آیا این نشانه وابستگی شدید این آقا و دخالت زیاد خانواده ایشون نیست آیا این رفتارها طبیعیه؟
من خواستگاری دارم که دوبار باهاشون صحبت کردم بار اول که در حضور مادرشون که اومده بودن شروع کردن مسائل و خواسته هاشونو عنوان کردن و هرچیزی که می گفت مادرش تصحیحش می کرد و یا جملشو تکمیل میکرد برام عجیب بود که با این سن و سالش اینجوریه
به هرحال دفعه دومم که اومدن ما جداگونه از خانواده ها رفتیم صحبت کردیم صحبتامون بهتر بود و یکی دوتااز شرایطشو که من نمی تونستم قبول کنم گفت حالا بازم اگر خواستین راجع بهش صحبت کنیم شاید دربارش متقاعد شدین و منم فعلا نظرم 50 50 بود و گفتم راجع بهش باید فکر کنم که بعد این آقا گفت با بزگترا این موضوعو مطرح می کنیم ببینم نظر اونا چیه گفتم صحبتای ما خصوصی بوده و من با مطرح شدنش تو ی جمع موافق نیستم
ولی بازم وقتی رفتیم بیرون مادرشون پرسیدن که خوب چی گفتین و چی شد بگین تا من راهنماییتون کنم که پسرش به من گفت اگر می خواین مسائلو بگین
خلاصه که از اونا اصرارو از من انکار خلاصه موضوعاتو و حرفای منو اونجا به شور و مشورت گذاشتن و هر چیم پدرش می خواست نظری بده مادرش می پرید وسط حرفش و نمی ذاشت ایشون حرف بزنه بعدم مادرش با یه لحن بدی به من گفت اینم در نظر بگیرید که شما دانشجویید و هر کسی اینو نمی پذیره جوری شده بود که اینقدر عصبانی بودم از رفتار و حرفای مادرش که فقط آرزو می کردم زودتر پاشن برن ولی سعی کردم با ادب و احترام و البته سکوت حرفاشونو گوش بدم
جالب این بود که قبلش پسرشون دائم می گفت من مادرم خیلی با فرهنگه و اهل دخالت تو زندگی ماها نیست آیا این فرهنگه؟
اینم بگم که این آقا حدود 10 سال از من بزر گترن و حدود 35 سال سن دارن
حالا سوال من اینه که شمایی که تجربه خواستگاری دارید ایا این رفتارا طبیعیه من خودم دوتا برادرم ازدواج کردن و بین خواستگارای خودمم اینجوریشو تا حالا ندیده بودم
آیا این نشانه وابستگی شدید این آقا اونم با این سن نیست که راجع به صحبتای خصوصی به این شکل توی جمع با خانوادش حرف می زنه و اونام با این لحن راجع به حرفای من نظر می دن