قسمت نهم
منظور از توهم چیست ؟
**« توهم خیالی است که یه علت خواستن به آن معتقد شده ایم . یا آنکه بعداًمعلوم می شود خطایی بیش نبوده است » .
تصمیمی که بر اساس یک خیال که به آن معتقدیم گرفته شود مانند ساختن خانه ای زیباست که روی ماسه های نرم بنا شده باشد و چیزی نخواهد گذشت که بنا فرو خواهد ریخت .
در تمام مدت شخص احساس ناراحتی می کند اگر چه ممکن است آنرا ( ناراحتی را ) به اعماق تاریک ذهنش پس براند .
زندگی در توهم در واقع زندگی با درد مدام است . ما می دانیم اشکالی وجود دارد اما نمی خواهیم بدانیم آن چیست . منکر آن می شویم و امیدواریم خود به خود از بین برود ولی چنین نمی شود . درست مثل یک سر درد مضمن که زمانی می دانستیم دردناک است ولی سر انجام آنرا پذیرفته و به آن عادت
کرده ایم . ما درد تیره پشت را به عنوان چیزی تحمل پذیر پذیرفته ایم . ولی توهم مانند درد موجب فرسودگی ما می شود ، چه از آن آگاه باشیم چه نباشیم .
خب ، شاید میل داشته باشید بدانید:
در نیمه دوم به کجا می رویم ؟
می دانید که همه ما تصمیماتت را بر اساس « منشمان » ، یعنی آنچه در درون ماست می گیریم چه متوجه این موضوع باشیم چه نباشیم . لازم است که روی پلی که بین دو نیمه وجودمان است رفت و آمد کنیم ، یک نیمه با فکر کردن به وسیله عقل و نیمه دیگر احساس کردن به وسیله دل ( سروش قلبی ) ، اگر می خواهی همواره تصمیما ت بهتر بگیری . **
توجه :
من ترجیح می دهم آنچه جان اسپنسر در بخش سئوالات قلبی ، به عنوان احساس به آن اشاره دارد را سروش قلبی بنامم . بنا بر این خوانندگان عزیز دقت داشته باشید که هر جا « سروش قلبی » یا « پیام دل » به کار رفت اصطلاح من است . (ن.ش)
** پل ( بین دو نیمه وجود یعنی عقل و قلب هم ) در واقع همان آگاهی مورد نیاز شماست تا دو نیمه وجودت را یه هم ارتیاط دهی ، به زودی ( در ادامه ) انجام این کار را فرا خو اهی گرفت . فقط برای خودت آن دسته از سئوالات خصوصی را مطرح کن که بعداً یاد خواهی گرفت . سپس وقتی به قسمت
خصوصی درونت نگاه کردی دوباره سئوال عملی را بپرس . وقتی چنین کردی به احتمال زیاد به تصمیم بهتر می رسی .
« ما اغلب نمی دانیم روش رسیدن به نتایج بهتر ، برطرف کردن موانع سر راه یعنی هوای نفس مکتوم ماست » .
چطور می توانیم این موانع را از سر راه خود بر داریم ؟
با منش و رفتار متطقی خود !**