-
ازدواج برادرم
درود
من برادری دارم 25 ساله که حدود 3 سال پیش با دختری که از سوئد اومده بود دوست شد و الان باهم قصد ازدواج دارن. دراین 3 سال ایشون تابستون ها و کریسمس رو میومد ایران و بقیه مواقع سال ارتباطشون تلفنی بود . از تابستون سال گذشته که ایشون اومد ایران میومدن خونه ما و میموند . من هم تو این 3 سال با ایشون تلفنی صحبت و گاهی چت میکردم . اما از وقتی ایشون اومدن ایران و خونه ما موندن ما رفتارهایی از ایشون دیدیم که همه خانواده مخالف این ازدواج هستند . از جمله اینکه ایشون رفتار بسیار سردی با پدر و مادرم دارن . احترامی برای کسی قایل نیستن و اینا به خاطر اینه که تو کشوری بزرگ شده که هه روابط سردی با هم دارن . ایشون نمیتونستن ببینن که برادرم با من شوخی کنه و خوب باشه و دایم حسودی می کردن که البته سعی می کردن نشون ندن. برادر من از هر نظر از ایشون سرتر هستن . چه قیافه و چه چیزهای دیگه اما ایشون دایم سعی میکرد برادرم رو بکوبه و دایم سعی می کرد بگه من برترم و کلی خاطر خواه دارم و .. . در ضمن ایشون پدر و مادشون از هم جدا شدن و خونوادشون زن سالاریه شدید بوده اما خونه ما تا حدی مرد سالاری بوده .
ما وقتی این مسایل و بسیاری چیزهای دیگرو به برادرم میگیم ایشون فقط رفتارهای او ن دختر رو توجیه میکنه و حاضر نیست قبول کنه که به درد هم نمیخورن . در ضمن هم ایشون یه کم تنبله هم برادر من .
لطفن راهنمایی کنید که ما با برادرم چه جوری باید صحبت کنیم تا ایشون متوجه این اشتباه بشه چون روحیه خیلی حساسی داره و صحبت کردن باهاش کمی سخته
سپاس
-
RE: ازداج برادرم
چطوری دوست شد؟میومد خونتون و می موند؟مگه خودش خونه نداشت؟به چه عنوان میومد خونه تون؟فامیل در اومده بودید؟
سن دختر چنده؟
-
RE: ازدواج برادرم
قراره بعد از ازدواج هم برن سوئد زندگي كنن؟احتمالش كه كمه اينجا بمونن پس وقتي از همه فاميل دورن لزومي هم نداره اين حساسيت ها رو به برادرتون منتقل كنيد...
وقتي بهم علاقه دارن و در طول سه سال به شناخت كافي هم رسيده اند ديگه گوشزد كردن اينكه خانم فلانه و بهمانه بي اثره پس خودت رو خراب نكن و بذار برن زندگيشونو بكنن...
هر كشوري و هر خانواده اي يه فرهنگ و سيستم تربيتي دارن لازم نيست كه حتما عروس شما مثل شما رفتار كنه و مثلا با ماچ و بوسه گرم بودنش رو نشون بده...
راجع به محل زندگي شون بعد از ازدواج به سوالم جواب بده...
-
RE: ازدواج برادرم
این خانم ایرانیه یا سوئدی ؟
معیارهای برادرتون چیه و همچنین معیارهای این خانم ؟
آیا مشاوره برای ازدواج رفته اند ؟
این خانم چند سالشه ؟
خانواده وی ارتباطشون با شما چطوره ؟
.
-
RE: ازدواج برادرم
درود
ما فامیل نیستیم و اونا باهم تو پارک دوست شدن . البته برادره من خیلی ادم احساسی نیست و انقد با دخترا بوده که دخترارو میشناسه اما من حس میکنم تو این رابطه بیشتر دچار احساس شده چون دختر خانوم (مونا ) دایم گریه و زاری میکرد که من خیلی سختی کشیدم و .... و برادره منم (محسن ) دلش میسوخت و یکی از دلایلی که اوردش خونه همین دل سوزی بود و اینکه مجبور بود خونه فامیلاشون کار کنه و خسته میشه اونجا اوردش خونه البته 2-3 هفته اول فقط بعد از ظهر میومد و بعد از یه مدتی شبا هم خونه ما بود . ما تا حالا به خونوادش ارتباطی نداشتیم اما داداشم باهاشون بوده . البته مامان مونام با این ازدواج مخالفه تا 1 ماه پیش که بود الان و دیگه نمیدونم . بعد از ازدواجم میرن سوئد و ایران نمی مونن . مونا یک سال از محسن بززرگ تره . مشاوره ازدواجم نرفتن . مونا ایرانیه اما از 9 سالگی اونجا بوده . معیارهای محسن و نمیدونم اما فقط میگه این واسم مهمه که مونا رو اعصابم نیست .
سپاس
-
RE: ازدواج برادرم
من که دو تا چشم دیگه دروردم.چطوریاست که دختره بدون هیچ نسبتی شب خونتون می خوابه؟برادرت مستقله؟
حرفه ای هم که هست خوب چیزی تور زده یه سوئد رو شاخشه.
مطمعنی سرکارمون نذاشتی؟
-
RE: ازدواج برادرم
مها سلام
مها شما چند سال دارید ؟
این خیلی قشنگ است که به فکر برادرت هستی و او را دوست داری . اما یادت باشه که برادر شما یک فرد عاقل و بالغ است . شما به عنوان یک خواهر نمی توانی در زندگی برادرت و تصمیمات او دخالت داشته باشید .
برادرشما راهی را می رود و تصمیمی را می گیرد که خودش انتخاب می کند . هزینه یا بها آن را هم خودش پرداخت خواهد کرد . شما تنها کاری که در این رابطه می توانید انجام بدهید دعوت و پیشنهاد مشاوره گرفتن است . همین و نه بیشتر از آن .
-
RE: ازدواج برادرم
خوب خانواده من کمی راحتن و مشکلی با اومدن مونا نداشتن ضمن اینکه این اومدن باعث شناخت ما از مونا شد. میدونم یه کم عجیبه اومدن یه دختر به این شکل تو یه خونواده اما خوب واقعیه سرکاریم نیست فرهنگ جان .
اومدن مونام به خونه ما بیشر به خاطر دوستی بود نه ازدواج اما الان تازه دارن حرف از ازدواج میزنن . مشکل اینجاست که نه فقط خونواده بلکه تمام کسایی که تا حالا مونا رو دیدن مثه دوستای خود محسن و بعضی از فامیل گفتن این دو تا اصلن به درد هم نمیخورن اما محسن میگه من مونا رو دوس دارم و هیچ چیزی واسم مهم نیس . محسن روحیش خیلی حساسه و تحمل شکست و نداره و اینکه اعتماد به نفسش فوق العاده پایینه و میگه جز مونا هیچ کسی نمیتونه با من بمونه و اخلاقای من و تحمل کنه . اما محسن از نظر رفتار و برخورد هیچ مشکلی نداره و اخلاقای خوبی داره اما خوب به خاطر اعتماد به نفسش این جوری میگه . من حس میکنم محسن بیشتر دچار احساس شده و فشارایی که مونا به خاطر ازدواج بهش میاره بیشتر اذیتش میکنه . من قصد دخالت ندارم اما خوب نمیتونم شکست محسن و خورد شدنشو ببینم . هرچند که شاید این فقط یه احتمال باشه اما حتی فکره این احتمالم منو اذیت میکنه . ضمن اینکه مونا گفته من برای کریسمس میام و عقد میکنیم و خیلی فرصتی برای مشاور و غیره ندارن و جفتشون چون تصمیمشون و گرفتن رفتن به مشاورو بی مورد میدونن و میگن کسایی که تا حالا رفتن مشاوره مگه الان زندگیای خوبی دارن که ما بریم؟ هر موقه رفتیم سوئد میریم پیشه مشاور !!! بازم به خاطر پاسخ ها و راهنمایی هاتون متشکرم . راستی آنی جان من 22 سالمه.
سپاس
-
RE: ازدواج برادرم
از یه طرف می گی برادرم با دخترا زیاد بوده از یه طرف می گی اعتماد به نفسش پایینه.کسی که با جنس مکمل زیاد
رابطه داشته باید اعتماد به نفسشم بالا باشه.
اول می خواستم بگم جلو ازدواج برادرتو بگیر بعد فکر کردم دیدم درست نیست.آدم به تصمیمات خودش بیشتر پایبنده.
ولی باهاش اتمام حجت کن.اگر به مشکل خورد،نگه چرا هیچی بهم نگفتید؟
-
RE: ازدواج برادرم
یعنی به همین راحتی بزارم داداشم بیفته تو چاه؟ و فقط باهاش اتمام حجت کنم؟ میگن موقه ای که ادم عاشق میشه چشماش کور میشه و دیگه هیچی و نمیبینه حتی بدیای طرف مقابلشم حسن و خوبی میبینه و الان محسنم همین جوریه . محسن از بچگی اعتماد به نفس پایینی داشت و دوس دخترای زیادشم نتونستن اونو ازین وضع در بیارن . حتی محسن به خاطر اعتماد به نفسش درسشم ول کرد و گفت من نمیتونم موفق بشم پس واسه چی درس بخونم؟ منم خیلی دلم میخواد به تصمیمی که محسن گرفته احترام بزارم اما واقعن نمیتونم . خودمم دارم دیونه میشم :302:
سپاس