سلام زنم با داشتن سه فرزند فقط به خاطر دشمنی من با خانوادش طلاق میخواد چه کار کنم؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام زنم با داشتن سه فرزند فقط به خاطر دشمنی من با خانوادش طلاق میخواد چه کار کنم؟
سلام علت دشمنی شما با خانوادش چیه؟؟؟
هر انسانی چه زن چه مرد از اینکه شریک زندگیش بخواد با خانوادش دشمنی کنه و باعث.ازار واذیت روحی قرارشون بده و یکسره بخواد گلایه کنه باور کنید بالاخره کم میاره فقط در صورتی میتونه طاقت بیاره که کلا خودش هم از خانوادش بدش بیاد و محبتی ازشون ندیده باشه یا واقعا خانوادش بخوان زندگیشو داغون کنند و دخالت کنند
حالا دشمنی شما چند حالت بیشتر نمیتونه داشته باشه
1__به داشته های خوانواده ایشون حالا به هر دلیلی حسودی میکنید و نمیتونید موفقیتشون رو ببینید
2---دخالت و بیتوجهی خانواده ایشون به شما
3---داشتن توقع غیر منطقی و زیاد شما از اونها
4---بالا بودن سطح اونها از هر جهتی از شما و خانوادتون
سلام من خودم خونه .ماشین و شغل برقکاری رو دارم و اصلن هیچ حس حسادتی به اونا ندارم.اونها فقط با تلفن زنم و تحریک کردن تا به اینجا کشید سه ساله یا دادگاهم یا پاسگاه
- - - Updated - - -
نا حق میگن خرجی نمیدهی
ناحق میگن دسته بزن داری شاید تو محگمه پیروز بشن.دیگه خستم کردن میخوایم طلاق توافقی بگیریم مشاوره هم اثری نداشت
- - - Updated - - -
هر چی میگم پس بچه هاد.میگن خونتو بزن به اسم زنت البته حرف زنم هم همینه تا برگرده اونم بدون هیچ شرطی
- - - Updated - - -
خدا لعنتشون کنه
- - - Updated - - -
ایا به نظر شما دوستان راهی وجود داره؟
سلام
معمولا زنها بى دليل شوهر و صد البته بچه هاشون رو ول نميكنن و يه زن به خاطر مسائل سطى زندگيش رو خراب نميكنه. شايد شما كارى كردى، رفتارى كردى كه جون به لب شده. شما يا كل ماجرا رو صادقانه تعريف كن يا بايد نظر همسرتون هم بدونيم. به نظر من كه زنها سخت راضى ميشن بچه هاشون رو ول كنن و برن. ولى استثنايى هم وجود داره.
سلام والا به کی قسم بخورم همش کار مادر زنم هست دو تا دوماد بزرگتر از من داره بلایی به سرشون اورده که جفتشون با داشتن خونه مجبور شدن بیان طبقه بالای خونه خدا بیامز پد زن که به دو واحد تبدیلش کردن بیان به عنوان مستاچر زندگی کنن یه پولی هم بزارن رو پول مستاجر خودشون بدن مادر زن چون خونشون چند کیلومتر دورتر از شهر هست خلاصه سرتونو درد نیارم منه بد بختم اومدم یک کیلومتر اونورتر خونه پدر زن خونه خریدم از کجا روحم خبر داشت که خونواده زن بیشتر وقتا میومدن خونه ما اونم وقتی من سر کار بودم مگه من میخوردمشون اگه بودم .نه سال دور بودیم گوشم خواب بود ولی تو این چند سال با دخالتاشون مثلا این برنج که خریدی بده فلان برنج خوبه.این بده و اون خوبه کردن تا دنیا رو برام جهنم کردن به هر که میپرستین قسم انواع و اقسام امتحاناتو رو من پیاده کردن تا بشم غلام حلقه به گوش ولی نشدم.خلاصه در جواب دوستمون که گفتن زن الکی بچشو ول نمیکنه من که نگفتم بچه نمیخواد.اخرین کارشون که با سیاست کثیفشون با من و بچه هام کردن زنم با دعوایی که خودش نویسنده و بازیگرش بود بچه ها رو گذاشت پیش منو و رفت خونه پدرش حالا به امید اینکه منم کم بیارم چون سن بچه ها یازده.شش.و دو ساله بودن منم تا چهار ماه هم غذا بپز.هم خونه رو مرتب کن خلاصه بچه دو ساله هم که مشکلات خودشو داره خلاصه دیدن نقششون نگرفت بعد چهار ماه با به اجرا گذاشتن مهریه.نفقه. اجرت المثل منو تو منگنه کردن که یا حضانت بچه هارو بدم به زن تا از این چیزا بگذره یا هر چی قانون گفت منم به خدا قسم به اجبار فعلا بچه ها رو بهش دادم خودمم وقتی یاد بچه هام میوفتم نمیتونم جلو اشکمو بگیرم لعنت به من با این زن گرفتنم اگه من بدم خوب حالا بچه اولی دسته خودت نبود زن چرا دومی چرا سومی چرا؟چرا؟چرا؟
اول تصمیم بگیرید حفظ این زندگی چقدر برای شما ارزش دارد؟
سرنوشت فرزندانتون چقدر براتون مهم هست؟
به نظر می یاد خانم شما قصد برگشت به زندگی را دارد اما تحت یک سری شروط ، که شما هم در این مدت متاسفانه به گفته خودتون تمام نقشه هاشون را نقش بر آب کردید چه این سال ها که غلام حلقه به گوششون نشدید چه اون چهار ماهی که بچه ها را نگه داشتید و چه اون که خونه را به نام زنتون نزدید.
اصلا بفرمایید شما برای بازسازی این زندگی فرض را بر این بگیریم خانواده همسر شما صد درصد خاطی، چه اقداماتی انجام داده اید؟ چه قدم هایی برداشتید؟
البته در این شکی نیست در یک دعوا دو طرف وجود داره ، ونمی شه همه خطا را به عهده یک طرف انداخت گاهی همون سر تو برف کردن ها و بی اطلاع بودن از اطرافمون سنگینی خطاش کمتر از یک تهاجم نیست.
بعد از 13 سال زندگی و سه فرزند به نظرتون چه کاری درست تر از جمع و جور کردنش و سر و سامان دادن بهش هست؟!!!
و چه کسی مناسب تر از خود شما به عنوان مرد این زندگی می تونه این کار را مدیریت کنه البته اگر بخواهید.
هیچ کس دلسوز تر از خود شما بر فرزندانتون و زندگی تون نیست.
یک مثالی هست معروف می گویند مادر مثل مداد می ماند و پدر مانند خودکار ، اثر سختی های زندگی بر روی زنان کاملا مشخص است یعنی بروز می دهند اما مردها قد خم نمی کنند و همه چیز را درون خودشون می ریزنند واستوار و محکم تا لحظه آخر می ایستند.
شما هم یک مرد و پدر هستید بهتر می دانید مردانگی به این هست برای حفظ این زندگی جوهر وجودتون را خرج کنید بدون اینکه در ظاهر چیزی مشهود باشه.
با توجه به رفتارهای همسرتون واقداماتی که کرده کاملا مشهوده ایشان هم قصد طلاق ندارند و همین موجب می شود کار شما برای ساختن این زندگی راحت تر باشد .
اول فکراتون را بکنید و تصمیم بگیرید چه می خواهید بکنید ؟
سلام به بچه ها فکر کنید اونا یک محیط آرام برای رشد ذهنی و رو حیشون لازم دارن
خانواده ای رو میشناسم که همشون دچار مشکل روحی هستند چرا چون پدری داشتن که یا نبود یا وقتی بود همش فریاد و زدن بود. مادری رو میشناسم که صبح تا شب توی آشپزخونه بود نه بچه ها
سلام
امکان این هست که از شهری که هستید بروید ؟
چرا این قدر جدل وکشمکش چرا ؟مگه زندگی زناشویی صحنه برد وباخته
چرا برای رضای خدا وآرامش بچه ها کمی کوتاه نمی آیید
به نظرم کمی روی خوش کمی نادیده گرفتن این مسایل را حل میکند
سه تابچه آینده وچشم امیدشان به شما ومادریست که دایم با هم قهر دعوا دارند
نطرم کارشناسی نیست اما می توانید با یک شاخه گل به دیدار همسرت بروی وآغوشت را به رویش باز کنی وخیلی محجوب بگویی برگرد زندگی بدون تو بی معناست
کار به هیچ کس دنیا نداشته باش چه مادر زن چه هر کس دیگری !دست از دشمنی بردار که اول کمر خودت خم خواهد شد !
