1 فایل پیوست
ببین غم تو ، رسیده به جانم، بگو چه کنم
<embed src="http://www.hamdardi.net/music/armaghan_tariki.wma" type="audio/x-pn-wmaaudio-plugin" autostart="true" loop="true" height="28" width="100" align="middle">
گاهی دلمان مناجات می خواد
نجوا می خواد
اعتراف می خواد
عشق می خواد
نوازش می خواد
شانه هایی که در عمیق ترین لایه های صمیت ما ، محل اشکهای ما شود
دلمون تنگ کسی هست که بهتر از خودمون ما رو بشناسه، و مهربانتر از خودمون به ما باشه.
نمی دونیم با چه کسی؟ کجا؟ و چگونه ؟ و چه چیز را ؟ و برای چه؟ بگوییم.
هم احساس امنیت کنیم . هم آرامش
هم بفهمد ما را . هم گرم بگیرد در آغوشمان
هم سوء استفاده نکند.
هم کمکمان کند
هم خود آسیب نبیند
هم قادر باشد
و هم مهربان
هم آشنا به همه بخشهای وجودمان باشد.
هم گذشته امان را بدون تعریف بشناسد
هم در زمان حال پیش ما باشد
و هم فارغ از نگرانی آینده
همه چیزمان را بداند
و هم در دستان توانمندش باشد
نمی دانیم چه کنیم!
همه اینها را می خواهیم!
اما توانا بر به دست آوردن همه اینها نیستیم!
گاهی دوستی
گاهی کتابی
گاهی همسر
گاهی فرزند
گاهی رفیقی
گاهی فامیلی
گاهی همسایه ای
گاهی با خودمان
گاهی فضای مجازی
و گاهی....
همه اینها روی هم نمی توانند همیشه با ما باشند!
و مخاطب بی نقصی باشند که آرامبخش دائمی ما باشند
و مناجاتهایمان را محرم شوند.
به خودمان بر می گردیم
همان وقتهایی که تنها تر از همیشه هستیم
در وجودمان چشمان همیشه منتظر مهربانی، ما را مشتاقانه به انتظار نشسته است.
ما محتاجیم و او مشتاقتر
ما جسور و او متواضع تر
ما نالان و او شنواتر
ما ضعیف و او خواهان
ناگهان بغض یک عمردردهایمان، می ترکد
و ما رها در آغوش کسی قرار می گیریم که تا کنون از او می گریخته ایم.
وجودمان در وجودی ادغام می شود که عصیان و طغیان در برابرش می کردیم
ما از او رها بودیم ، و او به دنبال ما
حالا نوبت ماست که مناجات کنیم...
ارمغان ما از تاریکی خود ، برای او جز نیایش و دعا نیست.
با او نجوا کنیم
عاشقانه هایمان را با امنیت در گوش سمیعش زمزمه کنیم
و در چشم بصیرش به وجد آئیم
گاهی قرآن
گاهی دعاها
و گاهی محتوای فارسی شده همین آیات و دعاهایی که ما خیلی آشنا با مفهوم عربی آنها نبوده ایم ، می شود زبان حال ما
تا دیروز بلد نبودیم با چنین عزیزی چگونه عشقبازی کنیم و چه بگوییم
خودش به ما آموخت که چگونه با او زمزمه کنیم.
خدایا ! مهربانا! عزیزا!
چه در دل من/ چه در سر تو/ من از تو رسیدم /به باور تو
تو بودی و من/به گریه نشستم/ برابر تو/ به خاطر تو/ به گریه نشستم/ بگو چکنم
با تو /شوری در جان /بی تو /جانی ویران /از این زخم پنهان /می میرم
نامت/ در من باران/ یادت/ در دل طوفان/ با تو/ امشب پایان میگیرم
نه بی تو سکوت/ نه بی تو سخن /به یاد تو بودم /به یاد تو من
ببین غم تو /رسیده به جان /و دویده به تن/ ببین غم تو /رسیده به جانم/ بگو چه کنم
با تو/ شوری در جان/ بی تو /جانی ویران / از این/ زخم پنهان /می میرم/ می میرم