-
RE: دختر تنها
سلام
متاسفانه آن طور که به نظر می آید شما تحت فشار شدید روحی هستید.هم برادرتان و هم مادرتان ناخواسته این فشار را به شما تحمیل می کنند.
به نظر من اینکه می خواهید ازدواج کنید بیشتر از جهت رهایی از این مشکلات است تا نیاز عاطفی.خب این یک ریسک بزرگ است.
شرایط خانواده ی شما بدون شک در ازدواج آتی شما هم تاثیر منفی خواهد گذاشت.شما ابتدا باید در آرامش فکری و روحی بوده و سپس ازدواج کنید تا یک ازدواج موفق را انشاالله تجربه نمایید
به نظر من شما فعلا به طور کل از ازدواج صرف نظر کرده و با تلاش سعی کنید که شرایط زندگیتان را بهبود ببخشید . سپس با شخصی که برازنده ی شماست ازدواج کنید.معمولا کسانی که توسط اینترنت آشنا می شوند دست کمی از همان خواستگار شما نخواهند داشت و با ازدواج با این افراد از چاله در می آیید و در چاه می افتید...
برای شروع می توانید برای کنکور کارشناسی ارشد امتحان دهید .اگر زخمت بکشید حتما تهران قبول می شوید.آن موقع می توانید در تهران خوابگاه گرفته و از مزایای آموزش رایگان بهره بگیرید.با دوری از جو حاضر خانواده تان می توانید دوباره آرامش را در درونتان جستجو کنید و از این فشار ها رهایی یابید .:82:
اگر در کارشناسی ارشد هم موفق باشید و معدل و مقالات کافی داشته باشید.بعد از آن هم می توانید در همین تهران یک خانه اجاره نمایید و مستقل زندگی کنید و یا می توانید اپلای کنید برای خارج از کشور که مزایای خاص خود را دارد.
برای مثال اگر برای کشور کانادا اقدام نمایید از آنجا که کانادا یک کشور سوسیالیستی است هزینه های پزشکی کاملا رایگان بوده و دولت برای شما خانه و کار پیدا می کند.با وام هایی که می دهند به راحتی در 5 سال اولیه می توانید صاحب خانه و ماشین شوید و ....
بهترین آرزوها نثار شما
:72::72::72:
-
RE: دختر تنها
به سلامتی خونه و ماشین هم خریدید!:72:
حالا تا این حد برنامه ریزی دیگه بستگی به شرایط و اهداف شما داره که بخواین ادامه تحصیل بدین، دوست دارین مهاجرت کنین و ...
اما بحث آرامش خانواده را حتما پی گیر باشید. می تونید همین جا تاپیکی باز کنید و تا جایی که ممکنه توضیح بدید و دوستان کمک کنند.
-
RE: دختر تنها
:311:
من خواستم که ایشان راه را بسته نبینند و ببینند که تا کجاها می توان پیش رفت:72:
-
RE: دختر تنها
از همدرتيتون ممنونم ولي بعضي از دوستان از روي معده حرف ميزنند :223::158: مادرم با دقت گوش كرد اون خيلي واسمون تلاش كرده الانم هممون كارمن و شاغل و از نظر مالي اون سختيهاي دورا كودكي را نداريم ميترسه هرگز ازدواج نكنم چون تو گذشته يه فالگيري بود باهاش ملاقات كرده بود ما بچه بوديم در مورد مرگ پدرمو و ازدواج نكردن من بهش گفته :303: اينم يه نظر روانشناسي ... بعد اونقد ما به هم وابسته ايم كه .... چي بگم شايدم حس كرد اون حس بزرگيش زير سوال رفته حرف نزد در هر حال خيلي دوسش دارم شايد امروز ببرمش روانشناس اونقد ديشب گريه كردم پلكام بدجور پف كرد ديدمم تاره واسه ارشدم شركت كردم ببينمچي ميشه
-
RE: دختر تنها
دخترجان مودبانه تر.اینجا کسی چیزی می گه براساس گفته های شماست.
شما به حرف فالگیر اعتماد می کنی و اونو با نظر روانشناس مقایسه می کنی؟
-
RE: دختر تنها
سلام دخترک عزیز
بهتره در نظر داشته باشید که برعهده گرفتن مسئولیت زندگی ، فشارها و استرس های خاص خودش رو داره و اینها بعد از فوت پدر شما کاملا برعهده مادرتون بوده و فشارهای روحی امروز ایشون ناشی از مسئولیت پذیری و نگرانی در رابطه با سرانجام بچه هاش هست
شما در این رابطه باید سعی کنید با مادرتون همدلی کنید و احساس نگرانی ایشون رو درک کنید و موضوعاتی رو که به ایشون استرس وارد میکنه رو به وجود نیارید . مطمئن باشید نگرانی های یک مادر بعد از ازدواج فرزندش هم ادامه داره
به هیچ وجه به خاطر این فشارهایی که روی شما از جانب خانواده هست دست به یک انتخاب عجولانه نزنید . این آقایی هم که صحبتش رو کردید با توجه به تفاوت فرهنگی مناسب نیستند . از طرفی هرگاه شخصی عجله برای ازدواج داشت و گفت اگه ردم کنی خودمو میکشم و ....... کاملا باید به قضیه شک کنی و نباید اعتماد کنی
توجه داشته باشید که شما شناختی هم ازشون ندارین
بنابراین به انتخابهای دیگه فکر کنید و کسی رو به خاطر ایشون رد نکنید .
سعی کنید خیلی مادرتون رو در جریان نگذارید و خودتون قاطع با این آقا برخورد کنید .
هرگاه مادرتون ابراز ناراحتی کرد اول باهاش همدلی کنید و بگید میدونم نگران منی ، میدونم دوست داری ازدواج کنم و خوشبخت بشم ، میدونم زحمت زیادی برامون کشیدی و بعد از فوت پدر سختی کشید و حالا نگران من و آیندم هستی.
بگید چه امروز چه یکسال دیگه ، من به شما قول میدم که ازدواج خواهم کرد اما میخوام درست انتخاب کنم تا از زندگیم لذت ببرم و دوباره باعث نگرانی های بعدی شما نباشم و دوست ندارم خدانکرده با یک انتخاب غلط تو زندگیم شکست بخورم پس بهم اعتماد کن و فرصت انتخاب بهم بده
-
RE: دختر تنها
از راهنمايتون ممنونم همينكار بايد انجام بدم... از ديروز خيلي مضطرب بودم ..... اميدوارم به خاطر حس همدريتون واين حس ارزشمند براتون بهترين اتفاقا بيفته.....منم تلاشمو ميكنم مادرم هم امروز اومده ميگه اشتباه كرده ولي من بايد ياد بگيرم دروغ بگم چون ديگه روحيات مادر عزيزمو ميشناسمنميگم با پسره تموم كردم .... تا كم كم اتفاقاي خوب بيفته خدا هيچوفت بنده هاشو رها نميكنه ....در مورد دوست عزيز فرهنگ 27 من قصد بي ادبي نداشتم .. فقط انتظار دارم كسي كه به خودش اجازه كمك و همدردي رو ميده طرف مقابلو رو بيشتر درك كنه يا حق