حساس شدن روی رابطه شوهرم و خواهرش

سلام . من و شوهرم ۷ماه دوست بودیم و عید امسال نامزد کردیم . و من دو هفته عید خونشون بودم (به دلیل اینکه در دو شهر مختلف هستیم)
شوهرم مرد اروم و خوبیه ولی مشکل من خواهرش هست که خیلی با هم راحتن.. هرکاری میکنن به هم میگن و هیچ حرف مخفی هم با هم ندارن شوهر منم خیلی از خواهرش حرف شنوی داره چون ازش ۸سال بزرگتره .. البته خواهرش ازدواج کرده و در شهر دیگه ای زندگی میکنه .. و به خاطر همین هرروز به هم زنگ میزنن .حتی روزی دوبار ...اونا حتی لباساشونو پیش هم عوض میکنن و را جب مساعل جنسی هم باهم میحرفن و داعما همدیگرو بوس میکنن و بغل.. البته تا حدودی وقتی من هستم مراعات میکنن ولی خب این مسعله باعث حسادت و ناراحتی من شده و من نمیدونم چ واکنشی نشون بدم. چون نمیخام باعث دلخوری بشه.لطفا کمکم کنید.

سلام
به همدردی خوش آمدید:328:
آیا روابط خانوادگی خانواده همسرتان همگی به این صورت است ؟
یا نامزد شما و خواهرش اینقدر راحت هستند؟
تفکرات مذهبی خانواده نامزدتان چگونه است ؟
چقدر از میزان راحت بودن آنها با هم از قبل خبر داشتید؟
نامزد کردید یعنی عقد رسمی انجام دادید؟
با همه خانمها راحت است (البته مطمئنا نه در این حد ) و یا فقط با خواهرش این گونه است؟؟
نظر شما در مورد حد و حدود روابط در این گونه موارد چیست (چقدر از خط قرمز عبور کرده اند؟)
روابط خواهر شوهرتان با همسرش چگونه است ؟؟
البته در هر صورت خواهر همسرتان 8 سال بزرگت%

ممنون :-)
خانوادشون تقریبا با هم راحتن ولی نه در این حد! خواهرش میگفت رابطه ما از خواهر برادری گذشته ما دو تا رفیقیم !!!
در مورد تفکرات هم زیاد ادمهای مذهبی نیستن.
در مورد راحت بودنشون زیاد با خبر نبودم چون شوهرم زیاد منو حساس نمیکرد رو این چیزا.
عید امسال عقد کردیم
به غیر از خواهرش دیگه با کسی راحت نیست و کلا ادم کم حرفیه .. مخصوصا وقتی توی جمعی باشه که خانوما هستن
من نمیخوام شوهرم بفهمه که رو این قضیه حساسم و با خواهرش پنهانی صحبت کنه یا ارتباط داشته باشه
لطفا کمکم کنید ....

با سلام
والا يكم ممكنه عجيب به نظر بياد كه انقدر با هم راحت باشن اما خوب نميشه بخاطر اين راحتي متهمشون كرد يعني درست نيست. من فكر ميكنم بهتره با يه مشاور خوب صحبت كنيد شايد شما زيادي حساسيت به خرج ميديد و شايدم اينطور نباشه اما به نظر من بهتره حتما پيش يه مشاور خوب بريد كه هر چه زودتر اين مسئله رو تو ذهنتون حل كنيد چون حل نشدنش ممكنه تو رابطتتون با همسرتون تاثير بد بگذاره

پریناز جان خودشونم اعتراف میکنن که زیادی باهم راحتن ..مخصوصا خواهر شوهرم !
من شرایطم طوری هست که نمیتونم حضوری به مشاور مراجعه کنم بخاطر همین مشکلمو اینجا مطرح کردم و تا حالا با کسی هم این موضوع رو در میون نزاشتم....
خواهر شوهرم برام خیلی چیزا تعریف کرد راجب گذشتشون .. اینکه چقد باهم راحت بودن همه جا باهم میرفتن هرروز تو تفریح بودن .. چون خواهر شوهرم تو شهر دیگه ای زندگی میکنه هروقت میومده خونه مادرش همش با شوهر من تو بغل هم بودن و همدیگرو (دور از چشم شوهرش) میبوسیدن ... اینارو میگفت که این حرکتا برا من عادی بشه و ناراحت نشم ... البته شوهرم جلوی من خیلی سرسنگین رفتار میکنه و به نوعی جلوی خودش رو میگیره چون میدونه من روحیم یکم حساسه ...
ولی خب من دخترم و فکر اینکه تو لمس کردن شوهرم و بوسیدنش رقیب دارم اذیتم میکنه ...
سعی میکنم خیلی بهش محبت کنم و نیازهاش رو برطرف کنم ولی فعلا دو تا مشکل هست یکی اینکه ما تو دوران عقد هستیم و تو دو شهر مختلف و بخاطر درس من امکان رفت و امد زیاد نیستش ...دومیشم اینکه خب اون خواهرشه و بیشتر و بهتر از من رگ خواب برادرشو میدونه ... اینم بگم رابطه خواهر شوهرم با شوهرش زیاد خوب نیس و دل خوشی ازش نداره
الان من باید چ رفتاری از خودم نشون بدم ؟؟ چجوری ب شوهرم بفهمونم که ناراحت میشم؟؟؟

ببین بنظر من مواظب باش و حتما پیش مشاوره برو ببین این خیلی بدتر هست انگار که دو تا زن داره همسرتون با این اوضاع
حتما مشاوره برو حتما

سلام
شما خیلی حساس هستید
خب برادر کوچیکترش هست و همون حس قدیم رو بهش داره و بر عکس
اینا به فرهنگی خانوادگی ربط داره
منم عاشق داداشم هستم که 9سال ازم کوچیکتره
و واقعا اگه ازدواج کنه حتما همینطور خانومشو دوست دارم
جلوش لباس عوض میکنم
میبوسیم همو زیاد
راحتیم با هم
چون بغل من بزرگ شده و مثل مادر بودم براش
میاد بغلم میخابه
اگر زمانی همسر برادرم از این فکرا کنه برام عجیبه
برادرم کوچولوم هست
ان مورد فقط به فرهنگ خانوادگی ربط داره
خواهشا بدبینی ایجاد نکنید برای خودتون
اگر حسادت مطرح هست براتون
خب شما هم با خواهرش دوست باشید و صمیمی
به همسرتون بیشتر محبت کنید
برادر من قسم درستش اسم من هست

سلام
خیلی روی این موضوع حساس نشید این یه جورایی بستگی به فرهنگ خانواده ها داره اتفاقا شما میتونید از این رابطه نزدیک به نفع خودتون استفاده کنید و از طریق خواهر شوهرتون بیشتر نصبت به شوهرتون شناخت پیدا کنید، {خودتون توضیح دادید که خواهر شوهرم رگ خوابشو خوب میدونه}
از طرف دیگه هم شاید چون خواهر شوهرت با همسرش مشکل داره شوهرت احساس میکنه که باید بیشتر به خواهرش محبت کنه تا از نظر عاطفی کمبود پیدا نکنه
پ ن: سعی کنید به خواهر شوهرتون بیشتر نزدیک بشید و از این طریق هم شوهرتونو بهتر بشناسید و هم شوهرتون وقتی که میبینه با خواهرش خوب هستید و بهش احترام میزارید چون خواهرشو خیلی دوست داره عشق و محبتش نصبت به شما هم بیشتر میشه
موفق باشید
یاعلی...

چرا شما خانوما انقدر روی مسائل کوچیک حساس هستید?
خواهر و برادر همو بوس میکنن دیگه . من پسرم اما برادر کوچیکمو که6 سال ازم کوچیکتره میبوسمش حمایتش میکنم مشکلاتشو بهم میگه و گاهی که دلش میگیره رو خونه من سرشو میزاره گریه میکنه. با این حساب همسر اینده من بآید بگه تو و برادرت همجنس بازید?!!!! به همون اندازه که حرف من بی منطق بود، دیدگاه شما هم نسبت به خواهر و شوهرت بی منطقه.
به نظرت شوهرت با خواهرش درد و دل کنه خوبه? یا با یه زن غریبه? مطمئن باش زن غریبه میتونه به مرور جای تورو بگیره اما خواهرش هرگز. چون خودش جایگاه داره و در جایگاه خواهری نشسته احتیاجی نداره رقیب تو باشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سوشیانت

چرا شما خانوما انقدر روی مسائل کوچیک حساس هستید?
خواهر و برادر همو بوس میکنن دیگه . من پسرم اما برادر کوچیکمو که6 سال ازم کوچیکتره میبوسمش حمایتش میکنم مشکلاتشو بهم میگه و گاهی که دلش میگیره رو خونه من سرشو میزاره گریه میکنه. با این حساب همسر اینده من بآید بگه تو و برادرت همجنس بازید?!!!! به همون اندازه که حرف من بی منطق بود، دیدگاه شما هم نسبت به خواهر و شوهرت بی منطقه.
به نظرت شوهرت با خواهرش درد و دل کنه خوبه? یا با یه زن غریبه? مطمئن باش زن غریبه میتونه به مرور جای تورو بگیره اما خواهرش هرگز. چون خودش جایگاه داره و در جایگاه خواهری نشسته احتیاجی نداره رقیب تو باشه

---

سلام
ببخشید دوست محترم قضیه فقط یک رو بوسی ساده نیست... و گر نه هر چند اونم حدی داره و سنی داره.. مثلا یک خواهر که از برادرش شش سال بزگتره یه وقت خواهر 20 ساله هست و داداش 14 ساله خیلی فرق میکنه تا وقتی خواهر میشه 28 ساله و برادر 22 ساله.... خیلی وقت ها حتی پدر و مادر ها وقتی سن فرزند هاشون میره بالاتر و... دیگه روشون نمیشه اونا رو مثل گذشته به اغوش بکشند و ... و منتظر هستند فرزندشون پیش قدم بشه و...

شما اگه دقیق تر نظرات این خانم رو میخوندید ایشون اشاره کردند اونا بیش از حد به هم نزدیک هستند و خواهرشون هم به این نکته اذعان داره... در حد عوض کردن لباس جلوی هم و.. شاید مسایلی که مطرح نکردند..


به نظرم نگرانی این خانم کاملا به جاست... و باید چاره اندیشی براش بشه.

پدر و مادر همسرت با دیدن رفتارهای غیرعادی ایندو چه واکنشی نشون میدن؟

مسئله حسادت یا رقیب داشتن شما نیست، مسئله اینه که همسر شما تا چه حد حریم ها رو حفظ میکنه.
شما هم سعی کن از این منظر به مشکلت نگاه کنی.

والا در مورد رقیب داشتن، با توجه به فاصله مکانی ایندو نفر، و موقعیت شما به عنوان همسر،
مطمئن باش هیچکش مثل شما نمیتونه به لحاظ روحی و جسمی تامینش بکنه.

سلام به همه...ممنون از راهنماییاتون ...
راجع به اینکه گفته بودید به خواهرهمسرم نزدیک بشم ..من از اول با ایشون خوب بودم و هرچند روز یکبار با هم در تماسیم و کلی با هم میگیم میخندیم و ...
در مورد اینکه گفتید من زیادی حساسم و مسعله رو بزرگش کردم باید بگم این حس ,حسادت زنانه نیست و شوهر خواهر همسرم هم رو این حرکاتشون حساس شده و اونا نمیتونن جلوی ایشون حتی همدیگرو بغل کنن چه برسه...
براتون راجع به میزان راحتیشون یه مثال کوچیک میزنم
وقتی من خونه اونا بودم یه جشنی دعوت بودیم و خواهرشوهرم برای لباس از من و همسرم نظر خواهی کرد...من گفتم اینجوری نمیتونم نظر بدم باید تو تنت ببینم ... تا اینو گفتم سریع جلوی من و همسرم لباساشو دراورد!خیلی تعجب کردم و فقط تونستم ب شوهرم بگم نگاه نکن!!!
من عاشق همسرم هستم و ایشونم خیلی دوسم داره بخاطر همین نمیخام این مسعله کوچیک زیادی بزرگ بشه و دلخوری پیش بیاد و خدایی نکرده باعث بشه شوهرم دیگه باهام روراست نباشه
خواهشا اگه در این مورد پیشنهادی دارید بگید ..خوشحال میشم .

سلام سحر ناز این موضوع کاملا فرهنگیه .. شما تو فرهنگتون این چیزا نبوده همچنین شوهر خواهر شوهرتم ممکنه مثل شما بوده باشن مخصوصا که زنشه .. من داداش ندارم اما یکی از دوستام دقیقا رابطش با برادرش همینه راجع به همه چی حرف میزنن جلوش لباس عوض میکنه حتی تو بغل هم میخوابن اصلا یه رابطه خاصی با هم دارن به شدت به هم نزدیکن . حتی مادرش چند بار گفته حالا تو بغل هم نخوابین ولی انقد همدیگرو دوس دارن باعث میشه ولی من میشناسمش هیچ رابطه ی مشکوکی نیست بعضیا همینقد به هم وابستن .

حالا اینا که خواهر برادرن یه مورد دیگه واست مثال بزنم که واسه خودم اول عجیب بود دختر عمه ی نامزدم جلو نامزدم شلوارشو عوض کرد خیلی هم راحت با هم حرف میزدن اولین بار من خونشون رفته بودم حتی شوهر عمش هم بود که نامزدم دید من تعجب کردم گفت مثل خواهرمه ما از بچگی با هم بزرگ شدیم . این موضوع تو بعضی خوانواده ها خیلی عادیه

سلام سحر ناز خانم
نگفتید رفتار همسرتون چقدر از خط قرمز شما دورتر است ؟ زیاد ، متوسط یا کم
اما از این جمله فهمیدم که خیلی هم در این مورد سخت گیر نیستید
نمیخام این مسعله کوچیک زیادی بزرگ بشه
نتایج رفتار شوهر خواهرتون :شوهر خواهر همسرم هم رو این حرکاتشون حساس شده و اونا نمیتونن جلوی ایشون حتی همدیگرو بغل کنن چه برسه...
نشون می دهد که شما هم بعید است به راحتی بتوانید این رفتارو تغییر بدهید
پس سه تا راه دارید:
1-بیخیال بشید و انگار نه انگار کنید و سکوت کنید
2- مثل شوهر خواهرتون طوری رفتار کنید که جلوی شما اینکار رو نکنند
3-پای این قضیه وایسید و گیر بدهید تا درست شه
بستگی به تفکرات و استانداردهای فکری شما دارد
موفق باشید:323:

من خیلی پرتم یا مثالهایی که شما می زنید عجیبه؟

لباس عوض کردن جلوی یک خانم دیگه خیلی محترمانه و درست نیست، چه برسه به این که شلوارت را جلوی پسر عمه عوض کنی !!!!
این مثالها به نظر بقیه هم عجیبه یا فقط واسه من اینطوریه؟

کنار برادرت دراز بکشی حرف بزنید عادیه
ولی اینکه شما با تاکید می گید تو بغل هم می خوابن یعنی چی؟

دو تا خواهر هم تو بغل هم نمی خوابن و عادی نیست یا بوسه های خاص ندارند!!

مگه این روابط و حریمها مخصوص پارتنر و همسر و ... نیست؟

تو جوامع اروپایی هم عوض کردن لباس ( غیر از مثلا استخر یا جاهایی مثل این ) جلوی غیر همجنس بی ادبی ( حتی فامیل و دوست ) هست و اصلا جلوه خوبی نداره . عرف و فرهنگ اروپایی هم بغل هم خوابیدن خواهر و برادر رو خوب نمی دونه . تو فرهنگ آمریکایی که خیلی معنی زشتی می ده .

معنی این نیست که نشانه کار بدی باشه ولی کلا خواستم بگم چیز عادی نیست به هیچ عنوان

سلام عزیزم:72::72:
ورودت رو به تالار همدردی خوش آمد میگم و امیدوارم بتونی با بهترین روش ، مشکلی که برات پیش اومده رو مدیریت کنی .
..

به نظر من اغلب نظراتی که دوستان دادن (اعم از تفاوت فرهنگی و یا نادرست بودن نوع ارتباط و ... ) می تونه در موضوع شما صدق بکنه ..
اما مهمتر از همه ی اینها حساسیت شما نسبت به این موضوع هست که عملا رفتارهای شما رو نسبت به همسرتون و خواهرش شکل میده و ..
در واقع این نحوه مدیریت شماست که به تدریج می تونه این موضوع رو به یک مساله بغرنج و پیچیده و مخرب تبدیل کنه و یا به عکس به سمتی برید که با کمترین سوء تفاهم ، هم آرامش شما تامین بشه و هم روابط خانوادگیتون مخدوش نشه ..

نمی دونم چند سالتونه و فاصله ی سنی شما با همسرتون چقدره اما با توجه به اینکه به دنبال یک روش مناسب برای حل این مشکل هستید به نظر می رسه که دختر عاقلی باشید.

ببینید عزیزم ، چون هیچ شناختی نسبت به شما،همسرتون و خانواده شون ندارم دقیقا نمی تونم بگم چه باید بکنید اما می خوام توجه شما رو به یک نکته جلب کنم .. فارغ از هر نوع رابطه ی بجا یا نابجایی که بین همسر شما و هر کس دیگری وجود داشته یا دارد ، این شما هستید که با تشخیص درست می تونید همه چیز رو به نفع زندگیتون (دقت کنید ، نگفتم به نفع خودتون) تغییر بدید. اینکه کجا و کی و چگونه باید چه بگویید و چه بکنید خیلی مهمه و البته خوشبختانه شما هم دنبال همین پاسخ هستید ..

به نظرم اگه به انجمن آزاد همین تالار مراجعه کنید و به صورت خصوصی سوالتون رو مطرح کنید پاسخ کارگشاتری دریافت خواهید کرد.

ولی یادتون باشه حساسیتها رو گاهی باید کنترل کرد و گاهی باید بهشون اجازه بروز داد.. ضمن اینکه اگه جای کنترل و بروز اینها ، نحوه ی کنترل و بروزشون و .. جابه جا بشه ممکنه صدمات جدی به زندگیتون ، خودتون و همسرتون وارد کنه ..


دوستت دارم عزیزم و امیدوارم شرایط خوب تر و خوب تری در انتظارت باشه .
:72::72::72:

سلام دوستان ..تشکر بابت نظرات خوبتون ...
خیلی خوبه که ادم میتونه اینجا تا حدودی درد و دل کنه..
اونگ جان راجب اینکه گفتی چقد از خط قرمز من گذشتن باید بگم منم مثل شیدا وقتی این حرکتاشون رو دیدم شوکه شدم و یجورایی تو ذوقم خورد مثلا وقتی همو بغل میکردن بعضی جاها سرمو مینداختم پایین و یا خودمو یجوری مشغول میکردم ... اخه یجورایی حس اضافه بودن به ادم دست میده:(
اخه تو خانواده ما و حتی تو فامیل و دوستانم هم روابط خواهر برادری حریم خاص خوشو داره..
من با برادر خودم میگیم میخندیم درد و دل میکنیم ولی دیگه هرکس جایگاه خودشو داره ..حرفای عاشقانه و حرفای مساعل جنسی مخصوص حریم زن و شوهر هست... پس از خط قرمز من خیلی عبور کردن و نمیتونم بیخیال بشم
پس میخوام با سیاست و غیر مستقیم شوهرم رو متوجه کنم و خداروشکر اونقدر درکش بالا هست که حرفامو بفهمه ..اما میترسم خدایی نکرده منم بشم مثل شوهر خواهر شوهرم و بفهمن که منم یجورایی حساسم ..
.........طاهره جان ممنون بابت نظرت خواهر گلم ... من 20ساله و همسرم 22ساله هستن
تاحدود زیادی افکارمون با همسرم نزدیک به هم هست (خداروشکر) ولی این یه مورد فکرمو مشغول کرده ...اینکه گفتی مهمه کجا و کی چه حرفی بزنم و کجا حساسیتم رو نشون بدم و کجا بروز ندم ..منم دنبال همینم و راستش این مسعله رو اونقدر بزرگ نمیبینم (نسبت به مشکلات دیگران )که بخوام انجمن ازاد بگیرم ...خاستم دوستان اگه تحربه ای دارن بهم بگن ممنون میشم ....
منتظرم:-)

واقعا موضوع عجیبیه یا شاید واسه من انقد عجیبه


به نظر من این چیزا اصلا ربطی به دین و مذهب نداره.اصلا یه چیز ذاتیه. آدم ذاتا نمی تونه پیش محارمش (به غیر همسر)لباس عوض کنه و روابط خیلی نزدیکی باهاشون داشته باشه.



من خودم اصلا مذهبی نیستم ولی همیشه یه حیایی بین من و برادرام بوده با اینکه همو خیلی دوس داریم و با هم کلی میگیم میخندیم ولی فقط با هم دست میدیم یا به شوخی از شونه هم میزنیم و فقط تو مناسبتها همو می بوسیم اونم یه بوسیدن عادی. یادم نمیاد جلوی برادرام یا پدرم با تاپ و شلوار تنگ و لباسایی شبیه این دیده شده باشم.مگه تو عروسیای برادرام که اونم شرایط ایجاب میکرد و لباسم خیلی هم نامناسب نبود.


بین فامیلا هم دیدم پسرایی که خیلی از خواهراشون کوچیکترن خواهرا پیششون خیلی راحتن مثلا دخترعموهای 33-37 ساله من پیش برادر 25 ساله خودشون راحت آرایش میکنن چون یجورایی انگار خواهر بزرگا نقش مامان رو واسشون دارن در حالیکه من خودم اصلا نمی تونم این طوری باشم. شاید در مورد همسر شما و خواهرش هم تا این حد درست باشه ولی دیگه لباس عوض کردن و تو بغل هم خوابیدن نوبرشه:81:


به نظر من شما تو این قضیه اصلا مقصر نیستید و هر کسی هم جای شما بود حساس میشد.



میتونید خیلی آروم با همسرتون حرف بزنید.مثلا بهشون بگید خیلی رابطه تو و خواهرت رو دوس دارم که انقد با هم صمیمی هستید ولی به نظرم خیلی هم خوب نیست انقدر با هم راحت باشید.بگو شاید همسر خواهرتم از این قضیه ناراحت باشه.همسرت میتونه یجورایی خواهرش رو متوجه رفتار اشتباهش بکنه مثلا وقتی خواهرش خواست پیشش لباس عوض کنه پاشه از اتاق بره بیرون یا نگاهشو برگردونه ولی از احترام به خواهرش چیزی کم نذاره این جوری خواهرشم کم کم متوجه میشه.یا مثلا اگه خواهرش گفت بیا بغلم بخوابیم الکی خودشو با گوشیش مشغول کنه بگه ببخش دوستم پیام داده دارم جوابشو میدم و رفتارهایی شبیه این.


با سیاست زنونه و لحن آروم میتونی اینارو به شوهرت بگی.


موفق باشی:72:

دوستاني كه گفتند مسائلي از اين دست رو مشاهده كردند اينكه بعضي از رفتارها در يك خانواده مشاهده ميشه دليل بر عادي بودن اون نيست حتي اگر به كرات اتفاق بيفته و در خيلي از خانواده ها فراگير شده باشه. مثل مادر بودن هم يك رابطه ي غير عادي و غير تعارف رو توجيه نمي كنه اتفاقا بين مادر و فرزند هم حريم وجود داره ....

مسلمه كه يك شخص در زندگي شخصي نقشهاي زيادي ايفا مي كنه و يكي از مواردي كه اين نقشها و ارتباطات مختلف رو از هم متمايز ميكنه همين رعايت حريمها و چهارچوبهاست كه مشخص مي كنه رفتار يك مرد با همسر و خواهرش بايد متفاوت باشه .

به نظرم اين بحث فرهنگي و ذاتي هم نيست فكر مي كنم ريشه گرفته از تصورات غلط و كمرنگ شدن نقشها و بي اعتنايي به برخي شئونات ميان افراد باعث به وجود امدن اين مسائل در زندگي شده باشه.

خدا رو شكر كه اين رفتار همسر و خواهر ايشان برايصاحب تاپيك از خط قرمز ايشان فراتر هست.

سحر عزيز شايد شوهر خواهر همسر شما در اين زمينه منفعل يا خيلي تند عمل كرده باشند ...... به هر حال اونچه مسلمه اينه كه ايشان نتوانستند همسرشان را متقاعد كنند كه اين رفتارها در حريم روابط خواهر و برادري نمي گنجد و براي همين خواهر همسرتون دور از چشم شوهرشون به اين رفتارها با همسرتون ادامه مي دهند وگرنه اصل قضيه تغييري نكرده و همچنان اين مسئله وجود داره .

خواستم عنوان كنم كه اي كاش قبل از ازدواج و زماني كه با همسرتون مراحل شناخت رو طي مي كردين مثل خيلي از مسائل ديگه كه بهش پرداختيد خط قرمزهاي مربوط به محارم و فاميل را هم مشخص مي كردين اما بعد از ازدواج انسان ممكنه با شرايطي مواجه بشه كه در تصورش هم نبوده همانطور كه خودتون گفتيد بنابراين الان هم مي تواند فرصتي عالي براي رفع اين مشكل باشد.

(كساني كه مثل صاحب تاپيك از اين رفتار شوكه شده اند فكر مي كنم زمان شناخت بايدجوانب اين مورد را در شخص مقابلشون بررسي كنند چون انگار به گونه اي شايع شده )

اما سحر ناز عزيز شما وقتي با همسرتان ازدواج كردين يعني در خيلي مسائل ديگر به جز اين يك مورد تفاهم داريد و ضمن درك كردن هم مي توانيد تلاش كرده و براي ارامش هم شرايط را فراهم كنيد پس اصلا جاي نگراني نيست فقط بايد با حفظ ارامش و درايت كامل ناراحتي خود را از اين مسئله براي همسرتان توضيح دهيد. چگونگي طرح مشكل هم حتما به خصوصيات خودتون و همسرتون و رابطه ي بينتون بستگي داره.

مثلا احتمالا نظر يكديگر را در مورد برخورد افراد غريبه يا جنس مخالف و ... را مي دانيد و يا از نزديك ديده ايد اما به اين مورد كه موضوع تاپيك هست نپرداختين . مي توانيد به بهانه ي صحبت در مورد زندگي اينده و شناخت بيشتر ايده الها و نظرات طرفين انتظاراتتون از هم را براي زندگي مشترك دوباره مطرح كنيد و مسئله حد رابطه با محارم را در گفتگوي خود بگنجانيد و دوستانه به بررسي موضوع بپردازيد و شرايط را به گونه اي پيش ببريد كه هر دو خط قرمزهايتان را مشخص كنيد و قبول كنيد به ان احترام بگذاريد .

سحر ناز عزيز از همين ابتداي زندگي با سياست و بررسي همه ي جوانب عمل كن ... سعي كن از همين ابتداي راه با همسرت دوست باشي و ازش بخواهي گاهي شرايطي را هر دو فراهم كنيد كه در مورد مسائل مهم زندگي و چيزهايي كه شما يا ايشان را ازار مي دهد صميمانه به گفتگو بنشينيد و انتظارات يكديگر را براورده كنيد.

دوستان سلام من هم نظر خودم میدم
بنظر من خواهر بزرگتر وقتی دیدن برادرشون تو سن بلوغ هستند و از طرفی خودش هم تو زندگی متاهلی چندان کامیاب نبوده خواسته تنهایی خودش رو با برادررش پر کنه... اینجور مسائل تو خانواده خیلی از ماها نیست ولی متاسفانه بصورت زیر پوستی الان شده... بنظر من پیشنهاد من این هست که با همسرت حرفی نزنی.. بیخیال هم نشی بلکه اروم از نزدیک باهاشون باشی و دنبال کنی و نزاری بدتر بشه... اگه شما حرفی بزنی همسر شما بینتون فاصله می افته چون شخصیت همسر شما تاحد زیادی شکل گرفته... اگه همسر شما که خواهرش دوست داشت نگران زندگی خواهرش بود هیچ وقت با خواهر اینقدر صمیمی نمی شد بخاطر زندگی مشترک خواهرتون... پس تقریبا یکبار این مسائل سر شوهر خواهر همسرتون پیش اومده... شما اشتباه اون رو مرتکب نشید... بنظر من تو بازه زمانی بلند مدت اروم اروم و نهایتا با تهدید باید ایشون رو راضی کنید وگرنه تو کوتاه مدت هیچ امیدی نداشته باش.. تهدید هم منظورم این هست ایشون فعلا چشاش کور هست باید اول تو کوتاه مدت از حقیقت و اشتباه بودن کارش اگاهش کنی ... بعدش ارووووم اروم نصیحت.... اگه تو کوتاه مدت بعدش جواب نداد.. باید شوکه کنیش تهدیدش کنی که شما هم مثلا اگه وارد چنین روابطی با یکی دیگه بشی نظرش چیه؟
خلاصه حرفام این هست دست نگهدار فعلاو نزدیکشون شو مشاوره خوب هم برو کمک بگیر
موفق باشی

خانوم این تو بغل هم خوابیدن یعنی سکس دارن?
یا این بوسیدن یعنی لب میگیرن?
یا این لباس عوض کردن یعنی کلا لخت میشن? یا مثلا زیرپوش دارن و فقط پیرهن رو عوض میکنن?

جواب این سوالا میتونه بهتر به دوستان واسه راهنماییت کمک کنه.

تو رو خدا اینقد بدبین نباشید
خوب یا بد بودن اینجور راحتی رابطه رو من حرف ندارم تو فرهنگ ما تو ایران
این رفتار کاملا عادی هست و به فرهنگ خانواده ربط داره
اصلا راحتی صحبت و بغل و ....دو خواهر و برادر اصلا کلیت نداره که با منبود محبت خانم و مسایل جنسی ربط داشته باشه
نظرات کاملا شخصی و فرهنگ خانوادست
از نظر من کاملا عادی است و این رفتار تو کل خانواده و دور و بر من الان هست و از هیچ داماد و عروسی این حرفا رو نشنیدم
از شنیدن حرفاتون ترسیدم
چقدر واقعا اختلاف فرهنگی مهمه
بازم میگم بدبین نباشید
واقعا بیان آوردن این حرف خطرناک هست و از ذهنوتن پاک کنید
چون از طرف کسی میگم که فرهنگ مثل خانواده همسرت در کل خانواده و اطرافیان من هست میگم
بله برای کسی که نیست این فرهنگ عجیب و ...........
سخت نگیرید اینقدر

من با بعضی حرفای دو چمدان سیزده کیلویی موافقم که گفتید میخاد خلا های عاطفیش رو پر کنه ...از یه لحاظ میگم برای اینکار راه درستی رو انتخاب نکرده ..چون هم داره برای من مشکل درست میکنه. هم اینطوری از شوهرش دور و دورتر میشه .. اگه اینهمه توجه رو به شوهر خودش داشت الان زندگیش خیلی بهتر میبود...


سوشیانت عزیز مگه قراره باهم سکس هم داشته باشن ؟؟؟!!!! اینطور بود دیگه لازم نبود همسرم ازدواج کنه!! بعدشم اگه تا این حد پیش من جلو برن که معلومه واکنش من چیه ..طلاق و جدا شدن (خدایی نکرده)

مینا جان میدونم هر خانواده ای فرهنگ جداگانه دارن اما چیزی که عرف مملکت ما هست اجازه نمیده خواهر برادر تا این حد به هم نزدیک بشن ( من خیلی چیزارو اینجا نمیتونم بگم و خیلی کارارو هم جلوی من انجام نمیدادن !!!حالا سعی میکردن همه چیز عادی باشه اینجوری من و شوهر ایشون حساس شدیم اگه تو عمق رابطشون بریم نمیدونم چه خبر بشه !!!……)
.اما این رفتارا تو خونه اونا هم یجورایی غیرمتعارفه.. یعنی هیچکدوم از اعضای خانوادشون اینجوری نیستن
باشه سعی میکنم سخت نگیرم ....

سلام
خیلی نوشتم اینترنتم پزید
با نوشته های شما نشون میده اونا خودشونم می دونن که کار غیر عادی انجام میدن
میخام یک توصیه خلاف روال عادی سایت بکنم : یک کمی تجسس کنید و دلیل و نیت اصلی و منتها درجه این ارتباط خاص را بدست بیاورید (اگه اشتباه است مدیران سایت تذکر بدهند:305:)
بعد اگه دیدی که خیلی اوضاع خراب نیست و قابل اصلاح است و از روابط خواهر و برادری زیاد فراتر نرفته و جمع بندی خودتان این است که با کمی تلاش می توان حلش کرد
اون وقت همانطور که خودتان گفتید الان خواهر شوهرتان از شما به نامزدتان نزدیک تر است
اول جای پایتان را محکم کنید
نامزدتان را به خودتان نزدیک و وابسته کنید
هروقت سلاح دستتان به اندازه کافی قوی شد
در تاپیک دیگری در وقت مناسب وارد فاز اصلاح روابط خواهر و برادر شوید
موفق باشید:323:

من نمیدونم شما چیا دیدی ولی منم یه داداش دارم خیلی هم دوسش دارم از صبح تا شب هم بوسش میکنیم حتماصبها وقتی خوابه میریم بغلش میخوابیم چه من چه مامانم جلوش هم راحت لباس میپوشیم حتی خانواده همسرم هم میبینم خواهرش که ازدواج کرده شوهرمو بغل میکنه یا لباسشو جلو ش عوض میککه حتی شوهرش هم باشه -خیلی داری سخت میگیری به نظر چون ذهنت همش رفته به طرف فکرای بد همه چی واست بزرگ شده به نظر من کاملا عادیه

پس با این اوصاف بآید برگردیم به کامنت اول من که الان خانوم الهه4 هم بهش اشاره کرد.
هیچ مشکلی رابطشون نداره و یه احساس خواهر برادری پاک و عمیق هستش و تنها مشکلی که این وسط وجود داره حساس شدن و زوم کردن اشتباه شماست.

یکی از دوستان من همسن منه 26 27 ساله و خواهرشم 4 سال ازش بزرگتره. من صدها بار رفتم منزلشون دیدم دوستم با شورتک و رکابی تو خونه میگرده و دقیقا مث شوهر شما، خواهرشو هم دوست داره هم بهش محبت میکنه و این اصلا عیب نیست. خواهر و برادر قلبشون به هم نزدیکه.
البته حساس شدن شما میتونه یه جور حسادت طبیعی هم باشه ولی این که مسئله رو بزرگش کنی و انقدر واست مهم باشه که چندین روزه داری اینجا درموردش بحث میکنی واسه زندگیت خوب نیس

درمورد این که گفتی خودت با برادرت آنقدر نزدیک نیستی بآید بگم همه مثل هم میستن و واقعا بعضی خونواده ها اینطورین که زیادی محبت نشونه. همین دوستم که مثال زدم برات شب عروسیخواهر دیگش که7 سال ازش بزرگتره انقدر گریه کرد که منم تحت تاثیر قرار گرفتم.

سخت نگیر و از "هیچی" برای خودت "مشکل" نساز

دوست داشتن خواهر برادری با لب گرفتن و تو بغل هم خوابیدن خیلی فرق داره :81:

خواهر شوهرت مادر و پدرش را هم دوست داره پس جچرا نمیره تو بغل مامانش با باباش بخوانه و ازش لب بگیره:311: (وای خدایا )

تازه شما هم که میگی فقط رابطه این دو تا این جوری هس

کاملا مشخص هست که رابطه نرمالی نیس

ولی شما سعی کن بیشتر پیش شوهرت باشی از لحاظ جنسی کاملا تامینش کنی و یه وقت اگه جلوی شما کاری کردن یه طوری برخورد نکن که به قولی پر رو بشن کاملا به روی خودت بیار که چه کار بدو کثیفی و تو چقدر بدت امده خلاصه یه کار نکن که قبح کارشون جلوت بریزه
خواهرش هم که میاد برا این چیزا را تعریف می کنه بهش بگو اصلا یه چیز عادی نیس و اصلا تا تا حالا ندیدی و نشنیدی که دو تا خواهر و برادر این طور باشن و بهش بگو که اصلا معنی نداره که یه خانمتو خونه جلو برادرش لباساش را در بیاره و عوض کنه و براش بگو که مثلا تو خونه ما مامانم جلو برادر م که مثلا 9 سال هم بیشتر نداره خیلی رعایت می کنه و...
و یه وقت که می خواد جلو شوهرت لباس عوض کنه بهش بگو بیا کمکت کنم لباسهات را بیارم تو اون اتاق .یا به شوهرت بگو بیا بریم بیرون خوب نیس ما اینجا باشیم

دوستان خواهشا دیگه یک کلاغ چهل کلاغ نکنید . سحر ناز کجا گفته لب گرفتن و بغل هم خوابیدن ؟ خوب صمیمیت خواهر برادری در هر خانواده ای هست . در بعضی کمتر در بعضی بیشتر . اینکه خواهر دستش رو دور گردن برادر می اندازه و بوسش میکنه یا قربون صدقه اش میره . یه چیز عادیه . مخصوصا که از هم یه مدت دور بوده باشن .
خواهری که 8 سال از برادر بزرگتره و از بچگی با اون بوده و تر و خشکش کرده و مثل مامانشه . لباس عوض کردن گرچه کار صحیحی نبوده ولی شاید چون از بچگی اینکار رو کرده براش عادی شده .

سلام دوستان
ممنون بابت نظرات تک تکتون ...
سعی میکنم زیاد سخت نگیرم و فکر میکنم این مسعله اونقدرام مهم نیس که بخام ذهن خودم و شمارو درگیر کنم:-)

بازم ممنون و خدافظ همگی.....

ذهن ما درگیر نمیشه سحرناز خانوم فوق فوقش همون 5 دقیقه ای که اینجا هستیم ذهنمون درگیره!! :)))

شوخی میکنم.
مهم اینه که ذهن خودت درگیر نباشه خواهر گلم. مطمئن باش خواهر و برادر احساس پاکی به هم دارن و هیچ چیز بدی (شهوت-هوس-بی بند و باری) بینشون نیست و نخواهد بود.

امیدوارم زندگیتون پر از شادی و عشق باشه
<3

به نظر من که اصلا طبیعی نیس این حرکات برادر و خواهر
ما مسلمونیم مثلا، یعنی چی لباس عوض کردن پیش برادر...این دیگه نوبرشه، والا