RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
سلام
با تمام احترامی که به استاتیت و مشاوران گرامی و همچینین آنی عزیز و صبورم قائلم باید بگم من فکر نمی کنم صبر کردن و کوتاه آمدن در برابر همچینین فردی گزینه ی درستی باشه
درسته که ساست تو زندگی خوبه و من مطمئننم که می می عزیز یکم بی سیاستی میکنه ولی در تمام نوشته های می می چیزی نمی بینم که انقدر این فرد رو عصبانی کنه که بخواد دست روش بلند کنه
چرا این همه تحقیر چرا؟؟؟؟ اونم برای زنی که انقدر داره زحمت میکشه ؟؟؟
من نمی خوام انرژی منفی بدم ولی صبور بودن در همه ی مواقع هم خوب نیست
کاهی باید از خوت دفاع کنی و به طرف مقابلت بفهمونی که ارزش داری
می می عزیز می تونم یه سوالی ازت بپرسم
چرا بعد از اینکه همسرت زد تو سرو صورتت و اون همه فحش بهت داد بازم دلت نمی خواست که اون قهر کنه
این شمایید که باید قهر کنید نه اون حالا که قهر نکردید ولی دلیلی نداره منت ایشونو بکشید که قهر نکنه چون شما که کاری نکردید ایشون همه ی فحش ها و تحقیر ها رو انجام دادن
چرا انقدر منفعل برخورد میکنید ؟؟
شما نباید انقدر خودتو ضعیف نشون بدی
وقتی این همه فحش داد و کتکت زد باید بی تفاوت رفتار میکردی بزار بدونه برای خودت ارزش قائلی
باید میزاشتی اون میاومد جلو اگه نیومد شما هم نرو
نمی خوام اتیش بیار معرکعه باشم ولی شما به همسرت یاد دادی این رفتارها رو بکنه میگی راحت فحش میده خوب خودت بهش اجازه دادی چون هربار که فحش داد نه تنها برخوردی نکردی رفتی منت هم کشیدی
من با این برخورد منفعل موافق نیستم بقیه رو نمیدونم
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
:72:مي مي جان به نظرم تو مواقعي كه به نظر همسرت كار اشتباهي كردي و او منتظر دعواست شما سكوت اختيار كن مثلا همين جا كه همسرت خنديد شما هم فقط ميخنديديد بهترين كار بود لزومي به گفتن اون جمله نبود در واقع اون فكر كرد شما دارين پررو ميشين و خواست فوري جلوشو بگيره كه در واقع ضعف شخصيتي ايشون تواين جنبه بر مي گرده و هيچ خرده ايي بر شما نيست ولي ميگم تواين مواقع سكوت بهترين كار است
بازم صبر و شناخت شخصيت همسرتون تا اينكه عكس العمل هاي مناسب رو بدونين و ايشاالله خوشبخت تر از اين بشين:72:
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
مامفرد عزیزم
می می و همسرش بی مهارتی دارند و در حال کمک گرفتن حرفه ای هستند . بهتر است ما بر احساسات خود کنترل داشته باشیم و فضای ذهنی می می را از فضای مشاور خارج نکنیم .
کارهای همسر می می تائید شده نیست اما می می هم به همان اندازه درگیر بی مهارتی است . خود می می باید به نتیجه برسد که با این رابطه چه کند و .........
صبر به معنای سازش کردن و تو ی سری خوردن نیست .
می می با کمک مشاو ر به مرور خواهد فهمید که باید چه کند . پس صبر می کنیم تا روزی که خود می می با توجه به شناخت و آگاهی راه درست را انتخاب کند .
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
:305::305::305:
"تا مظلوم نباشد ، ظالم پیدا نمیشود"
:72::72::72:
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
دوستاي خوبم ممنونم
راستش تو اين جور مواقع که با همسرم بحثمون ميشه واقعا به حرکات من حساس ميشه با تمام احترامي که به حرفاي مامفرد عزيز قائلم و دوست دارم اين کاري که ميگن عملي بشه ولي مطمئنم نميشه وگرنه همسرم تو اينهمه مدت با خواهرش قهر نميموند با اينکه بي چاره چند بار گفت ميخوام بيام خونتون ولي هنوز حق رو به خودش ميده و حاضر نيست کوتاه بياد يا در مورد پدرش با اينکه حرفش شده و من مطمئنم چيز خاصي نشده و همسرم بي خودي کش ميده طوري که حاضر نشد حتي روز زن با وجود اصرار من يا مادرش و حتي برادرش بره ،بخاطر همين روش مامفرد عزيز رو نميشه پياده کرد،مشاور ميگفت مهم نيست تو جلو بري يا اون مهم اينکه منفعل نباشي و بعد از اونه که بهش امتيازي ندي و جراتمندانه حرفت رو بزني،راستش من جلو که رفتم هميشه اول قبول نميکنه و بعد حرف به کتک زدن و فحش دادن که ميره واقعا ميمونه چي بگه و جواب قانع کننده اي نميتونه بهم بگه و برا همين ميره تو فاز شوخي کردن که منکه محکم نزدمت،من دوست دارم و از اين حرفا،اون ميدونه اشتباه ميکنه ولي نميتونه خودش رو کنترل کنه متاسفانه تا حرفي خلاف ميلش ميشنوه آتيشي ميشه ،من اينها رو بارها و بارها بهش گفتم و قبول داره،حتي ديروز چند بار بهش گفتم که رفتار تو باعث ميشه من اينجوري سردرد بگيرم و چندين بار هم تو اکثر دعواها و از جمله اين آخري بهش گفتم که خودت رو بذار جاي من درست بود که با اين حرف يا اين کارم اينجور عکس العمل نشون بدي؟ميگه تو خوبي و من نميتونم اون لحظه خودم رو کنترل کنم، نعمت يعني ماي عزيز راست ميگه من بايد ذره ذره جلو برم يهو قدم بزرگ بردارم کار دستم ميده يعني نيابد اون حرف رو ميزدم تا فکر کنه دارم پر رو ميشم،شما مامفرد عزيز راست ميگيد ولي اين قدم بزرگ براي من نتيجه عکس و حتي بدتري خواهد داشت،آني عزيز هم حق با شماست من متاسفانه در نقش والدي براي همسرم شدم که بايد باهاش مهربون باشم که اگه يه کم از بچه دلخور شد بچه به هر طريقي خودش رو به آب و آتيش ميزنه تا والد باهاش خوب بشه من اينو نميخوام و از چيزي که تو پست قبلي نوشتم ميترسم برام اتفاق بيفته و بخاطر همه اونها رابطه مون سرد بشه .و شايد هم دارم زيادي کوتاه ميام نميدونم....
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
ميدونيد دوستان ميخوام يه اعترافي بکنم و شايد يه حقيقته،زندگي زناشويي واقعا سخته خيلي سخت،اصلا فکر نميکردم اينقدر ذهنم و انرژيم رو ازم بگيره،راستش اگه به عقب برميگشتم شايد هيچ وقت ازدواج نميکردم هيچ وقت،نميدونم براي همه ازدواج يه جور کامل شدنه و رسيدن به آرامش که گفته شده يا براي افرادي مثل من نه تنها به آرامش رسيدن نيست بلکه سلب آرامش و آسايش هم هست،نميدونم شايد به قول مشاور من زيادي رمانتيک فکر ميکنم و چشمم رو روي بعضي چيزها بسته بودم و زندگي رويايي تصور ميکردم،راستش همسرم هم همينطوره زيادي آرمان گرايانه تصور ميکنه،آني عزيزم من تلاشمو باز ميکنم ولي اعتراف ميکنم خسته ام خسته از اينهمه وقت و انرژي که براي جستجوي راه درست ميذارم،اخه چقدر عمر ميخوام بکنم که اينهمه زجر دارم ميکشم،چرا من و همسرم نبايد با هم خوب باشيم؟چرا با هم تفاهم نداريم؟چرا تو اختلافهامون اينقدر سرسخته،بعضي مواقع واقعا فکر ميکنم اينقدر انرژي ازم رفته که دارم ديونه ميشم،چرا بعضي ها اينقدر زندگي کردن رو راحت ميگيرن ولي همسر من نه،اي کاش تو همون دوران آشنايي اينها رو ميديدم،شايد محال بود ازدواج کنمنه تنها با همسرم شايد با هيچ کس ديگه اي،نميخواستم اينها رو بنويسم و ميدونم با هر مشکلي نبايد پا پس بکشم و همش آه و ناله کنم ولي اعتراف ميکنم خيلي سخته،ميدونم وضع هميشه به همين منوال نيست و زندگي روي خوش هم داره و بهم هم نشون ميده ولي واقعا تو شرايط سخت کم ميمونه ببرم و قيد همه چيز رو بزنم و برم جايي که حتي خانوادم رو هم نبينم،دوستان دست خودم نيست و واقعا تو اين شرايط خدا و يادش و بعد همدردي شما روحيه ام رو بهتر ميکنه.
