من چطور به جدایی فکر نکنم وقتی هر روز دارم دعوا و درگیری و تحمل میکنم اول پیش خودم میگم اوکی باهم حرف نمیزنیم خوب دعوا هم نمیشه بعد می بینم میاد سروقتم میگه چیه ارث ننه باباتو طلب کاری منم میگم ول کن حرف نزنیم بهتره اونم شروع میکنه به همه اجداد من فحش میده ایشون تو اجتماع وجهه خوبی داره اما تاحالا بیش از 10 بار ازش کتک خوردم درباره استقلال مالی باید همونطر که گفتم من خرج خودم رو از پس اندازم میدادم که برای زندگی تنها الان کافی نیست حالا میخوام برم دوبارهرسر کار اما تا چند ما نمی تونم حالا تا کارامو درست کنم به نظر شما چطور کاری کنم که حداقل زندگی بهم اینجوری نگذره که هر روز دعوا کنه باهام. شوهرم منو محدود نکرده اما اگه بیاد خونه و من بدون اطلاعش جایی رفته باشم دعوا درست میکنه اگرم قبل رفتنم بگم میخوام برم فلان جا میگه نمیخواد تو 90% مواقع از یک طرف هم من ترجیحم این بود که طلاق نگیرم اما حالا میبینم واقعا نمیشه اما طلاق رو نمیخوام همینجوری برم وسط ماجرا یا با دعوا باشه حوصله این کارا رو ندارم میخوام با موقعیت منطقی و توافقی باشه. اون میگه بریم طلاق بگیریم اما من مطمئنم اولین کاری که میکنه زنگ میزنه به مادرم حرفهای زشت میزنه چون قبلا وقتی دعوامون شده این کار رو کرده و همین باعث شد که با مادرم قطع رابطه کنه منم جلوی اون به مادرم زنگ نمیزنم. مشکل من یکی دوتا نیست:302:
- - - Updated - - -
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
شیدا.
اولین تاپیکی بود که دیدم مریم 123 نوشته چی را می خوای حفظ کنی؟
کاش پدرها و مهم تر از اون مادرهامون، به دخترهاشون اعتماد به نفس، عزت نفس و جرات بدن.
چقدر یک خانواده می تونند در تربیت دخترشون غقلت کرده باشند که تا این حد فشار را تحمل کنه و کاری نکنه.
نادیا جان،
ایشون دنیای بعد از طلاق را تجربه کرده و امروز این فشارها را تحمل میکنه اما حاضر نیست به اون زمان برگرده.
بین موندن پیش خانواده و خواهش از خواستگار که با من ازدواج کن، دومی را انتخاب کرده.
نمی گم اون مرد مقصر نیست
ولی واقعا زندگی با زنی که خودش را هیچ حساب نمی کنه و التماس می کنه با من ازدواج کن
و خانواده مطمئن و گرمی نداره و ... مرد را (و هر آدمی را) دلزده می کنه.
دوست عزیز،:72:
به نظر من فعلا به جدایی فکر نکن.
یه کم بیشتر از شرایطت اینجا بنویس، شاید بشه راهی پیدا کرد.
همسرت از نظر مالی تامینت می کنه؟ کار می کنی؟ استقلال اقتصادی داری؟
وضعیت ظاهریت به نظر خودت چطور هست؟ چاقی یا لاغری بیش از حد و زننده داری؟ شلخته ای؟ معمولی ای؟
به نظرم بهتره شروع کنی روی خودت کار کردن.
بدون توجه به همسرت و حرفهاش.
اگر یه کم آزادی داشته باشی و همسرت زیاد محدودت نکرده باشه، خیلی کارها می تونی بکنی.
من چطور به جدایی فکر نکنم وقتی هر روز دارم دعوا و درگیری و تحمل میکنم اول پیش خودم میگم اوکی باهم حرف نمیزنیم خوب دعوا هم نمیشه بعد می بینم میاد سروقتم میگه چیه ارث ننه باباتو طلب کاری منم میگم ول کن حرف نزنیم بهتره اونم شروع میکنه به همه اجداد من فحش میده ایشون تو اجتماع وجهه خوبی داره اما تاحالا بیش از 10 بار ازش کتک خوردم درباره استقلال مالی باید همونطر که گفتم من خرج خودم رو از پس اندازم میدادم که برای زندگی تنها الان کافی نیست حالا میخوام برم دوبارهرسر کار اما تا چند ما نمی تونم حالا تا کارامو درست کنم به نظر شما چطور کاری کنم که حداقل زندگی بهم اینجوری نگذره که هر روز دعوا کنه باهام. شوهرم منو محدود نکرده اما اگه بیاد خونه و من بدون اطلاعش جایی رفته باشم دعوا درست میکنه اگرم قبل رفتنم بگم میخوام برم فلان جا میگه نمیخواد تو 90% مواقع از یک طرف هم من ترجیحم این بود که طلاق نگیرم اما حالا میبینم واقعا نمیشه اما طلاق رو نمیخوام همینجوری برم وسط ماجرا یا با دعوا باشه حوصله این کارا رو ندارم میخوام با موقعیت منطقی و توافقی باشه. اون میگه بریم طلاق بگیریم اما من مطمئنم اولین کاری که میکنه زنگ میزنه به مادرم حرفهای زشت میزنه چون قبلا وقتی دعوامون شده این کار رو کرده و همین باعث شد که با مادرم قطع رابطه کنه منم جلوی اون به مادرم زنگ نمیزنم. مشکل من یکی دوتا نیست
:302: