چگون از دست این حسادت زنانه خلاص بشم؟

سلامی دوباره به همگی
من : زن 23 ساله .تهران
من یه مشکلی دارم.....نامزدم به عنوان یک مرد زیبا و جذابه و هیکل خوبی داره... و هرقت با هم میریم بیرون یا خرید همیشه دخترها و زنان بیش از حد نگاهش می کنن و حتی جلوی من بهش آمار میدن....حتی اگه ببینن من هواسم نیست سعی برای حرف زدن یا شماره دادن دارن...اما نامزدم هیچ عکس العملی نشون نمیده....من خیلی اعصابم خورد میشه.. و تو دلم خیلی حسودی می کنم تا حدی که از بعضی رفتارام همسرم اینو فهمیده و گفت : هروقت ما بین چند تا زن و دختر باشیم تو حسودی میکنی.تا حدی باعث شده بترسم و اعنمادم کم بشه و این فکر مثل خوره بجونم افتاده.... دفعه پیش که خرید بودیم انقدر چندتا دختر هر مغازه ای که رفتیم دنبلمون اومدن از دماغم اومد و هیچ خریدی نکردم و سریع برگشتیم..و همسرم فهمید بهم ریختم....حالا می خام بدونم چیکار کنم تا هم اون نفهمه و هم خودموو کنترل کنم که اینجوری نباشم....چون میترسم اگه همسرم بیشتر حساستمو ببینه اونم حساس بشه....( راستی تهران خیلی وضعش خراب شده... دیگه حالم از این شهر با این همه فساد بهم میخوره)

روی اعتماد به نفستون کار کنید

siamمحترم


تا به حال به اين فكر كرده اي كه چرا انتخاب همسرت هستي ؟
چرا فكر ميكني در زمان خريد رفتن با همسرت زنان و دختران به او نگاه مي كنند و ...........
چرا فكر ميكني اوضاع تهران اينقدر خراب است و ..............

توجه و تمركز ذهنت بيش از اينكه متمركز زيبايي ها و اهداف شخصي و دروني و .....باشد رو به سمت زشتي ها و ......يا تجسم و خيالسازي زشتي است . اين مسئله ربطي به همسرت ندارد ،نه به زيبايي هيكل و اندامش و نه چهره اش ........

به اين دليل كه شما به دليل علاقه اي كه به ايشان داري اين امتيازات ظاهري را به او مي دهي و واقعا اين امكان هست كه ايشان از نگاه ديگري و ديگران اين كرديت ظاهري را ابدا نداشته باشد .در نتيجه خودت دلت مي خواهد كه حالت به هم بريزد و در لحظه زندگي نكني و سرت به كار خودت نباشد تا دقيقا به اين تائيد و نوازش برسي كه اوضاع تهران و زنهاو دختراني در تهران خراب است .

در تهران و يا هر جاي ديگر از هر دو جنس زن و مرد سالم كه سرشان به كار خودشان است و مسير راه خودشان را مي روند و هدف خودشان در هنگام خريد رفتن را پي مي گيرند و ....نه تنها كم نيست بلكه بيشمار است و همسر شما هم قطعا آنچنان چهره ي زيباي شگفت انگيزي ندارد كه زنان و دختران را انگشت به دهان كند و....

اين سبك ديدگاه به شما در دراز مدت آسيب هاي جدي مي زند و كسي نمي تواند باور و فكر و فعاليت ذهن شما را تغيير بدهد به غير از خودتان

شما نياز داريد كه روي اعتماد به نفس و باورهاي ذهني خود و فعاليت در لحظه زندگي كردن و .......كار كنيد .

به خودت بگو من دوست داشتني هستم . همسرم مرا انتخاب كرده . نيازي ندارم با افكار نامناسب حال خودم و او را به هم بريزم . اساسا انسانها خوب هستند و دوست داشتني و باور كن كه قرار نيست هر كس در خيابان از كنارت رد شد به تو آسيب بزند و ترا اذيت كند و............

سلام عزیزم

چطور با همسرت آشنا شدی؟

همسرت حساسیت شما رو دید چی گفت؟

خصوصیات شما چیه؟

متاسفانه اگه همسرتون جذاب هستند همیشه این مشکل رو دارید چهره شما چطوره؟

شما نمیتونید به همه خانومها بگید به نامزدتون نظر نداشته باشند این شمایید که باید با حسادتون مقابله کنید

به نامزدتون چقدر اعتماد دارید؟

[size=medium]سلامی دوباره
در جواب همدم 96 عزیز
1-پدرشان آشنای دوستم بود و ما همدیگر را اتفاقی دیدیم و ولی خانواده ها (پدرم و پدرشان در یک سری کارها با هم همکاری داشتن) تقریبا آشنا بودن
2- گفت حسودی می کنی
3-من تقریبا منطقی راستگو و کمی حساس ( البته فقط خودم می دونم) و حق طلب و مسئولیت پذیر و مدیر هستم و اکثرا همسرم در امور با من مشورت می کنه
4- من هم زیبا هستم طوری که حتی پیش همسرم هم مردها و پسر ها مرا نگاه می کنن ( اما حداقل مثل آن دختر ها به خودشان جشارت تابلو کردن نمی دهند...و همسرم هم به روی خودش نمیاورد که پسر ها نگاهم می کنن و خیلی آروم با این مسئله در جامعه کنار میاد البته خیلی خیلی به من اعتماد دارن که درست هم هست)
5- اعتماد دارم ام ابه خاطر حساسیتم فکر می کنم اعتمادم کم شده
خواهش می کنم راهنماییم کنید چطور از دست این حس خلاص شم میترسم بین منو همسرم اختلاف بوجود بیاد یا ااونم رو حساسیت من حساس بشه....کمک کنید

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

:325::325::325::325::325:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

در جواب کارشناس محترم ani جان
این تنها حرف من نیست همه می گن که اون زیباست و میگن تو این دوره زمونه بد مواظبش باش
همسرم واقعا خیلی منو دوست داره من بهش اعتماد دارم اما به اون آدما اعتماد ندارم که انقدر بی نجابت و نزاکت هستن که جلو روی من به همسرم آمار میدن.....( حتی مثل خواهر پررو دوستش که به من زنگ زد گفت از همسرت خوشم میاد و لی من به نامزدم هیچی نگفتم )
همسرم اعتماد به نفس و عزت نفس پائینی داره من از این میترسم..... وگرنه بهش اعتماد دارم....اما این اتفاق ها فکر می کنم باعث شده اعتمادم کم شه نمی دنم اصلا گیج شدم.......فقط می خام خیلی به همسرم اعتماد داشته باشم و حس بد حسادت را نداشته باشم.....الان دارم کتاب می خونم تا رو خودم کار کنم ( کتاب نیروی حال و کتاب 4 اثر اسکاول شین و می خونم).....خواهش میکنم اگه راهی هست که خودمو آروم کنم و نگرشمو درس کنم کمکم کنید...:203::325::325:

اول از همه بگو " آمار مي دهند " ......يعني چي ؟ من واقعا معني آن را نمي دانم .


تعريف من از آمار دادن

يعني در خيابان مي ايستند تا شما و همسرت براي خريد كردن برويد و مثلا از ريز و درشت زندگي هايشان را به شوهر شما بگويند ؟!


و نكته ي بعدي اينكه فرمودي همه مي گن که اون زیباست و میگن تو این دوره زمونه بد مواظبش باش

عزيزم شما تحت تاثير حرف ديگران هستي حالا يك حرف هم از نوع خاله زنكي از من داشته باش ........در اين دوره و زمونه خوش تيپي كيلو چند ؟!

پينت هاوس در الهيه و بنز 2011 و لندكروز 2011 و بي ام و 2011 و ......و تا چند ماه ديگر 2012 و ....در آمدهاي ميلياردي و كشتي كروز اختصاصي و هواپيما شخصي و ويلا ي شمال ترجيحا در شهرك ..و ويلاي جنوب در سواحل نيلگون كيش و خانه در قبرس و با اقامت دائم يكي از كشورهاي اروپايي و يا آمريكا و كانادا و استراليا و ...........انگشتر 5 قيراتي در اندرون دست آقا و ساعت 40 ميليوني و .....كت و شلوار 5 ميليوني و .....:311:


خوب ! حالا برو در بساط حرف مردم و حال و روز خودت را اين بار براي اينكه شوهرت دستكم چند گزينه از اين فاكتورها را ندارد خراب كن .

عزيزم شما


1- شخصيت وابسته داري ( كتاب وابستگي متقابل را بخوان )
2- شما كودك هستيد و كودك درون آزرده تان فعال است و.......دنبال بهانه براي داستان و حكايت درست كردن مي گردد و والد درونتان ضعيف است
3- شما به خودتان هم اعتماد نداريد چه رسد به همسرتان و مردم ( دليلش همان كودك آزرده و ميزان بالاي ترس هاي شماست - ترس هايتان را در مقابل مسائل مختلف در بياوريد و جلوي آن بنويسيد كه در صورت اين ترس ها ممكن است چه اتفاقاتي بيفتد و ....)
4- اهل قضاوت كردن و برچسب زدن هستيد ( آلودگي فكري و احساسي ...)
5- از نگاه من شما در گير يك بازي هستيد و از اين طريق نوازش و تائيد مي گيريد .
6- شما اهل مكالمه ي دروني هستيد و به حرف سايرين معنا مي دهيد و معنايي مساوي با آنچه كه خودتان دلتان مي خواهد نه معناي واقعي حرف طرف مقابل و ..........



اما راهكار


1- نياز هست روي اعتماد به نفس و عزت نفس خودت كار كني
2- مثبت انديشي را وارد چرخه ي زندگي ات بكني
3- به اين باور برسي كه ديگران خوب هستند و شما هم خوب هستيد
4- بر ترسهايت غلبه كني و ترس هايت را بشناسي
5- دست از كنترل گري برداري
6- دست از قضاوت و برچسب زدن برداري
7- آلودگي هاي فكري و احساسي خودت را بشناسي و با آنها مقابله كني و آنها ريشه كن كني
8- روي آزردگي هايت كار كني
9- اگر در گير مكالمه ي دروني شدي به شكل سازنده آن را طرح كني و با طرف مقابل وارد گفتگو شوي تا برايت شفاف سازي شود ( نمونه اش حرف خواهر دوست همسرتان ) به جاي اينكه از برچسب پررو استفاده كني و .....

و..........

برو روي اين بخش هاي خودت كار كن و كتابها را بخوان و از مطالب تالار استفاده كن تا بعد

اتفاقا رو حرف مردم پیش نمی رم اونو واسه این گفتم که نگید چون دوستش دارم اونو زیبا می بینم
من با خانمی که بهم زنگ زد صحبت کردم و انقدر جسارت داشت که گفت نامزدت از نظر من س.ک.س.ی هست و با خنده گفت میشه(....):163: واقعا یک زن چقدر می تونه؟؟؟؟
اگه شما بودین حتی برچسب پرو به اون نمی زدین؟؟؟؟
این اتفاقها باعث شد که من راجع به این آدما قضاوت کنم وگرنه اصلا اهل قضاوت نیستم و حتی احتمال هم نمیدادم.....
اهل داستان سازی نیستم فقط اتفاقاتی که بطور واقعی افتاد را تعریف کردم و گرنه نمیخام به مردم تهمت بزنم
و...
درسته من اهل مكالمه ي دروني دورنی هستم
منظورتون از بازی چیه؟
منم خیلی دوست دارم خوب فکر کنم و همه را خوب ببینیم و اینکه حساس نباشم و.....
خیلی ممنون از راهنماییتون:72:

عزيزم

به غير از موارد بالا كه عر ض كردم

شما در پاره اي از مسائل دچار انكار هستيد
و نسبت به بعضي از صحبتهايي كه مي شنوي گارد و فيلتر داري .

اين تاپيك بازي هاست و البته به زودي موارد ديگر را در آن طرح خواهم كرد و توضيح خواهم داد . فعلا همانهايي كه هست را بخوان
http://www.hamdardi.net/thread-9560.html