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
عزيزم به نظرم يكي از راه هاي مفيد آن است كه شما يه سري از ويزگي هاي مثبتتون رو پر رنگ تر كنيد به طوريكه كه زبانزد بشه و همه از اون به عنوان خصلت خوب شما ياد كنن اينجوري باعث ميشه همسرتون قابليت هاي شما رو ببينه و بيشتر بهتون اهميت بده والا مرداي با خصوصيت همسر شما بايد باز هم تاكيد ميكنم بايد خصلت هاي بارز تون رو مدام ببينن البته نه با حرف فقط تو عمل
هميشه و هميشه شاد باشين آهنگ هاي شاد بذارين تو خونه و روحيتونو شاد شاد نشون بدين در حالي كه شادتر عمل ميكنين كمتر هم حرف بزنين
من مطوينم اين جور مردا قابل تغيير ند فقط و فقط زمانبره همين
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
می می جان ارام باش و با صبوری و پشتکار به مشاوره ادامه بده .
تو نزدیک به 10 -15 روز است که مشاوره گرفتن را شروع کرده . با این زمان امید معجزه داری؟! ضبر داشته باش و از هدف خودت که ساختن زندگی ات است دور نشو.
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
می می جونم
در کنار نظرات اساتید ارجمند:305:
ازت میخوام با همسرت در اینگونه مواقع که بالا تعریف کردی رفتاری قاطعانه داشته باشی
وقتی اشتباه فاحشی مرتکب میشه(مثل کتک زدن ،فحش دادن...)
قهر نکن اما منت کشی هم ممنوع:324:
عامیانه بگم پررو میشه(که البته شده)
ولی همونطور که گفتی بتریج اینکارو انجام بده
رفته رفته نمکشو زیاد کن
:72::72::72:
RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)
از همتون ممنونم دوستان خوبم،همين حرفاتون روحيه خوبي بهم ميده ، خيلي سعي ميکنم منفي ها رو دور بريزم و خسته و افسرده و غمگين نشم،به مشاور که گفتم :وقتي همسرم ناراحته اينجوري ناراحتم ميکنه،گفت:خوب چه انتظار داري ؟تو دعوا که حلوا پخش نميکنن،همسرت هم اينجوري عصباني ميشه،من نميخوام طرف همسرت رو بگيرم و کارش رو هم تاييد نميکنم ولي خوب انتظار هم نداشته باش موقع دعوا هم گل بگيد و گل بشنويد،گفت:تو نميخواي بعضي چيزها رو قبول کني،گفت:با اينکه همسرت هم خيلي مشکلات داره ولي من فعلا تو رو ميبينم که روبروم نشستي پس فعلا بايد تو خودت درست بشي ،گفت:مهارتهاي زندگيت خيلي خيلي ضعيفه و متاسفانه اين فرهنگ تو جامعه ما جا نيافتاده که بايد روي اونها به طور جدي کار بشه تا بعدا تو زندگي زناشويي مشکلي که بخاطر عدم آگاهي يا ضعف تو اين موردهاست کمتر پيش بياد و راحت هم حل بشه،راستش دلم براي همسرم هم ميسوزه،ميدونه اشتباه ميکنه و اون لحظه نفهميده چيکار ميکنه ولي بعد که اشتي کرديم مثل بچه ميشه،دوستش دارم ولي اين کاراش اعصابم رو خورد ميکنه و به همم ميريزه،من خودم حساسم و متاسفانه شوهرم چندين برابر از من حساس تر بخاطر همينه که به قول آني عزيز وقتي همسرم خوبه منم خوبم و اگه بد باشه منم به هم ميريزم و ديگه نميدونم چيکار کنم و مستاصل ميشم و البته برعکس همسرم هم همينطوره.:162: