خواهش میکنم در مورد تو قیف پول نظراتتون رو بدید نمی دونم چه تصمیمی بگبرم و چی به نفع زندگیمه ؟
نمایش نسخه قابل چاپ
خواهش میکنم در مورد تو قیف پول نظراتتون رو بدید نمی دونم چه تصمیمی بگبرم و چی به نفع زندگیمه ؟
:72:نگار جون
تلفن که زد نمی خواست با خودت صحبت کنه؟ ممکنه واقعا دلش واست تنگ شده باشه و دوستت داره که نمیخواد ازت جدا بشه؟ اگه از رفتارش پشیمونه و میخواد که دوباره شروع کنین شرط نذار و فقط سعی کن بتونی یه فرصت دیگه بهش بدی و خودتم دوباره سعی کن:72:
بنظرم ذکر یه نکته ضروری باشه:
این جمله "خودزنی کرده است"، هنگامیکه آقایان همسرشان را می زنند، برای من فوق العاده آشناست. یعنی دومین باری است که این جمله را عینا در این شرایط می شنوم و حدس می زنم همسرت پیش وکیل رفته است.
بنظرم کمی محتاط باش و هر دو جنبه را توأما در نظر بگیر:
1- جنبه خوش بینانه قضیه و اینکه همسرت قصد برگشت دارد که در این حالت باید از روانشناس، این تالار و امثالهم کمک بگیری.
2- جنبه بدبینانه قضیه که همسرت واقعا قصد طلاق دارد و به وکیل مراجعه کرده است و بهتر است که برای آگاه شدن به حق و حقوق قانونی هردوتان و کارهایی که می توانید انجام دهید به وکیل مراجعه کنی. (که توصیه می کنم حتما اینکار را صرف آگاهی پیدا کردن بکنی)
اینکه همسرت می گوید که خانواده ات تو را از منزلش بردند، می تواند حکم عدم تمکین شما را بگیرد اما بنظرم فقط نفقه شامل حالت نشود.
در مجموع اگر هر دو بعد خوش بینانه و بدبینانه قضیه را همزمان در نظر بگیری و بسنجی، ضرر نمی کنی.
آفتابگردان عزیز
ممنون عزیزم ، اما اگه شرط نذارم و برگردم چه تضمینی واسه اینکه دوباره کارهاشو تکرار نکنه و 1 ماه بد دوباره من به خونه پدرم برنگردم وجود داره؟!
من این شرایط رو واسه تضمین زندگیم می خوام این که بدونه اگه رفتار اشتباهش رو تکرار کنه من با حق طلاقم راحت می تونم ازش جدا شم شاید تو تغییرش ماثر تر باشه و گرنه با عصبانیت مجدد باز همون حرفها و کارها زده می شه
Blue sky عزیز
این جمله خودزنی رو اون شب که خانواده ام می خواستند من رو ببرند واسه اولین بار گفت ، چون اونشب بود که خانواده من فهمیدند که شوهرم دست روی من بلند کرده و تو این 1 سال من حرفی نزده بودم ، و همون شب هم گفت من نزدمش، این خودزنی کرده !!!!
بعد پدرم که بهش گفت : نگار هیچی حتی مهریه هم ازت نمی خواد بیاد برید توافقی طلاق بگیرید ، اما گفت من طلاق نمی دم و دوستش دارم
تصمیم گرفتم فعلا توقیف پول رو بیخیال بشم ببینم چه پیش می آید !!!
نگار عزیز سلام
شما تازه اول راه هستید هر چند که بعضی از رفتارهای شوهرتون اذیت کنندس. اما خب هنوز برای رفتن به منزل پدر و فکر به طلاق زوده. مطلقه بودن در جامعه ما خیلی بده.
یه کم بیشتر تلاش کن برای زندگیت. خب قطعا وقتی شما شرط بذاری ممکنه او جبهه بگیره و قبول نکنه و یا بعضیاش و قبول کنه. بهتره اگه با چند تاشم موافقت کرد شما بپذریری به قول اسمان ابی عزیز هر دو جنبه بد بینانه و خوش بیانانه را در نظر بگیر بالاخره دو حالت که بیشتر نداره ایشون یا می خواد شما بری دنبال طلاق که حق و حقوقی بهت تعلق نگیره و یا واقعا دلشون برات تنگ شده و قصد طلاق نداره.
