خلافش ثابت شه؟حیف که نمیشه نام ببرم دونه دونه . حوصله برچسب "ستیز" رو ندارم.
فقط در همین حد که روزی n بار بهم ثابت میشه.پس به گفته خودتون حد اقل این اجازه رو دارم که اکه ظن بد نباید داشته باشم حد اقل ظن خوب رو میتونم نداشته باشم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
مصباح الهدی
اگر یک پروفسور، ادبی که امام حسین گفتند را رعایت کنه چی میشه؟ می بینید که روستا می ره با افراد روستایی راحت گرم می گیره. پیرمرد روستایی که مثلا دو تا کلام سواد خوندن نوشتن نداره را که می بینه نمی گه عجب پیرمرد بی سوادی. عجب فرهنگش پایینه. او خدا را به اندازه من نمی فهمه و و و
دوست من هیچ کس از اون ادم مسن روستایی انتظار سواد و علم و دانش نداره.از هر کسی به اندازه خودش انتظار میره.نسبت به دوره ای که درش رشد کرده.امکاناتی که داشته.
مسلما هیچ کس از مادربزرگ شما انتظار تفسیر انواع کتب فلسفی رو نداشته.همین که از نظر روانی سالم بودن، مهربون بودن،احترام میگذاشتن و... اینا بوده که ایشون هم داشته.
هر چند همین هارو هم اطرافیانم ندارن...
احساس میکنم ادم بده ی داستان شدیم رفت.ثواب خواستیم و کباب رو یافتیم...
میدونم من مسئول کار های خودمم.اما اگه همین اشتباهات باعث گاها فرو پاشی کانون خانواده بشه بازم میخاید ساکت بمونم و دم نزنم؟
منی که میدیدم اشکال کارشون کجاست...
بازم میگم . من خیلی وقته دیگه به کسی ایرادی نمیگیرم.چه خونواده چه جامعه.بیخیال بیخیال شدم.
کار خودم رو میکنم اما هیچگاه اصلی رو زیرپا نمیذارم.
فقط ذره ذره اب شدن خونوادم رو باید با چشام ببینم ...(جامعه هم به همین منوال)
چرا فکر میکنید من از زندگی لذت نمی برم؟به جز جدال های خونوادم سر همون مسائل هیچ مشکل دیگه ای ندارم توی زندگی شخصیم...البته همینم اعصاب واسم نذاشته...