عذاب وجدان از روابط قبلی همراه با بدبینی نسبت به همسرم
سلام دوستان عزیزی که همه با داشتن مشکل اما در حل مشکلات دیگران کوتاهی نمی کنید و بهترین راه حلها رو ارائه می دهید و با تشکر از مدیر سایت که چنین محیط امن و با صفایی و ایجاد کرده. امیدوارم بعد از خوندن مشکل من سرزنشم نکنید متنفر نشید و راهنماییم کنید. انسان جایزالخطاس و من هم از این قضیه مثتثنا نیستم. ما 7 ساله که ازدواج کردیم و حاصلش یه پسر 4 سالس هر دومون تقریبا معتقدیم زندگیمون تا پارسال عالی بود البته نه اینکه مشکل نباشه اما قابل حل بود تا اینکه من از پارسال با یکی از دوستانم که اتفاقا همسر دوست شوهرم هست صصمیمی تر شدم به علت همسایگی و این برای من خیلی گرون تموم شد داستان این جوریه که:
دوستم(سوگند) خیلی شیطونه اس ام اس می داد سر کار می گذاشت پسرا رو رفاقت می کرد و الا اخرو ای در حالی بود که من حتی در دوران مجردیم با پسری دوست نبودم چه برسه به الان که متاهلم. که دوستی ما با هم این موضوع رو به من هم انتقال داد /من چت می کردم و البته همسرم خبر داشت چون هیچ وقت چت بد نمی کردم و هیشه شوهرم چت های و من و می خوند موضوع چتهای من اکثرا سیاسی و علمی بود یا بحث مشاوره توش بود اما بعد از صمیمتم با سوگند چتهای من رنگ و بوی دیگه ای گرفت چت کردم دوست شدم بعد به اس ام اس و بعد هم به قرار رسید البته بگم کارم به جاهای باریک (سکس) نرسید اما خب این کار خطا رو کردم مدت یک سال من هم مثل اون شدم با مردان که البته بیشترشون هم متاهل بودن دوست می شدم البته بماند که خیلی سعی می کردم نصیحتشون کنم و هیچ وقت باعث نشم که زندگیشون به خاطر من از هم بپاشه اما بالاخره نمی شه کتمان کرد که من وارد زندگی انها شدم هر چند خبر دارم که هیچ کدومشون زندگیشون به خاطر من به هم نخورد حتی دو تاشون به زندگیشون دلگرم تر هم شدن تا اینکه یه بار به گفته دوستم همسرم و امتحان کردم با اس ام اس همون طور که قبلا گفتم همسرم جواب داد و تازه اون موقع بود که به خودم اومدم و همه چیز و به همسر گفتم ,اینکه من چه کارهایی کردم چه اشتباهاتی کردم و این که کسی که بهش اس ام اس داد من بودم در واقع دست هر دومون واسه هم رو شد با این تفاوت که کار من خیلی خیلی خیلی بدتر بوده فقط چت و اس ام اس و تلفن و گفتم والبته یکی از قرار ها رو هم گفتم, 2 ماه زندگی ما زهر مار بود 100 رحمت به زهر مار تا کم کم اروم شدیم همسرم من و بخشید منم دیگه دنبال خطا نرفتم توبه واقعی کردم امیدوارم خدا من و ببخشه اما شک خودم به همسرم بر طرف نشد هر چند که خیلی به روش نمیارم اما خودم و داغون می کنم همش فکر میکنم من ادم شدم و دارم سالم زندگی می کنم اما همسرم چی بالاخره اون مرده نکنه یه وقت به سمت زنی کشیده بشه بارها خواستم دوباره امتحانش کنم اما ترسیدم اون جواب بده من واقعا طاقتشو ندارم برای بار دوم اون این کار و بکنه از شما راهنمایی می خوام اول اینکه چجوری به همسرم بدون امتحان اعتماد کنم و دوم اینکه چجوری اروم بشم از دست عذاب وجدان کارهای قبلم چجوری باور کنم خدا من و بخشیده چجوری می تونم از همسر اون اقایون حلالیت بگیرم امیدوارم ازم متنفر نشید و راهنماییم کنید حس می کنم دارم نابود می شم :323:
RE: اسم موضوع رو خودتون انتخاب کنید من دارم دق می کنم کمک
سلام عزیزم
چرا سرزنش ؟ این خیلی مهمه که شما خودت پی بردی که کارت اشتباه بوده و پشیمان هستی و دیگه جای سرزنش نیست .
