الان هنوز اولشه اما به مرور متوجه میشه که نمیتونه اینو پنهان کنه. باهاش بازم صحبت کن. بهش بگو این طوری خودشو بیشتر اذیت میکنه. باید این مواقع بقیه افراد خونوادش کنارش باشن. خدا کنه قبول کنه خودش بگه.:46:
نمایش نسخه قابل چاپ
الان هنوز اولشه اما به مرور متوجه میشه که نمیتونه اینو پنهان کنه. باهاش بازم صحبت کن. بهش بگو این طوری خودشو بیشتر اذیت میکنه. باید این مواقع بقیه افراد خونوادش کنارش باشن. خدا کنه قبول کنه خودش بگه.:46:
فرانك عزيزم آخه من سركار هستم همسرم اگه دوست داشت باهام حرف بزنه لااقل يه زنگ به تلفن محل كارم ميزد حالا چيكار كنم
به نظر من به شوهرت بگو خواهرت مشكلش رو برام شرح داده ولي قسمم داده كه به كسي نگم حتي به تو.
اين طوري هم راز كسي رو برملا نمي كني وهم شوهرت بهت گير نميده .تازه از اين كه رازدار خواهرش بودي خوشحال هم ميشه .چون مي فهمه همون طور كه راز خواهرش رو به اون نگفتي به كس ديگه اي هم نميگي .
خواهرشوهرت هم اگه بخواد پولت رو بده وامكانش رو داشته باشه چون بهش گفتي پس بهت ميده.
بهتره توي روابطشون دخالت نكني .شايد مسايلي بينشونه كه نمي خوان جلوي تو بازگو كنن.فقط اگر يكيشون ازت خواست كه واسطه بشي اين كار رو بكن .در غير اين صورت بذار خودشون مشكلشون رو حل كنن
فرانک جان این طوری که به شوهرش بگه خراب نمیشه؟ خواهرشوهرش ازش گله نمیکنه؟
باشه چشم فرانك جونم حتما از حالا به بعد همه ي تاپيك هام رو كامل ميكنم ببخشيد بخاطر رهاكردن تاپيك قبلي آخه فكرميكردم ديگه كسي منتظر نيست كه از حال و روزم براش بگم ، بازم ببخشيد
دیدی دوست عزیز
اون بنده خدا وقتی میخواد صحبت کنه تو جواب نمیدی حالا که ساکت شده میگی چیکار کنم ؟
خب معلومه تو زنگی بزن و عذرخواهی کن و از دلش در بیار
چرا همش منتظر اقدام اون هستی ؟
هر کسی یه تحملی داره و بالاخره کم میاره و :163:
يه موضوعي كه هستش اينه كه من از همسرم و خانواده و خواهرش دورم بخاطر همين ميترسم در مورد خواهرشوهرم حرفي بزنم و خيلي همه چيز به هم بريزه ازشون دور هم هستم ديگه همش ميشينم خودخوري ميكنم كه الان چي شد چي ميشه و از اين حرفا ، فرانك جونم الان زنگ ميزنم ولي اينجا باش تا جوابش رو بهت بگم :43:
مینا جون منظور من اینه که حالا که شوهر آیلارا شکاکه (زود رنج هم هست اینطور که معلومه!) ایلارا نباید بهانه بده دستش!
حتی تو این ماجرا
بهترین راه به نظرم همونه که از خواهر شوهراش بخواد یه جوری به برادرشون بگن تا آیلارا دخالت نکنه و سر دوراهی قرار نگیره و اگه اونها نخواستند بگن راهی که سیما گفت خوبه
عزیزم بلا دوره انشائ الله خدا شفا میده نگران نباش هزینه اش هم جور میشه:72:
منتظر تماست هستم
جواب منو یادت رفت بدی فرانک خانوم؟ این جور وقتا آدم نمیدونه کدوم درسته؟ گفتن یا راز نگه داری؟ نظر سیما خانوم هم خوب بود.
:311:زنگ زدم فرانك جون :323:كلي خندوندمش ولي مشتري داشت نتونست زياد حرف بزنه گفتش كه ظهر زنگ ميزنه:43:ولي فكر كنم گلايه هاش مونده باشه :163::316: