تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
سلام به دوستای خوبم.
ممنون میشم اگر در این تاپیک هم من رو کمک کنید.میخوام مشکلاتم رو به ترتیب بنویسم و اونوقت شما نظراتتون رو بگید راجع به هرکدومش.
1- شوهرم با زبون نیش دار خیلی بدجور با من حرف میزنه،متلک میندازه. توی 90% موارد اینجوری حرف میزنه (مثلا دیروز میگفت از طلاهای خونه پدرت بنداز گردنت یعنی داشت مسخره م میکرد چون میدونست ندارم) بقیه چیزام همینطور
2- خونه ما دو ماهه نیومده و هرچی میگم پدر مادرم احوالت رو میپرسن شروع میکنه به بد و بیراه گفتن بهشون،هرچی میگم اونا تورو دوست دارن باز حرف خودش رو میزنه و میگه نباید من رو باهاشون روبه رو کنی و این در حالیه که میگه چرا پدرت زنگ نزده دعوتم کنه؟ چرا پدر مادرت بهم کادوی سالگرد ازدواج ندادن؟ میگم خوب خودت گفتی نمیخوام باهاشون چشم تو چشم بشم، میگه باشه اینم بره توی بانک بماندها.براتون جبران میکنم،کاری میکنم به حال خودت افسوس بخوری.
3- واسه هیچ جایی من رو همراهی نمیکنه و من تقریبا همه جا رو تنهایی میرم.
4- گاهی حس میکنم من رو به چشم زنش نگاه نمیکنه بلکه به چشم دشمن و رقیب میبینه و واسه همین سعی در خرد کردنم داره.
5- زنگ نمیزنه و اسمس نمیفرسته و منطقشم اینه که با زن باید همینجوری رفتار کرد!
فعلا همینا باشه تا بعد.
من اون مهارت همدلی رو کاملا یاد گرفتم و در اون موارد ی که داره بد و بیراه بار من و خونواده م میکنه باهاش همدلی میکنم و به زور خودم رو کنترل میکنم که هیچ چیز بدی نگم، توی اون موقعیت ممکنه مقطعی جواب بده ولی روز بعد دوباره همین آشه و همین کاسه. بانک عاطفیم از طرف شوهرم به شدت خالیه و فکر میکنم دارم تنهایی دست و پا میزنم و اون اصلا براش مهم نیست مسیر این زندگی داره کجا میره واسه همینم گاهی به شدت کم میارم و قاطی میکنم.خسته شدم از تلاش تنهایی.
خواهش میکنم کمکم کنید و امشب دعام کنین:323:
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
درود آبجی
چشم حتما تونستم واسه همه زوجای جوون دعا میکنم مهارت های زندگی درست رو یاد بگیرن و بکار ببندن انشالله :323:
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
سلام و با آرزوی قبولی طاعات و حاجات توی این شبهای عزیز.
توی عنوان تاپیکم نوشتم تلاش بدون همکاری همسرم. این رو به واقع نوشتم، حتی دیشب هم توی تلفن بهم گفت نباید از من هیچ انتظاری داشته باشی، اگه میتونی خودت تغییر کن و گرنه من همینم که هستم، من ازش نخواستم خودش رو تغییر بده چون میدونم مردا به این حرف حساسن، فقط ازش خواستم باهام همراهی کنه، گفتم که نمیتونم تنهایی.ولی خوب قبول نکرد و گفت که من ذهنم در مورد تو خرابه و اصلا هم حاضر نیستم هیچ قلمه باهات راه بیام. خودت تنهایی کاری کن یا از زندگیم برو بیرون.و باز هم همون تحقیرها و توهینها به سرتاپای من و خونواده م.
حالا مسئله من اینه : دقیقا 40 روز به تاریخ عروسی مونده و من دیگه واقعا راه درست رو گم کردم به دو دلیل: 1- همسرم و زندگیم رو دوست دارم و خواسته قلبیم روبه راه کردن این زندگیه و اصلا راضی به جدایی نیستم چون جدایی هم عواقب خودش رو داره و همینطور تشکیل یه زندگی دیگه هم همینه،پس به نظرم ساختن این زندگی به مراتب از نظر من بهتر از ساختن یه زندگی دیگه س.این خواسته قلبیمه
2- طرف دیگه ماجرا گفتگوی درونیمه که هر دقیقه در حال فعالیته مثل اینکه یه چیزی بهم میگه:خوب وقتی اون نمیخواد تو چرا هی دست و پا میزنی؟مگه فقط زندگی مال توه؟ اگه اون از جدایی نمیترسه تو چرا میترسی؟ مگه چت کمه که به دست و پاش افتادی؟تا کی میخوای اینجوری تحقیر بشی؟ دلت رو به چی خوش کردی؟
خلاصه اینکه بین این دو تا حس کاملا گیر افتادم و نمیدونم چیکار کنم. امروز بهش گفتم تنهایی ادامه میدم نمیخوای همکاری کنی نکن که به جای روحیه دادن برگشت گفت ولی به نتیجه نمیرسی یعنی من نمیذارم برسی، من دارم به یه ازدواج دیگه فکر میکنم ،که من خندیدم و اونم گفت ثابت میکنم بهت.