رابطه ات را باز سازی کن واز همسرت بخواه که زندگی را آرام نگه دارد
قلبا دوستش بدار تا این را در وجودت ورفتارت ببیند با ابراز کردن با کمک کردن با محبت با لبخند با نگاه کردن ودیدن وتعریف کردن میبینی که معجزه خواهد شد
بچه ها بچه ها بچه ها گناهی ندارند به فکر آنها باشید طلاق بیشتر از این که برای شما دردناک باشه بچه هایتان را از بین می برد:72::72:
سلام بزار یه مثال برات بزنم سال گذشته دو ماه قبل از عید نوروز من سه دونگ خونه رو البته چون برادرم قاضی هست با توجه به اینکه اگه تو قولنامه فقط شرط گذاشته باشی ولی حتی مبلغی حتی صد تا یه تومنی هم نزنی تا حد امکان فاقد اعتباره ولی به جان خودم نه اینکه بخوام سرش کلاه پزارم خواستم هدفشو پدونم به شرط سازش تو زندگی به نامش کردم خلاصه نیم ساعت قبل از سال تحویل به پهونه اینکه سال اول رحلت پدرمه مادرم تنهاس رفت انجا. رفتنش همینو نه روز بعدش برگشت منم گفتم حالا هم نمیومدی با حالت پر رویی جواب داد س دنگ خونه مال خودمه هر وقت دلم میخواد میرم هر وقت دلم بخواد میام خودتونو پزارید جای من چرا اینقدر ب جنبه جواب داد.منم زدم تو برجکش گفتم پرو قولنامتو به چند تا ادم فهمیده نشون پده بعد پر رو بازی در بیار اولش که پاورش نشد که تا رفت و از داییش که دفتر اسناد رسمی داشت پرسید تا باور کرد جواب بی حرمتی چیه خدا وکیل اگه این کاو نمیکردم تا هدفشو پدونم پدرمو در میاورد والا من کل عمر و زندگیم فدای بچه هام ولی با این زن باید حق اونا رو هم بدم به اون .مادر از خدا نترسش تو مراسم خواستگاری پسرش گذاشت شوهر خدا بیامرزش حرف بزنه با وجود اینکه خونه مال خودش بود ولی برا وام صوری به نام زنش زده بود گفت هوایی خونم به نام پسرم بیاط بسازه زندگی کنه خلاصه بعد عروسی مادر زنم زبونش باز شد گفت شوهرم برا خودش گفته نزاشت که لا اقل حرمت شوهرش سر جاش بمونه این کار همانا جدا شدن پسر از خونواده همان الان دوازده ساله رفته یه شهر دیگه خونه گرفته اصلا خونواده زنم هیچ براشون مهم نیس حالا خودتون قضاوت کنین به ولای علی هر چی نوشتم عین واقعیته به جوونیم قسم
اونا مهریه گذاشتن اجرا شما عدم تمکین می گرفتی و همینطور اجازه ازدواج مجدد از دادگاه میگرفتی
الان هم اگه می خواد بره دنبال طلاق و مهریه تا روال قانونی اش طی شود ومهریه اش را بگیره ضمن اینکه شما اجازه ازدواج مجدد داری
واقعا خیلی نارحت شدم که یه زنی بچه ها شو بزاره و بره دنبال مهریه و سند خونه چطوری بچه 2 ساله را گذاشت رفت؟!!!
منم با حرف شما موافقم چرا زنی که شوهرش این همه ظالم و بد هست (اصلا آشغال هست) 3 تا بچه میاره؟!!!
چرا 3 تا بچه طفل معصوم را میده دست این مرد آشغال و میره ور دل مادرش میشینه ؟ تو زن گنده مادر می خوای این بچه های طفل معصوم مادر نمی خوان؟!!!!
الهی که خدا عقل بده وجدان بده محبت بده به همه مادرایی که ندارن
به نظر من کوتاه نیا وکیل بگیر و اگه می خواد با همین شرایط زندگی کنه نمی خواد مهریه ببخشه زودتر طلاق بگیره وگرنه پله های دادگاه را بالا پایین کنه تا 6 ماه یه رب سکه بگیره برا مهریه
اینو نمیخواستم بگم ولی زنم پارسال مردادماه 24ساعت با فریب من معلوم نیس کجا بوده منم ادمم هزار تا فکر میکنم با سوال کجا بودی همش طفره میره و بدتر دست دزدی با وجود اینکه مشکل مال نداریم داره اینوونه به عنوان حسادت بلکه ثابت شده مشخص شد حالا گناه من چیه وال به دزد و24ساعتش اعتراف کرده و اصلا پشیمون نیس تازه طلبکارم هست یه مدتی بعد از ده سال تیپ ژلف میزد منو هل میداد مشتشو به طرف دراز میکرد اخه اینم زنه با وجود اینکه تو مسایل جنسی و مالی و عاطفی هیچی کم نذاشتم حالا طبق وجدانتون جواب بدن
خواهشا اینقدر در مورد من زود قضاوت نکنید و مثل کاربر قبلی دس از توهین من برداریدخصوصا کاربر 2010
شرایط سختی دارن
ولی به خاطر بچه هاتون بهتره تلاشتون رو بکنید
با همسر و فرزندانتون برید مسافرت و اونجا با هم صحبت کنید و باهاشون اتمام حجت کنید که می خواد زندگی آروم و بی دردسر رو ادامه بده و یا قراره هر روز همین بساط باشه
شاید دیگه بهتون علاقه نداره و...
با سلام
دیشب از خوندن وضعیت بچه های شما(((که مادرشون سه تا بچه قد و نیم قد را گذاشته و خودش رفته قهر خونه مادرش بدون دلیل منطقی ))) حالم گرفته شد و از سر عصبانیت نوشتم و شما هم ظاهرا معنی نوشته هام را متوجه نشدید
قصد من توهین به شما و آزار دادن شما نبود حتی حرف شما را تایید کردم که چرا 3 تا بچه آوردی
من قصد توهین به شما را نداشتم فقط خواستم بگم که هیچ مادری نباید بچه هاش را رها کنه و بره در هر شرایطی باید به وظایف مادری و عاطفی خودش نسبت به بچه ای پایبند باشه حتی اگه شوهرش ادم هرزه ای هم باشه (البته منظورم این نبود که شما هرزه اید)
اینو نمیخواستم بگم ولی زنم پارسال مردادماه 24ساعت با فریب من معاوم نیس کجا بوده منم ادمم هزار تا فکر میکنم با سوال کجا بودی همش طفره میره و بدتر دست دزدی با وجود اینکه مشکل مال نداریم داره اینوونه به عنوان حسادت بلکه ثابت شده مشخص شد حالا گناه من چیه
فقط روز وشبم شده افکاری که بویی از خیانت زن میده خیلی از خودمم بدم میاد که فریب ظاهرشو خوردم
با این افکار منفی و مرثیه سرایی ها شما دنبال چه نوع مشاوره ای هستید؟!!!!
شما دنبال تایید و همدردی دوستان هستید؟
اینکه چقدر شما مورد ظلم واقع شده اید ؟!! آه چقدر رنج می برید و اینکه آره حتما زنتان بهتان خیانت کرده پس بروید وطلاقش بدهید؟!!!!!!
آقای محترم اینجا یک سایت مشاوره است و از دوستانی که زود وارد فاز احساسی می شوند خواهش می کنم قدری تامل بفرمایند که پای یک زندگی و سه کودک بی گناه در میان است .
آقای برزگر دست از مرثیه سرایی و منفی بافی بردارید.
دست از دنبال مقصر گشتن هم بردارید.
در شما پتانسیل های مردانگی زیادی دیده می شود که متاسفانه بلا استفاده هستند.
وقت آن هست که مانند یک مرد مقتدر و مدیر و مدبر و درعین حال با گذشت زندگی تون رو جمع کنید.
نهایت ضعف شما است که کناری ایستادید تا مادر زن و x و y سکان زندگی تون را در دست گرفته اند .
شما وهمسرتون با هم زندگی نکردید بلکه در یک میدان جنگ همیشه در حال نبرد بوده اید .
از داستان نحوه خانه به اسم همسرتان زدن این را می گویم که شما هم کم نذاشتید و پا به پای همسرتان در این نبرد شمشیر کشیده اید.
حتی اگر هم بر فرض مثال همسرتان در آن 24 ساعت عملی خلاف هم انجام داده باشد این نشان می ده وظیفه شما سنگین تر است و باید انرژی بیشتری هزینه کنید.
در زندگی مشترک اگر یکی از زوجین نقطه ضعفی دارد از آنجایی که همه دریک تیم هستند وظیفه دیگری است که تمام تلاشش را برای رفع اون نقص بکند .
همان طور که در قرآن آمده زن و شوهر لباس همدیگر هستند.
پسرم سال اول دبستان است و سیستم آموزشی شان به صورت گروهی است گروه های 5 نفره چند روز پیش پسرم می گفت مامان همه گروه به خاطر آقای Y که توی گروهمون بچه شیطونی هست و درس نمی خونه ستاره نگرفتیم من نمی خوام باهاش دوست باشم چون پسر خوبی نیست اما باید کمکش کنیم تا درس هاش خوب بشه تا ستاره بگیریم.
واقعا متاسفم که مفهوم به این سادگی را یک پسر هفت ساله متوجه می شه اما خیلی از ماها زندگی را به من و تو تقسیم می کنیم.
یعنی اینقدر سخت هست که به خاطر سلامت یک زندگی همسرمون را که مادر یا پدر فرزندانمون و شریک لحظه لحظه های زندگی مون بوده و هست را با نقایصش دوست داشته باشیم وکمکش کنیم به خاطره ستاره دار شدن زندگی مون نمره قبولی بگیره.
البته این در شرایطی هست که بگیم خودمون نمره قابل قبولی داریم اما کار اون موقع سخت تر هست که خودمون هم درسمون ضعیف باشه و تازه انتظار کامل بودن از همسرمان را هم داشته باشیم.
یه سوال تخصصی میپرسم خواهشا کسانی که اطلاع کافی دارن جواب بدن. پدر زن من در دوران سربازی میاد رو شناسنامه هم خدمتش ازدواج میکنه البته بعد از ازدواجم فهمیدم حالا هم اومده اسم و فامیلشو عوض کرده و زنم په من نگفت ابروش سوخته با مداد ابرو من فریب داد. ایا من میتونم این چیزایی رو که گفتم نوعی فریب تو ازدواج پدونم و اقدام قانونی کنم
- - - Updated - - -
ضما من افسارم دست خونواده زن نیست این زنمه که افسارش دست اوناس
- - - Updated - - -
به خدا بچههام پعد از بزرگ شن عقدای مشن وی گوش شنوا
سلام
اول از این که چیزی بگویید فکر کنید که واقعا خواست شما چیست ؟
اگر زندگیست که باید تلاش کنی با خشمهایت مقابله کنی وبرای رسیدن به آرامش دست از نبش قبر وگذشته ها بکشی
به نطرم نیازی نبود به همسرتان ثابت کنید که اگر تو روبکشی من از زیر می کشم واین رو دایم به هم یاد آوری کنید که من به تو اعتماد نداشتم وندارم
بنابراین دایما شما در حال عمل وعکس العمل هستید وکشمکش شما پایانی نخواهد داشت
حالا اگر ایشان فکر می کرد که برنده شده چه اتفاقی می افتاد شما در این وضع می توانستید با هوشیاری وزیرکی بهترین بهره رو ببرید و آن هم آرامش گمشده زندگیتان
بود باید به ایشان همان روز اول زنگ میزدید واورا به سمت خانه دعوت میکردید یا مسافرتی تر تیب می دادید ...نه روز صبر کردید که چه اتفاقی بیافتد ؟
واقعا چه قدر وقتها مشکلاتی هستند که با تدبیر سکوت حل خواهند شد
به نطرم می تونید بهتر زندگی کنید ولی به شرط اینکه واقعا بخواهید ودر پی انتقام نباشید
ولی اگر تصمیمتان جدایی است که ...
بیش از خودتان نگران بچه ها باشید
مطالعه کنید روی خودتان تامل بیشتری کنید حتی می توانید یک طرفه هم کنترل کنید قضیه را .مقلات مربوط به کنترل خشم تالار را حتما بخوانید
امیدوارم زندگی تان حالش به شود :72:
من فقط طلاق نه بر اساس دروغ بلکه با حس منطقی زنی که چند ماه بچه ها رو بزار به امان خدا لیاقت هیچی رو نداره
سلام دوست عزیز
نمیدونم مشکل شما از کجا شروع شده و الان تا چه حد مشکل دارین...و خیلی دست و پا شکسته همه چی رو تعریف کردین...یه جاهایی از اشتباهات خودتون گفتین و یه جاهایی از اشتباهات همسرتون....ولی هر چی هست کاملا مشخصه که دو نفر شما مقصر هستین...شما ببینید که با کارهایی که شما میکنید خانم تون یه عکس العمل بدی نشون میده یا با کارهایی که خانم تون میکنه شما یه عکس العملی نشون میدین و حتما نشده که در مقابل کارهای هم خنثی باشین...انگار از اولش اینجوری روال زندگی تون بوده که اون لج شما رو در بیاره و شما لج اونو...دو نفر شما مقصرین...اینکه میگی خانمت عید رفته و 9 روز بعد اومده :خب چرا شما باهاش نرفتی و چرا گذاشتی تنها بره خونه مادرش ...بعدشم اینکه خیلی راحت میگی زمانی که از خانمم خبر نداشتم معلوم نیست کجا بوده و شاید به من خیانت کرده؟؟؟؟؟!!!!!!!!! درسته که دوره زمونه بد شده !!!ولی هنوزم آدم های خوبی پیدا میشن...و خانم شما درسته که تو دعواها بجای اینکه آروم باشه عصبی و خشن بوده و عکس العمل های تندی نشون میده ولی این دلیل بر خیانت نمیشه!!و اینکه شما بعد از 13 سال زندگی زناشویی با حرمت ،هنوز نتونستی خانمت رو بشناسی؟؟؟زن ها همیشه کشف شدنی هستن؟؟؟خانم شما حتما برای پرخاشگری و خشونتش دلیلی داشته؟؟توی این همه سال کشمکش رفتین مشاوره؟؟؟
بعضی وقت ها آدم ها خودشون نمیتونن ،زندگی شون رو بسازن؟؟؟بخواه که زندگیت ساخته بشه و بنظرم دو نفرتون برین تا یه مدت زیر نظر مشاوره و ایراد های هم رو در بیارین و حلش کنید....
من مطمئنم خانم شما با اینکه همش در دادگاه بوده ولی میخاد زندگی کنه، چون خانمی که نخواد زندگی کنه دنبال شرط و شروط برای برگشت نمیگرده ،میره مستقیم دادگاه و درخواست طلاق میده و از مهریه و همه چی میگذره!!!!!(نمونه اش ما تو فامیل داریم،بعد از 14 سال با 2 تا بچه :گفت خسته شدم و کلا از شهر شوهرش زد بیرون...و منم با اون خانم رابطه نزدیکی دارم و مطمئنم که بحث هیچ خیانتی نبوده)مطمئن باش این وسط اونم از یه چیزی ناراحته که روال دادگاه و شرایط گذاشتن رو پیش گرفته...........ا
این حرفهای من با توجه به حرف های خودتون بوده....دیگه تصمیم گیری با خود شماست....
با خودت صادق باش:ایراد های خودت رو بنویس و خوبی هات رو بنویس و ببین کدوم کفه ترازو سنگین تره !!!!!!!!!!یه زن که خونه و ماشن و پول نمیخاد....یه زن محبت شوهرش رو میخواد...یه آرامش میخاد(آرامش از همه لحاظ)...یه زن یه مسافرت عاشقونه میخاد...یه تنهایی دو نفره میخاد...یه رابطه جنسی خوب رو میخواد...و خیلی چیزهای دیگه....چرا یه زن باید از شوهرش فراری بشه؟؟؟یه مرد بعد از عقد میشه همه کس و کار زن .....تویی که باید جایگزین پدر و برادرش بودی حالا چی شده که....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نمیگم فقط تو مقصر بودی، اونم تقصیر داشته ولی اینو بدون که زنها خیلی شکننده هستن............بنظرت چرا نباید زندگی تو بسازی؟؟؟
درسته بچه بزرگ میشه و میره دنبال زندگیش، ولی بچه ای که زیر سایه پدر و مادر باشه یه چیز دیگه اس...بچه همون قد که حمایت میگیره از پدر ،همون قد به محبت مادری نیاز داره و محبت رو از مادر یاد میگیره
سلام به طور خلاصه بگم یه مرد نمیتونه همه چیزو بگه فقط من جواب اینو میخوام با وجود ثابت شدن خیانت زنم که البته مطلقه بود که من با هاش ازدواج کردم حکمش چیه؟
حکم چی چیه؟
می شه بگید الان سوال شما چیه؟
همسرتون طلاق می خواد. شما هم می خواهید طلاق بدید یا خیر؟
1- موافق طلاق هستید و نگران مهریه و نفقه؟
2- مخالف طلاق هستید و دنبال راهی برای درست شدن زندگیتون؟
سلام هدفم طلاق ولی اینده بچه هم شده کابوس روز و شبم
از دوستان تشکر میکنم که وقتشونو در اختیار من گذاشتن
خب همسرتون که طلاق می خواد
شما هم که موافقی
الان مشکل بچه هان. در اون مورد باید صبحت کنید و برنامه ریزی.
نظر خانمتون چیه؟ کی بچه ها را نگهداری کنه؟ چند سالشونه؟
سلام11سال 7سال2سال