اگه به قول همسرت برای ازدواج شما اصرار داشتید الان برای برگشت بذارید اون اصرار داشته باشه که یر به یر بشید. در مورد پول من قانونیش و نمی دونم اما اگه شما قصد زندگی داشته باشید خب این کار تنش بدی بینتون ایجاد می کنه این کار مال موقعیه که شما امیدی به زندگیتون نداری.
امیدوارم هر چه زودتر با خوبی و خوشی به زندگیتون بر گردید.
موفق باشید:72:
سیسیلی عزیز
قبول دارم و با یک وکیل هم صحبت کردم اون گفت : در این شرایط و اینکه من در قبال کتکهاش از پزشک قانونی برگه ندارم نمیتونم کاری کنم ، تنها کاری که می تونم بکنم اینه که مهریه ام رو به اجرا بزارم و درخواست نفقه بدم و اولین اقدام هم اینه که اون 5 میلیون رو توقیف کنم ، اما چون دلایل محکمی ندارم نمی تونم درخواست طلاق بدم و باید منتظر باشم تا اون من رو طلاق بده ، بنابراین من به احتمال این که شاید برگرده فعلا تصمیم به اجرا گذاشتن مهریه و نفقه رو ندارم ، اقدامی هم نمی کنم ، تا ببینم در مورد خونه چه عکس العملی نشون می ده اون وقت راجب به 5 تومن تصمیم میگیرم .
اما یه سوال از آقایون
1- اگه کسی زندگی و زنشو دوست داشته باشه شرایطی مانند اون چه من مطرح کردم رو قبول می کنه ؟؟(با فرض اینکه شوهر من و خانواده اش کلا آدم های مغروری هستند )
2- کسی با این روحیات با دکتر رفتن می تونه تغییر کنه و اصلا امکان پذیر هست ؟
3- اگه من بدون شرط گذاشتن برگردم باعث خرد شدن بیشتر خودم و خانوادم و توهین و بدرفتاریهای بیشتر همسرم نمی شه؟(با فرض اینکه خواهان زندگی باشه)
با سلام به دوستان
چرا هیچکی جواب من رو نمی ده ؟!!!:302:
دیروز بابای همسرم دوباره زنگ زد که رضا (همسرم ) رفته تهران و تو یه منطقه پایین شهر 2 تا اتاق گرفته و داره کار می کنه ، اما نمیتونه اجاره خونه اینجا رو بده ، منم یه کارمندی هستم و نمی تونم اجاره بدم (در حالی که 2 تا حقوق دارند ) شما یا بیاید اسبابهارو ببرید یا اجازه بدید ما خودمون ببریم یه جای ارزون !!!!! چون اینها (یعنی من و رضا) خودشون خواستند و خودشون هم می دونند هر تصمیمی می خوان بگیرند، به ما ربطی نداره !!!!
چقدر آدم می تونه پست باشه که 2 ماه اجاره خونه پسرشو نده تاببینه تکلیفش چی می شه . سر 20 روز بگه بیا وسایل رو ببر ما نمی تونیم اجاره بدیم اگه هم نیای ما خودمون می بریم !!!!!
رفتم خونه مون کلید در چوبی رو داشتم اما در آهنی بسته و قفل بود ، در چوبی رو باز کردم دیدم رضا یکی از فرشها که مال خودش بود با میز تلویزیون و حتی میوه خوری که یکسال عید مامانش به من داده بود برداشته و برده بود، البته بقیه چیزها رو ندیدم چون نمی دونستم برم داخل ، این همون آدمی بود که می گفت طلاقم نمی ده و دوستم داره !!! هنوز 20 روز از رفتنم نشده وسایل خودشو برده و اصرار که تو هم وسایل تو ببر چون ندارم اجاره بدم
منم که دیدم اینها اینقدر پست و ... هستند قرار شد کلید رو باباش بیاره تا جهیزیه ام رو جمع کنم و در عین حال هم می خوام پول پیش خونه رو توقیف کنم به جای این یک سالی که خرج رضا رو دادم حتی شب عید من براش کفش خریدم :163:
آدمهایی یه این پستی فکر نکنم تا حالا کسی به عمرش دیده باشه ، امید وارم به سزای اعمالشون برسند
وقتی یه کارهاشون و این که به هین سادگی هنوز 20 روز نشده رضا پشت پا زد به همه چیز، یعنی تمام محبتهای این 1 ساله رو به همین راحتی فراموش کرد؟!!!!