اما خوب اشتباه شما پیامدهای بدی داشته که حالا درگیر اون هستید و باید به خودتون کمک کنید . عذاب وجدانتون نشون دهنده اینه که نتونستید هنوز خودتون رو کامل ببخشید . در رابطه با کسانی که با اونها در ارتباط بودید زیاد خودتون رو اذیت نکنید ، کار شما اشتباه بوده اما اونها خودشون خواستند که وارد ارتباط بشن و اگر شما هم نبودید با شخص دیگری این ارتباط رو برقرار می کردند . پس تنها شما مقصر نیستید .
پیامد بدتر این روابط همین هست که شما دید که مردی متاهل هم میتونه با زنی دیگه ارتباط برقرار کنه شما گفتید که به هر حال اون یه مرده ، این جمله یعنی اینکه این روابط تاثیر خودش رو گذاشته و شما همسرتون رو مثل همون مردهایی میدونید که باهاشون در ارتباط بودید و این که شوهرتون مثل اونها ممکنه با زن دیگه ای باشه . و می ترسید که این بلا سر خودتون هم بیاد .
اون خانم سوگند دوست خوبی نبوده اما شما هم نباید تا این حد از ایشون تاثیر می گرفتید .
سعی کنید که ذهنتون رو از اشتباهاتی که کردید منحرف کنید چرا که هر چه بیشتر به اونها فکر کنید زندگیتون رو بیشتر دچار تنش می کنید . سعی کنید این عذاب وجدانی که دارید رو با محبت به همسرتون جبران کنید .
از زندگیتون و همون مشکلات کوچک و قابل حل که بین شما و همسرتون قبل از این اشتباهات بوده بگید ...
چطور این عذاب وجدان بعد از اتمام رابطه به شما دست میداد اما در حین رابطه عذاب وجدانی نداشتید .
از لحاظ ابراز عواطف و احساسات با هم چطور بودید (کم رنگ بوده یا نه ، احساس خلا نمی کردید ) ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran.68
سلام عزیزم
چرا سرزنش ؟ این خیلی مهمه که شما خودت پی بردی که کارت اشتباه بوده و پشیمان هستی و دیگه جای سرزنش نیست .
اما خوب اشتباه شما پیامدهای بدی داشته که حالا درگیر اون هستید و باید به خودتون کمک کنید . عذاب وجدانتون نشون دهنده اینه که نتونستید هنوز خودتون رو کامل ببخشید . در رابطه با کسانی که با اونها در ارتباط بودید زیاد خودتون رو اذیت نکنید ، کار شما اشتباه بوده اما اونها خودشون خواستند که وارد ارتباط بشن و اگر شما هم نبودید با شخص دیگری این ارتباط رو برقرار می کردند . پس تنها شما مقصر نیستید .
پیامد بدتر این روابط همین هست که شما دیدید که مردی متاهل هم میتونه با زنی دیگه ارتباط برقرار کنه شما گفتید که به هر حال اون یه مرده ، این جمله یعنی اینکه این روابط تاثیر خودش رو گذاشته و شما همسرتون رو مثل همون مردهایی میدونید که باهاشون در ارتباط بودید و این که شوهرتون مثل اونها ممکنه با زن دیگه ای باشه . و می ترسید که این بلا سر خودتون هم بیاد .
اون خانم سوگند دوست خوبی نبوده اما شما هم نباید تا این حد از ایشون تاثیر می گرفتید .
سعی کنید که ذهنتون رو از اشتباهاتی که کردید منحرف کنید چرا که هر چه بیشتر به اونها فکر کنید زندگیتون رو بیشتر دچار تنش می کنید . سعی کنید این عذاب وجدانی که دارید رو با محبت به همسرتون جبران کنید .
از زندگیتون و همون مشکلات کوچک و قابل حل که بین شما و همسرتون قبل از این اشتباهات بوده بگید ...
چطور این عذاب وجدان بعد از اتمام رابطه برای شما به وجود میامد اما در حین رابطه عذاب وجدانی نداشتید .
از لحاظ ابراز عواطف و احساسات با هم چطور بودید (کم رنگ بوده یا نه ، احساس خلا نمی کردید ) ؟
RE: اسم موضوع رو خودتون انتخاب کنید من دارم دق می کنم کمک
سلام ---- .
آرام باشید ...این جا یک محفل خانوادگی است و کسی شما را محکوم نخواهد کرد.
همه افراد در زندگی دچار خطاهایی می شوند مهم این است که با درس گرفتن از آن خطاها دیگر به سمت چنین کارهایی نروند.
به نظرم تمام مشکلات زندگی شما از یک "کنجکاوی بی مورد" نشات گرفته است.
در واقع تجسس در امور دیگران گاهی به قیمت از هم پاشیدن زندگی ما تمام می شود.
این گونه کنجکاوی ها ابتدا از طریق چت کردن با عنوان کمک کردن یا یاری دادن آغاز می شود. در این روابط رفته رفته ما هر چه بیشتر علاقه مند می شویم در میان راهنمایی دیگران یا هم صحبت شدن از حریم خصوصی آنان نیز آگاه شویم... واین آگاهی بهانه ای خوبیست برای ایجاد رابطه دوستی.
به هر حال کاری است که شده....و ما همینک باید بدنبال راه حل هایی برای این مشکل شما باشیم.
یکم: بدبینی >>> بدبینی شما شالوده روابطی بود که داشتید .... در واقع وقتی خود در موقعیتی قرار می گیریم و آن موقعیت از نظر اجتماعی و عرفی بسیار بد بوده لذا آن را از دیگران مخفی نگه می داریم...با گذشت زمان این دیدگاه در ما شکل می گیرد که همه را مانند خود می پنداریم.
شما هم از فرافکنی استفاده کردید... به طوری که حال می پندارید همسرتان قطعا دچار چنین روابطی هست و خواهد بود.
توصیه>> باید مدتی از هر گونه رابطه با جنس مخالف که زمینه ساز ایجاد رابطه ای خلاف عرف شود بپرهیزید... این گونه هست که با اطمینان و باور بر خود می توانید به دیگران بخصوص همسرتان اعتماد نمایید.
اعتراف کنید:: همواره و در بین دعاها به اشتباهات خود اعتراف کرده و با صداقت با خدای خود حرف بزنید...بیشتر به عبادات بپردازید و همسر خود را نیز تشویق به این کار کنید.
................................
دوم:عذاب وجدان>> این حسی که دارید طبیعی است و از نشانه های خوبی هست برای قبول کردن اشتباه خود و تلاش برای بهبود زندگی.
علاقه مندی ایجاد کنید: سعی کنید از همینک محیط خانه را برای همسر و فرزندتان به یک محیط سرشار از انرژی و شادی تبدیل نمایید.
با همسرتان روابط عاطفی و جنسی خوبی برقرار نماید....ایجاد رابطه عاطفی همراه با روابط جنسی در این مدت بهترین کار برای آرامش و ایجاد اعتماد در بین هر دوی شما خواهد بود.
............
سوم: تفکر کنید>> ساعاتی را با خود خلوت نمایید... فکر کنید چه چیزی در این هفت سال باعث شد که شما به خطا بروید؟
مگر جزء این نبود که می گفتید زندگی ما در این هفت سال خوب بود؟
علت ها را بیابید و برای برطرف ساختن آنان همراه با همسرتان بکوشید.
.........
چهارم: اطمینان داشته باشید زندگی با باور قلبی به اینکه من همسری مهربان و فرزندی شیرین زبان دارم.... بسیار آرامش بخش تر و زیباتر دنبال سپری خواهد شد.
پنچم: از خود شروع کنید>> اگر به همسرتان شک دارید نشانه ی این است که هنوز به اصل وجودی خویش باور ندارید... شناخت و باور خویش لازمه محبت و باور به دیگران است.
..........
در پایان اگر سوالی دارید بگوید قطعا دوستان دیگر پاسخگو خواهند بود.
گویا ارسال بنده و باران عزیز هم زمان شد.
RE: عذاب وجدان از روابط قبلی همراه با بدبینی نسبت به همسرم
سلام از هر دو پاسخی که دادید و وقت گذاشتید بسیار ممنونم همین طور است که شما گفتید من در واقع خلاء هایی که توی زندگی با همسرم داشتم و به این شکل پر کردم همسرم مرد خوبیه اما از این جهت که به موقع می ره تقریبا به موقع میاد دنبال نون حلاله به شدت بچمون و دوست داره و داره به عنوان یه مرد نهایت زحمتش و می کشه اما در ارتباط با من سرده البته خودش می گه همین که دوستت دارم و کار می کنم بسه اما این در حالیه که من روز خواستگاری وقتی ازم پرسید چه نیازیت از همه بیشتره گفتم نیاز عاطفیم چون من وقتی بچه 10 ساله بودم مادرم متاسفانه بر اثر بیماری سرطان مرحوم شد و 1 سال بعد پدرم ازدواج کرد البته به خاطر من و خواهر کوچکترم اما این ازدواج پیامد خوبی برای هیچ کدام ما نداشت یعنی نامادری با وجود زحمت فراوان در زمینه درس و اخلاق و ایمان ما اما کارهای یک نامادری بد از جمله بد بینی دست بزن و .... رو داشت و من همیشه فکر می کردم تمام ساعاتی و که در نوجوونی در تنهایی سپری کردم با داشتن یک شوهر خوب و با عاطفه پر خواهم کرد اما همسرم همینایی که گفتم و کافی می دونه من دلم می خواد شب یه کم با هم حرف بزنیم بعد بخوابیم اما اون دوست نداره من دوست دارم وقتی میاد شاد باشیم اما اون این طور نیست البته نه موقع خستگی که هیچ وقت شاد نیست من تفریح و مهمونی و گردش و دوست دارم اما او دوست داره فقط بیاد خونه و برنامه تکراری شام چایی میوه و اخبار و دنبال کنه حتی توی روزای تعطیل گفته های من نوشته های اینترنت و کتاب ها در زمینه نوع رفتار با همسر به صورت مستقیم و غیر مستقیم هیچ تاثیری روش نذاشته حتی رفتار های شاد و گاهی کودکانه من تغییری ایجاد نکرده و البته من عادت کردم اما یهو این خلا اون جوری خودشو نشون داد و من و به سمت مردای دیگر کشوند و به قول شما باعث شد فکر کنم همسر منم می تونه مثل مردای متاهلی که سر راه من قرار گرفتن این کار و بکنه البته جواب خودش به اس ام اس های من که با یه شماره غریبه سعی کردم امتحانش کنم که ای کاش هیچ وقت این کار ونمی کردم هم در ایجاد بد بینی من بی تاثیر نبود حرفاتون به دیده منت و ممنون از اینکه به من جواب می دید که چجوری از دست این افکار ازار دهنده خلاص شم و به خودم و همسرم کمک کنم بسیار تا بسیار ممنون
RE: عذاب وجدان از روابط قبلی همراه با بدبینی نسبت به همسرم
دوست عزیز شما نمیتونی به صرف اینکه شوهرتون جواب اس ام اس هاتونو داده متهمش کنید به خیانت
خود من وقتی اس ام اسی به دستم می رسه که برام ناشناسه وشبیه مزاحمها هم نیست درصدد بر میام که بدونم کیه... این یه کنجکاوی سادس
در ثانی شما 7 ساله که با ایشون زندگی کردی اما خطایی ندیدی...به خصوص که ایشون به ارزشهای دینی هم پایبنده...واگر همه خطاشون جواب دادن به اس ام اس هاتون بوده باید بگم انسان جایزالخطاست و درطول زندگیش اشتباهاتی رو مرتکب میشه همونطور که شما مرتکب شدید وازنظرمن اشتباه شما بزرگتر بوده
شوهرت اگه ریگی به کفشش بود اون اس ام اس هارو نشونت نمیداد...اگرهم اس ام اس های بعدی رو پاک کرده وبهت گفته دیگه اس ام اس نداده شاید به این خاطره که دیده حساسیت شما روی این موضوع زیاد شده ونخواسته بی جهت نگرانت کنه
اگه شوهرت بعداز شنیدن رابطه هاتون سرد شده بهش حق بده ...اون به فرصت نیاز داره ولی اگه از اول اینطوری بوده(علی رغم اینکه شما گفتین من نیاز عاطفی دارم) باید بگم خیلی از آقایون هستن که توانایی بیان احساساتشونو ندارن...این برمیگرده به محیطی که توش بزرگ شدن...سعی کن دلت رو پاک کنی
RE: عذاب وجدان از روابط قبلی همراه با بدبینی نسبت به همسرم
---- عزیز ممنون از توضیحات دوباره شما...