کم آوردم ، همه تیرام به سنگ میخوره، دارم از پا در میام،هرچی به خودم روحیه میدم همسرم ناامیدم میکنه. خدایا راه درست چیه؟:323::325:
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
خلاصه اینکه بین این دو تا حس کاملا گیر افتادم و نمیدونم چیکار کنم. امروز بهش گفتم تنهایی ادامه میدم نمیخوای همکاری کنی نکن که به جای روحیه دادن برگشت گفت ولی به نتیجه نمیرسی یعنی من نمیذارم برسی، من دارم به یه ازدواج دیگه فکر میکنم ،که من خندیدم و اونم گفت ثابت میکنم بهت.
عزیزم هنوز 40روز مونده که ازدواج کنید چنین حرفی!!!!!
نمیخوام سستت کنم ولی خیلییییییییی دقت کن عزیزم..خودتو به زوووور نبر تو زندگی که از همین اول معلومه چی در انتظارته.
امیدوارم ارزش خودتو بدونید.
باتشکر
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
نادیا ممنونم عزیزم. سرزنشم نکنید ولی واقعا نمیدونم دقت یعنی چی؟ یعنی بیام بیرون؟خوب این همون گفتگوی درونیمه ولی با خواسته قلبیم چه کنم؟ زندگیم داره سر یه مشت حرف به هم میخوره. نمیدونم داره با کی لج میکنه با زندگی خودش!!!!!!!!!
ازم رنجیده درست، دلخوره درست، ناراحته درست ولی آیا راهش جدا شدنه؟ هرچی هم باهاش حرف میزنم بدتر میکنه.امروز که گفت تلاشت نتیجه نمیده گفتم اشکال نداره حداقل دیگه عذاب وجدان نمیگیرم که من کاری نکردم.
گفت تو این تلاش و ادامه دادن رو هم به خاطر خودت میکنی:316:
بسسسسسسه خدایا به حق امشبت که شب قدره یه کاری واسه م بکن
ممنون میشم بازم راهنماییم کنید
راستی همین الان یه چیزی به ذهنم رسید،به نظرتون یه مدت نزنم زیر همه چی و مثل خودش رفتار نکنم؟
یا به نظرتون بگم پدرم باهاش حرف بزنه؟
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
تجربه شخصی و نه کارشناسی:
دوران نامزدی با همسر سابقم ایشون همین برخوردها رو داشت.به من و خانوادم احترام نمیذاشت و توهین میکرد و هرچی دلش میخواست میگفت و چون من همش کوتاه میومدم و باهاش راه میومدمو (به خاطر عشقی که بهش داشتم!!!) همش میگفتم نه بابا الان روش فشاره و درست میشه و بیشتر و بیشتر بهش محبت میکردم، توهم برش داشته بود که شخص مخصوصی هست که من دارم اینجوری میکنم و بدتر شد که بهتر نشد و بعد ازدواج توهیناش خیلی وقیحتر و شدیدتر شد طوریکه پشت تلفن به خانوادم بدوبیراه میگفت و 1بار بابام رو هل داد (بنده تازه 5روز بود زایمان کرده بودم و منم هل داد خوردم دیوار)
واسه اینا میگم بیشتر دقت کن عزیزم.ازدواج خوبه ولی نه به هر قیمتی!
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
وقتي از الان اينجوري رفتار ميكنه ديگه زير يك سقف بريد چه طور ميخاد رفتاركنه
اگه واقعا تورا نميخاد چرا اصرار به موندن ميكني ؟
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
maryam1363 سلام
از اینکه دوست داری زندگیتو بسازی جای تقدیر داره
دوستان توجه کنید که این دوستمون علاقمند حل مشکلاتشه نه پاک کردن صورت مسئله
امیدوارم این پست بال های صداقت عزیز بدردت بخوره
به امید حل مشکلاتت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
یه جمله ای نوشته بودی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arash1348
.اما وقتی یک طرف زندگی راضی به ادامه نباشه من که با زور نمیتونم مجبورش کنم.
این جمله ات خیلی خاطرات گذشته را برایم زنده کرد .... و چقدر این جمله برایم آشنا بود
مشاوری در برابر این جمله به من گفت : تداوم یک زندگی زناشویی خواستن 50-50 هر دو طرف هست ، 50 تای شما که حل هست ، می مونه 0 طرف مقابل به که به 1 برسه ، اون وقت با 51 می شود زندگی زناشویی ادامه داشته باشه ...
=====
RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم
سلام مریم جان
میشه لطفا خصوصیات مثبت همسرت رو و دلایلی که میخوای این زندگی تداوم پیدا کنه بنویسی؟
آیا خود شما صد در صد دلت به ادامه زندگی هست؟(یعنی اون 50 تایی که بالهای صداقت گفته وجود داره؟)