سلام
میدونم خیلی خیلی نتیجه احمقانه ای گرفتم اما دیگه خیلی احساس کمبودمیکنم
همسرم اصلا منو نمیبینه و اصلا به من و خاسته هام اهمیت نیده
بارها بهش تذکردادم
از خودمبدم میاد وقتی کنارشم و حسرت آغوششو میکشم و اون اصلا براش مهم نیست
دلممیخاد اونقدر پست بشم که بتونم با آغوشه دیگه ای جز اون همه خاسته هام و رفع کنم تا دیگه نیازی به این مرد نامرد نداشته باشم
کاری که شاید اون هم دوست داره انجام بده
خیانت