از ياد نبر. قدم در راهي گذاشتم كه تو مي پسنديدي. مرا ياري كن تا سربلند باشم.
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانه
من ديروز با محمد(نامزدم) عقد كردم و زندگي نويي را آغاز كردم.
عزیزم حتماً خوشبخت میشی ، یعنی شدی دیگه . مبارک باشه
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
تبریک میگم دانه خانم
انسسااله که در کنار همسرتون خوشبخت بشید .
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه عزیز خوشحالم که خوشحالیت رو می بینم، امیدوارم روزهای خوبی رو پیش رو داشته باشی عزیزم....
بهت تبریک می گم:43:
:72:
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دوستان
اعصاب خرابي دارم
كمكم كنيد
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
چی شده دانه جان؟
نگرانم کردی
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
عزیزم تبریک تبریک تبریک
بهترین کار دنیارو انجام دادی هم خودتو خوشبخت کردی هم عشق گذشتتو البته اون اقا در اینده میفهم که بزرگی و گذشتی در حقش کردی
تو رو خدا دلتنگ نباش
به اینده نگاه کن و امیدوار باش
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
راستی یهترین کارو میکنی که به همسرتم از گذشته چیزی نمیگی و هیچوقتم نگووووووووووووووووووووووو .
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
سلام دانه
یه كمی تمركز زدایی كن از خودت....، به نظرم آنجا كه باید اعصابت خراب باشه و استرس داشته باشی را گذراندی... حالا نوبت آنست كه آرام گیری... لیستی از بهانه های آرامش و آسایش را برای خود تهیه كن...
به غیر از ازدواج و ... ، چه چیزهایی می تواند فكر تو را احساس تو را با خود ببرد... در این مورد تعمق كن.
و متغیرهایی كه دست خودتت نیست به مبدا و معاد آفرینش واگذار كن....
بازم یاد كودكی خود باش و آن كیفی كه داشتی و مخصوص خودت وخدا بود.....
بعضی وقتها بیشتر احساس نیازمان را به او درك می كنیم....
و اكنون باید این را بفهمی.... و چون كودكی خود را در آغوش مادرگونه اش رها كنی...
فقط همین
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
سلام دانه ی عزیز:72::43:
من دراین مدت اشنایی که از تو و مطالبت فهمیدم تو دختری توانا - با اراده - با انرژی - فعال و کوشا هستی .
تو می تونی به هر چیزی تسلط پیدا کنی (حتی خودت و خواسته های دلت) به شرطی که بخواهی .
امیدوارم هر چه زودتر این تلاطم احساسات را بگذرانی و به ساحل ارامش برسی!
برای موفقیتت از صمیم قلب دعا می کنم :228:
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
حق با شماست آقاي سنگ تراشان
من بايد راههاي آرامش را پيدا كنم
باور كنيد زندگي ام دارد از هم مي پاشد آنهم صرفا به خاطر رفتار هاي غير ارادي خودم كه با كوچكترين مسئله اي داد مي زنم، فحش مي دهم،جيغ مي كشم،خودم را مي زنم و هر كاري كه واقعاً يكساعت بعد از آن خجالت مي كشم و نمي دانم چطور در صورت خانواده ام نگاه كنم
مثلا همين ديشب رفتارهايي بي اختيار از خودم نشان دادم كه ناگهان پدرم قلبش گرفت و حالش بد شد. از خجالت نمي توانستم سرم را بالا بگيرم.
در بقيه مواقع ظاهر آرامي دارم اما گاهي اوقات نمي دانم چرا....
در اني جور مواقع هم مادرم و بقيه خانواده سريع مسائل گذشته را پيش مي كشند و دائما مي گويند كه شوهرت مرد خوبيست و تو قدر نمي داني و ....
اما باور كنيد من اصلا با شوهرم مشكلي ندارم. مشكل جدا شدن از آن آقا را هم برايخ ودم هضم كرده ام و با آن هم ديگر مشكلي ندارم
مي گويند پس چه فشار عصبي رويت است. اما نمي دانم چه جوابي بدهم چون نمي دانم مشكلم چيست
راحت بگويم. ديگر آبرويي برايم در خانواده نمانده. داماد و عروس و خواهر و بردار همه مي دانند و راحت مي گويند اين دختره ديوونه شده. ولش كنيد
دوست دارم تنها باشم دائما ازهمه كناره مي گيرم اما فايده در اعصابم نداشته.
اميدوارم با دست به دامن خدا شدن بتوانم روحم را التيام دهم.
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه خوبم. عزیز دلم کاش کمی به خودت فرصت بدی. نمی تونی چند روزی مرخصی بگیری و با همسرت مسافرت بری؟؟؟
من فکر می کنم خلوت و آرامشی که توی مسافرت می تونید داشته باشید خیلی کمکت کنه عزیزم. من حس می کنم تو مخزن عشقت خالی شده. هم عشق خدا و هم عشق همسر.
فکر می کنم دوای درد تو پر شدن مخزن عشقت با این دو عشق باشه .
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
نمي دانم فشار عصبي كه رويم هست چيست و چه بايد بكنم
باور كنيد ديشب به اين فكر كردم كه بروم پيش روانپزشك و خود را معالجه كنم
نمي خواهم تازه داماد اين مشكل مرا بفهمد چون براي او قابل هضم نيست. از نظر او ما در خانوادمان هيچ مشكلي نداريم پس چرا من اصلا بايد ناراحت باشم.چه برسد به اينكه بفهمد كه من چه حركاتي از خود نشان مي دهم
خودم بيشتر از بقيه رنج مي برم
حوصله هيچ كاري را ندارم.
حوصله باشگاه رفتن ندارم. خريد رفتن،قدم زدن، بيرون رفتن،آهنگ گوش كردن، و و و
كم كم زندگيم در خطر افتاده.
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دقيقا دليل دعواي ديشبم با خانواده ام همين بود كه من اصرار كردم كه با همسرم مسافرت بروم و پدر مخالفت كرد. من هم خيلي راحت همه چيز را بردم زير سئوال
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه جان
به نظر من مدتی زیر نظر روانپزشک باشی خیلی مفید است البته اجازه نده که همسرت متوجه شود
من مطمئنم که تو به آرامش خواهی رسید
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه گرامی این فشار ریشه در گذشته داره. من یک زمان با یک مشاور صحبت می کردم به من می گفت افرادی که گاهی اوقات به شدت عصبی می شن بسیار قلب مهربونی دارند و عصبانیتشون مربوط به تلی از مشکلاتی هست که در گذشته اونها بوده و قلب مهربون و باگذشتشون رو گاهی اوقات پنهون می کنه.
مشاوره با یک مشاور-روان شناس چیز بدی نیست. شما حالت تیمی رو دارید که بسیار بسیار عالی کار می کرده تحت استرس روحیه خودش رو باخته. نیازی هم نیست که همسر شما این رو بفهمه. "در ابتدای کار" به کودکیتون برگردید. کارتون نگاه کنید. با عروسکهای دوران بچگیتون بازی کنید. شاید بچگونه به نظر میاد اما در کاهش این استرس نهفته و پنهانتون بسیار راهگشاست.
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
ايده هاي شما دوستان بسيار خوب است
باور كنيد در اين شرايط همينها هم به فكر خودم نمي رسيد .
ممنون از راهنمايي هاي شما
باور كنيد الان به كمك همتون احتياج دارم
بعد از اينهمه تلاطم در زندگيم هنوز نتوانسته ام فرصتي را راحت براي خودم باشم
بهترين چيزها هم برايم آزار دهنده است.
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه جان بیشتر با همسرت باش. برو تو دوارن شیرین عقد. حالا مسافرت نرو ولی بیرون که می تونید برید . کمی با همسرت گرم بگیر و بیشتر با هم باشید.
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
رابطه خوبي با همسرم دارم اما اكثر رفتارهايم ظاهريست. با او بيشتر مي خندم و تظاهر به خوش گذشتن مي كنم.
اعتراف مي كنم كه دوستش دارم و دلم برايش تنگ مي شود و زماني كه با او هستم را دوست دارم اما او زياد رفت و آمد نمي كند، زياد مرا بيرون نمي برد و فقط جمعه ها به صرف شام به منزل ما مي آيد و زياد زماني را براي ديگر كارها صرف نمي كند و قبول نمي كند كه بيايد.
راستش را بخواهيد اعتراف مي كنم كه همسرم به هيچ عنوان احساسات مرا درك نمي كند و دنياي خودش را دارم.
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه جان دنیای ما زنها با مردها کاملا" متفاوت است
این را باید همیشه مد نظر داشته باشی
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
اما بهتره بهش بگی که دوست دار وقت بیشتری رو باهاش بگذرونی
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
دانه عزيز!
خيلي دلم ميخواهد يه اعترافي بكنم ولي ميترسم به زبانم بياد كه:
مگر خدا عشق را نيافريد
پس شما اي ديگران
چرا براي عشق من قانون وضع كرديد؟
مگر شما نبوديد كه ميگفتيد منطقي باش
كدام قانون و منطقي گناه نكرده مرا محكوم خواهد كرد
من كه به جرم عاشقي زير دستهاي بي عدالتي شما به ويراني كشيده خواهم شد
پس ديگر با خاكستر پاره هاي عشقي ديگر چه ميكنيد
مگر اين شما نبوديد كه با سلاحي به نام منطق(توجيه آدمهاي زمان از دست داده!)
مرا به دوريو نابودي و جدائي محكوم كرديد
ديگر از خاكستر پاره هاي باقيمانده ام چه مي خواهيد
بگذاريد خدا معجزه كند
شايد ازخاكستر هاي باقيمانده ققنوسي از يك عشق دوباره متولد شود
هيچ وقت نميدونم اونوقتي كه منم مثل بقيه بهت ميگفتم كسي رو كه تركت كرده و راهي ديگه براي خودش انتخاب كرده رو رها كن راهي درست بوده يانه!چون نه جاي تو بودم نه اون شخص ديگري /حتي نمي تونم مطمئن باشم اين شخص جديدي كه وارد زندگيت شده بوئي از اين گذشته باشكوه نبرده باشه/مگه عشق هر چند سال يكبار متولد ميشه كه به همين راحتي بشه از بين برده اش ؟
فقط اينو بگم تا وقتي بين گذشته وآينده داري زندگي ميكني تو برزخي/ خودت بايد مسيري را شروع كردي ادامه بدي /هر چند شايد اين راهي نيست كه...
نميدونم ولي بدون همه دوستت داريم و از ته دل براي خوشبختيت و آرامشي كه بايد بگيري دعا ميكنيم!
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط niloofar 25
خودت بايد مسيري را شروع كردي ادامه بدي /هر چند شايد اين راهي نيست كه...
راهي نيست كه...
كه چي؟! نيلوفر جان
منظورت اينه كه من راهمو اشتباه انتخاب كردم؟!
شايد به خودم و عشق پاكي كه داشتم ظلم كردم اما به يه پسر بچه معصوم 4 ساله رحم كردم. من اگر قرار بود حس مادري داشتم و از اون بچه نگه داري مي كردم بهتر بود اول مادر بودنم رو از همون ابتدا بهش ثابت مي كردم و زندگيشو براش اينجوري رقم مي زدم. شايد ديگر هيچ وقت اون پسر بچه مرا نبينه و حس مادرانه من ر ومتوجه نشه اما خدا كه اون بالاست......
-
RE: ازدواج دختر مجرد بعد از 12 سال عاشقي با مرد بچه دار
سلام دانه جان
من تاحالا برات هیچ پیغامی نذاشتم خانومی ولی همه ی پست ها تو خوندم
اولا که بهت تبریک می گم اول برای عشق و احساس پاکت دوم برای شجاعتت و سوم برای ازدواج قشنگت
عزیزم راهی که توش اومدی خیلی قشنگه چرا همش به دلت شک و تردید راه میدی عزیزم تو دیگه راه تو انتخاب کردی و از یه قسمت مهمش هم گذشتی و مسئولیت یه زندگی رو بر عهده گرفتی پس سعی کن دیگه گذشته رو مرور نکنی و محکم به خودت بگی من بهترین راه و انتخاب کردم و هیچ اشتباهی هم نکردم
البته تو خودت راهنمایی من فقط نظر خواهرانه بهت دادم یه خواهره کوچیک تر
خوشبخت باشی