بچه ها خیلی داغونم تو رو خدا نظر بدبد، با هام همدردی کنید به آرامشم کمک می کنه ، من هنوز به کسی نگفتم .....
سلام
مثل اینکه کسی نظر نمی ده !!!
اما بهرحال من اتفاقها رو توضیح می دم تا در جریان باشید. باباش یک شاهد هم آورده بود که خونه رو به ما تحویل داده !!! و کلید رو بابام گرفت. دیدم رضا حتی لامپ های خونه، مایع دستشویی داخل توالت، و تاید و قرص ماشین ظرفشویی رو برده ترسیده یه دفعه من اینها رو بخورم،:311: فقط وسایل من مونده بود ، واقعا دیگه نمی دونم در مورد این آدم چی بگم :163: تازه ادعا داره من رو دوست داره :311: امید وارم هیچ کس گرفتار همچین خانواده ای نشه تا آخر عمرش ، من هم که دیدم اینقدر بی وجدان و پسته که لا مپ نذاشته حتی ما که می خوایم جهیزیه جمع کنیم تو تاریکی نمونیم !!!!:104:
نمی خواستم ازش مهریه بگیرم ، می خواستم توافقی جدا شیم اما با این کارها دیروز رفتم پول خونه رو تو قیف کردم ، کل مهریه ام رو هم گذاشتم اجرا ، هرچه قدر من و خانوادم تو این 1 سال باهاشون کنار اومدیم دیگه بسه شونه ، فکر کردند می تونند با زندگی 1 دختر به همین راحتی بازی کنند:302:
می دونی نگار جان شاید علت اینکه کسی جواب نمیده این باشه که اینجا همه دوستان سعی می کنن با حرفها و راهنماییهاشون کاری کنند که دعوای زن و شوهر به اینجا کشیده نشده، اما وقتی متاسفانه کار به این نقطه می رسه در واقع کسی حرفی برای گفتن نداره...
در هرحال سعی کن به خودت مسلط باشی و از روی لج و لجبازی با همسرت کاری رو انجام ندی که شاید دیگه فرصت جبران نباشه.
یک نصیحت خواهرانه هم بهت بکنم، رفتار و اعمال همسرت رو بر اساس حدس و گمان تفسیر و تعبیر نکن و بر اساس این تفسیرها تصمیم نگیر. شاید اون قصدش از بعضی حرکات چیز دیگه ای باشه. کاش یه بزرگتر بی طرف پا درمیونی بکنه و به نیت و قصد واقعی همسرت پی ببرین.
در این لحظات حساب شده کار کن و همه جوانب رو بسنج تا فردا حسرت نخوری.
ممنون blue sky عزیز
آخه وقتی باباش برگشته می گه به ما ربطی نداره خودشون می دونند، نگار خودش به رضا زنگ بزنه !!!
می خوان من خودم خیلی ببخشید به گوه خوردن بیوفتم و برم تو اون 2 تا اتاق که توی محله به قول خودش چاقو کشها گرفته زندگی کنم و تا آخر عمرمم هر بلایی سرم آورد دم نزنم ، او نها که پیش قدم نشدند و من هم هیچ وقت خودم و خانوادم رو بیشتر از این خورد نمیکنم و با ذلت بر نمی گردم
تازه من منتظر اقدام اونها بودم ...
وقتی می گن بیا جهیزیه تو ببر یعنی چی ؟
به نظر شما من با این کارهاشون چی باید بکنم ؟
اون که رفته تهران من هم جهیزیه ام رو بیارم که آقا اجاره نده و بره پشت سرشم نگاه نکنه و بگه من طلاق نمیدم دوستش دارم بیاد بدون جهیزیه اش با من زندگی کنه !!!! و هر بلایی سرش آوردم دم نزنه !!!
شما تو این شرایط بودید چی کار می کردید؟
تو رو خدا بهم نظر بدبد ؟