سلام من طی چند روز اخیر با پسری آشنا شدم اما تا اومدیم همدیگرو بشناسیم متاسفانه مادر ایشان فوت کردند و اون شدیدا غمگین شده چون تک پسر بود و میگه که حالا جز من کسی رو نداره من چه جوری ارومش کنم که از زندگی نا امید نشه؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام من طی چند روز اخیر با پسری آشنا شدم اما تا اومدیم همدیگرو بشناسیم متاسفانه مادر ایشان فوت کردند و اون شدیدا غمگین شده چون تک پسر بود و میگه که حالا جز من کسی رو نداره من چه جوری ارومش کنم که از زندگی نا امید نشه؟
دوست عزیز
تسلیت عرض میکنم.
تو میتونی با حرفات آرومش کنی و
باید مواظب باشی یه وقت چیزی نگی که ناراحت بشه چون الان خیلی انعطاف پذیره.
من میدونم که تو میتونی اون رو به آرامش برسونی.
موفق باشی.
سعي نكن ذهن او را به جاهاي ديگري معطوف كني تا غمش يادش رود چون كم كسي را از دست نداده. او مادرش بوده. بهتر است گوش شنوا باشي و از او بخواهي به راحتي از مادرش با تو سخن گويد. اين بهترين همدردي با اوست.
فقط سعی کن کاری نکنی که اون احساس کنه تو میخوای نقش یه مادر رو واسش بازی کنی
سلام
دوست عزیز با اوهمدردی کن براش مثل یه خواهر باش
سلام
به نظر من شما باید با ایشون همدردی کنی نه اینکه بخوای ارومش کنی ،یعنی کاری نکن که بخواد این ماجرا رو فراموش کنه بلکه طوری رفتار کن که راحت بتونه با شما درمورد مادرش حرف بزنه اونجوری بیشتر ارامش پیدا می کنه
من با a_b
موافقم
سعی کن باهاش منطقی حرف بزنی اما شرایط سختی نمیشه گفت که الان منتظق واین حرفای دوستا جواب میده یانه
تا اون حس رو نداشته باشی تا در اون موقعیت تباشی نمیتونی درکش کنی
خیلی سخته خیلی
سلام عزیزم
به مرور زمان خودش آروم می شه نیازی نیست شما براش کاری انجام بدی در حد یه همدرد فقط
يادت باشه اون نه خواهر ميخواد نه مادر نه برادرنقل قول:
نوشته اصلی توسط mahdi06
ميدوني چرا.چون همه اينارو داره وبعضي نيازهاي روحي هستش كه هيچكدوم از اينا نميتونن براورده كنن.
پس بهتره اين دوست ما نقش خودش رو بازي كنه.