واقعا می دانم دوران کودکی سختی را سپری کردید و این خود باعث بروز عوارض بعدی خواهد شد.
درک می کنم.
ولی دوران کودکی هر چه بوده تمام شده...هر چه سختی و عذاب کشیده ای تمام شده... اکنون شما به عنوان همسر در یک خانواده ایفای نقش می کنید. فرزندتت چشم امیدش به شما است.
آیا دوست داری فرزند شما نیز دوران کودکی تلخی داشته باشد؟؟
قطعا هیچ مادری نخواهد پذیرفت که جگرگوشه اش آسیبی ببیند.
بله شوهر شما از نظر عاطفی توجه کمتری نشان می دهد... ولی او یاد گرفته است توجه و علاقه یعنی تامین مالی و جانی خانواده و همسر...او عشقش را این گونه ابراز می نماید.
گاهی کمیت ها یکسان هستند ولی کیفیت روابط متفاوت است.. کسی "دوستت دارم" را با زبان و چهره اش نشان می دهد و دیگری با خریدن هدیه ای و دیگری با تامین مالی و جانی همسرش.
وگرنه دوست داشتن مصداقی عینی و یکسان است اما با ابعاد ابراز متفاوت.
در هر صورت کم توجهی همسر نمی تواند توجیه خوبی برای برقراری رابطه با افراد دیگر باشد.
بلکه باید با راه کارهایی توجه را از ابعاد مختلف تنها به یک بعد انهم نیاز عاطفی جلب کرد.
اولین گام:: صحبت کردن صادقانه و مستقیم با همسر خویش است>> اغلب خانم ها از بیان مشکلات و نوع رابطه دلخواه با همسر خویش اجتناب می ورزند و این بدترین آسیب را به بنیان خانواده می زند...
با او راحت و صادقانه مانند دو دوست حرف بزنید... نیازهایتان را با مثال های عینی به او بفهمانید.
دومین گام:: خودتان را بالا بکشید> انسان نیازمند همیشه محتاج و محدود منبع نیاز است.. این توانایی را در خود ایجاد کن که همسرت از نظر عاطفی به وجود تو نیازمند باشد نه شما به ایشان.
سومین گام: ظریفیت پذیرش شما بالاست و این بهترین انگیزه برای رشد مهارت های فردی است. اگر همینک یک گام به جلو برداری و محیط خانه را شادتر و حداقل مطابق میل همسرت سازی..همسرت نیز متقابلا یک گام برای درک نیازهای شما خواهد برداشت.
اگر علاقه مند به اخبار است...یک روز کنجکاوی کن با کمال آرامش با او اخبار را دنبال کن از او سوال کن...مثلا بپرس بلاخره تکلیف این وام کارمندان چه شد؟ توی اخبار چیزی گفت؟
علاقه مندی خودت را به نیازهای او نشان بده آن هنگام او هم به نیازهای شما توجه خواهد کرد.
خواهرم رفع نیاز یک مرد تنها رابطه جنسی و خود را مرتب ساختن و یا گفتن کلمه دوستت دارم به او نیست... نوع گیرنده های مرد متفاوت است باید همانند یک دوست با او برخورد نمایی ولی همراه با حفظ وظیفه زنانه.
........................................
توان بسیاری در شما می بینم...چون قادر بودی بعد از برقراری رابطه با مردان دیگر دوباره حس دوست داشتن و دلسوزیت را به همسرت نشان دهی...و این خود ویژگی بسیار خوبیست.
بنابراین می توانی از پس این مشکل هم براحتی برایی...نگران آینده مباش خودت را قوی تر ساز.
موفق باشی.
RE: عذاب وجدان از روابط قبلی همراه با بدبینی نسبت به همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
در هر صورت کم توجهی همسر نمی تواند توجیه خوبی برای برقراری رابطه با افراد دیگر باشد.
:104::104::104:
این دقیقا همان چیزی است که من هم می خواستم به شما بگویم . در واقع هیچ چیز نمی تواند توجیهی برای رابطه شما با مردان دیگر باشد .
درست است که شرایط زندگی شما به گونه ای بوده که شاید بیش از دیگران نیاز به محبت داشته باشید اما این را بدانید که نباید توقع داشته باشید که همسرتان متوجه نیازهای شما باشد وقتی با او حرفی در این رابطه نمی زنید .
خیلی از مردها همین تصور را دارند که همسر شما دارد و نیازی نمی بینند که علاقه شان را ابراز کنند اما شما می توانید این را به همسر خود یاد بدهید . شما منتظر ابراز محبت همسرتان نباشید ، خودتان این کار را بکنید . به او محبت کنید ، توانایی هایش را به زبان بیاورید و از او بابت زحماتی که برای بهبود زندگیتان می کشد تشکر کنید و خوبی هایش را بازگو کنید، غذای مورد علاقه اش را درست کنید و فضای خانه را شاد نگه دارید و لحظاتی را فارغ از کار منزل و بچه ها به همسرتان اختصاص دهید و با هم باشید .
در ضمن به همسرتان بدبین نباشید ، این را بدانید که همسر شما بیشتر حق دارد که به شما بدبین باشد تا شما به همسرتان . بدبینی شما ناشی از اشتباهات خود و تجسس بی جای خود شما است . شما باید به همسرتان بفهمانید که به او اطمینان دارید و همینطور خودتان نیز به او متعهد و پایبند زندگیتان هستید .
اگر به همسرت محبت کنی قطعا او هم پاسخ این محبت ها را خواهد داد .
این تاپیک رو مطالعه کنید و به کار ببندید .
کلیک کنید
RE: عذاب وجدان از روابط قبلی همراه با بدبینی نسبت به همسرم
سلام دوست عزیزم
همه ی انشان ها اشتباه می کنند و دلیل اینکه شما الان فکر می کنی که اشتباه کردی و داری سعی می کنی که مشکلت را حل کنی بالاتر رفتن آگاهیت است وگرنه تا وقتی که این آگاهی را پیدا نکرده بودی فکر نمی کردی که داری استباه می کنی.
دوست عزیزم اگر شما در زندگیت از طرف همسرت کمبودی در براورده کردن نیازهایت احساس می کنی مطمئن باش هیچوقت نمی توانی این نیاز ها را با ارتباط با افراد دیگر برطرف کنی در واقع با آن ارتباط ها از مشکلت فرار می کنی و مشکلت حل نمی شود. پس تمام تلاش و تمرکزت را بگذار بر روی زندگی تو و همسرت و مطمئن باش که درسته که زمان بیشتر و انرژی بیشتر یمی برد اما مشکلت در نهایت حل خواهد شد.:72:
به نظر من یک اشتباهی کردی و تمام شد دیگه فکرشو نکن و دیگه ادامش نده چون الان باید خیلی مواظب باشی که دنبال آن اشتباه اشتباهات دیگری نکنی و مهمترین مسئله ی شما این است که الان دیگه اشتباه های دیگری در دنباله ی آن انجام ندی پس گذشته را بگذار برای همان گذشته بماند.
RE: عذاب وجدان از روابط قبلی همراه با بدبینی نسبت به همسرم
سلام به همه دوستان خوبی این جا پیدا کردم که واقعا برای دیگران وقت می گذارید از همه شما بی نهایت ممنونم و سعی خودم و در راه حلهایی که اایه دادید خواهم کرد متشکرم