-
* با خواستگارم چه کنم؟
سلام
من دختری هستم 23 ساله که از لطف خدا و دوستان خواستگارهای زیادی دارم
ولی در تصمیم گیری مشگل دارم چون ÷سره دیگه ای رو دوست دارم که 10 ماه از خودم بزرگتره و اولین خواستگاره رسمی من هم بوده ولی با یک سری مسایلی که ÷یش امد مجبور شدیم جدا بشیم مرحله ی سختی را ÷شت سر میگزارم از یک طرف مطمئن نیستم که خواستگاه اولم هنوز هم مرا می خواهد از طرفه دیگر میترسم نتوانم در زندگی اینده هم هو را فرهموش کنم ایا شما میتوانید بخ من کمک کنید؟
-
RE: با خواستگارم چه کنم؟
سلام خانم کوچولو ،
پاسخ این سوالت به خیلی چیزها بستگی داره .مثلا اینکه چرا ناچار شدین ازهم جدا بشین ؟
نقش خانواده این وسط چی بوده ؟ چطوری با هم آشنا شدین ؟ شما اصولا به لحاظ روانی بیشتر احساسات محورید یا عقل محور یا .. ؟ (البته به نظر می رسه بیشتر احساساتی هستید )و فردی که شما بهش فکر می کنید چطور آدمیه ؟ خواستگاری که توسط این فرد از شما صورت گرفته بر چه مبنایی بوده : علاقه شخصی ، انتخاب خانوادش و ... ، آیا خانواده های هر دوطرف در جریان بوده اند ؟ و ......
ضمن اینکه عجیبه که شما هنوز بهش فکر می کنید اما نمی دونید که اون هم شما رو دوست داره یا نه ؟ چون استفاده از جمله " مجبور شدیم جدا بشیم " حکایت از یک احساس متقابل و یک رابطه نزدیک داره که قائدتا نیازمند دلیل محکمی برای جدایی هم هست ...
هرچند اطلاعات کمی دادین ، اما فکر می کنم در چنین شرایطی بهتره فعلا به ازدواج فکر نکنین و در مورد این مساله با دقت و در نظر گرفتن همه جوانب به یک تصمیم قطعی برسید ، بعد به ازدواج فکر کنید.
به نظر من فعلا بهترین کار اینه که یکبار دیگه فارغ از هر چیزی با خودتون صادق باشید ، سعی کنید احساستتون رو با واقع بینی تجزیه و تحلیل کنید و ببینید دلیل علاقمندی شما به اون چیه و آیا این دلایل برای یک ازدواج موفق کافیه ؟
در مرحله بعد مطمئن بشید که نظر اون چیه ؟ شاید اون مثل شما فکر نمی کنه ؟ شاید این دلبستگی ، یه طرفه بوده ؟ و ...
... و یادتون نره که دارین تصمیم بزرگی می گیرین . و به اون چه که می خواین بدقت فکر کنید .
(هرچند زندگی در زمان حال داره اتفاق می افته اما خواسته های الان ما ، سازنده فردای ما هستند و آینده ی ما چیزی نیست جز نتیجه ی آنچه که امروز به دنبالش هستیم . و تجربه نشون داده که معمولا احساسات ما به تنهایی هدایتگر خوبی نیستند . )
-
RE: با خواستگارم چه کنم؟
با سلام.
دلیل جداشدن خودتون رو نگفتید و این خیلی مهم هست.
در مورد خواستگارهای بعدی تا به ثبات در فکر و ابتکار در عمل نرسیدید هیچ پاسخی ندید و سعی کنید با قرار گرفتن در شرایط عاری از فشار و تنش تصمیم بگیرید.
اینکه به ایشون فکر می کنید به خاطر این بوده که ایشون اولین خواستگار رسمی شما بود و شما هم خرج عاطفی زیادی کردید و به ایشون وابسته شدید. پس به این معنا نیست که محکوم به زندگی با ایشون هستید و نمی تونید در آینده بهش فکر نکنید. نه اینطور نیست و در این مسائل صحبت از فراموش کردن خاطره ها هم نیست چون اگه از شما بخوان می تونید خاطرات سال های اولیه ی زندگی رو هم گزارش کنید بلکه صحبت از کنار آمدن و فرصت دادن به خود در جریان زندگی است.
یادتون باشه که ما هر روز در حال نو شدن و شکفتن هستیم و هر طلوعی در هر روز حکایت از طلوعی دیگه در روح و جان ما داره که باید ارزش اون رو پاس بداریم و زندگی رو وقف در افکار خودساخته و مترکز بر گذشته نکنیم.
خودمونیم ... شما با چه ملاکی می تونید به ما ثابت کنید که حتما با ایشون خوشبخت می شدید؟ یا فقط شما با ایشون می تونستید به موفقیت در زندگی نائل بشید....
باور کنید اینطوری نیست
اما باور می کنم و قبول دارم که جنس دلدادگی اول با بقیه فرق می کنه چون ما در اون لحظه دیگه به هیچ چیز فکر نمی کنیم و خودمون رو غرق در تصورات ناب می کنیم که این هم هدیه ی خداست به ما.......
پس از خدا بخواه که با دیدی روشن در جریان رشد خودت گام برداری و بعد همه چیز رو به خودش واگذار کنی......
موفق باشید.
-
RE: با خواستگارم چه کنم؟
خانوم كوچولو سلام
واسه ازدواج زيادعجله نكن. التبه زياد هم سخت نگير.
اين دوتا حرفم شايد به نظرت ضد ونقيض بود اما به نظر من لازمه تصميم گيري واسه ازدواجن.
مطمئن باش اگه به خدا اعتماد كني خوشبختي نصيبت ميشه.
پس نگران دوست من . مي توني پست منو به عنوان من خواستگارندارم رو بخوني
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=18
سربلند و پيروز باشي.