-
سلام عزیزم من 23 سالمه و یک سال و خورده ای میشه ک نامزد کردم ، احساس کردم همسرم تا حدی شبیه همسر شماست برای همین فک کردم بد نباشه از تجربه خودم براتون بگم
پارسال عید من و خونوادم کلی برنامه ریختیم که بریم مسافرت و از اونجا بریم شهرستان تا داییمو ک بعد از 8 سال میومد ایران ببینیم
همسرم ایران نیست ، وقتی فهمید بدون اینکه با اون مشورت کنم برنامه عیدمو برا خودم ریختم کلی ناراحت شد و با حالت دستوری به من گفت که عید و باید برم پیش خونوادش ( شهر دیگه ای زندگی میکنن)
این در حالی بود که من پیش خونوادش خیلی معذب هستم و مهم تر از اون خودش نبود
خیلی گریه کردم ولی به روش نیاوردم و دوهفته عید و پیش خونوادش بودم ، و اون همیشه تو وب میدید که من چقد دلم گرفته اونجا تنهام ، میدونم پشیمون شده بود از خواستش ولی غرور مردونش اجازه نداد به روش بیاره
درسته من نتونستم داییمو ببینم و پارسال عید که اولین عید متاهلیم بود بدترین عید عمرم شد اما بعد از اون دیگه هیچوقت ازم نخواست جاییرو که دوس ندارم برم
امسال عید بازم شوهرم نیس پیشم ، اما با اینکه چن ماهی میشه خونوادشو ندیدم وقتی ازش اجازه گرفتم که برم مسافرت با خونوادم بدون هیچ اخم و ناراحتی بهم گفت ایشالا بت خوش بگذره حتی ازم نخواست به خاطر عید دیدنی یه سر حتی برم پیش خونوادش
اینارو گفتم تا در نهابت اینو بت بگم ، شوهر من 9 سال ازم بزرگتره ، اما من این واقعیت و قبول دارم که مردا هر سنی هم که باشن گاهی وقتا پسر بچه ای میشن که حاضرن برای نشون دادن مرد بودنشون به همسرشون هر روشیو پیش بگیرن ، چه بهتر که ما خودمون اجازه بدیم تا حس مردونگیشونو راحت ارضا کنن ...
- - - Updated - - -
- - - Updated - - -
- - - Updated - - -
چرا نظر من نشون داده نمیشه :54:
-
سلام خانم.نتیجه تایپیکتو لطفا بگو تا منم راه تازه یاد بگیرم.
موردی که گفتی یکی از کوچکترین مشکلات منو همسرم در دوران عقدمون بود. راهمو بهت میگم اما شاید نتیجشو دوست نداشته باشی.
ما اقوام رسما اغلب دعوتمون میکردن در موارد مثه عروسی اما نه مهونی ها، اما همسرم از حتی برادر من توقع داشت که به خودش زنگ بزنن و دعوت کنن در حالی که خواهرای همسرم یک بار هم منو خودشون دعوت نمیکردن.
خلاصه من از خانوادم خواستم همیشه به ایشون تماس بگیرن و دعوت کنن نه من، حتی همه اقوام دیگه این موضوعو رعایت میکنن و کمی اوضاع خوب شد اما باز هم مواردی پیش میومد که همسرم اذیت کنه (مثلا برنامه های عید دیدنی که دعوتی نیست و قراریه که بین فامیل میذارن فلان روز بریم فلان جا، یا یکی یه عصرونه به یکی از اقوام زنگ میزنه که به همه بگو بیان خونم...)و درون موارد من هم نمیرفتم و این شد که دیگه کم کم فامیل هم حساسیتشون روی نیومدن من به مهمونی ها کم شد و دیگه یه جورایی نیومدن من طبیعی شد و خودمم دیگه ناراحت نمیشم که نمیرم!
ولی زندگیم آرومتر شد در این زمینه.
ان شاالله شما بهترین راهو پیدا کنی:72:
-
عزیزان دیشب آشتی کردیم ولی بازم من ته دلم یه چیزی بود
همسر من مشکلی با عید دیدنی نداره خدارو شکرومیگه عید دعوتی نیست
میدونم که چون تازه وارد توخانوادست دوس داره برای عروسی و بعضی مهمونیا دعوت رسمی بشه
ولی این تو خانواده ما قبل از عروسی زیاد قابل قبول نیست یعنی ممکنه بعضیا جدا دعوت کنن یا بعضیا نه همینطوری به خانوادم بگن
خلاصه اینکه این تو خانواده خودم هنوز کامل حل نشده پدر و مادرم هنوز معتقدن تا عروسی نکردید و جدا نشدی کارت جدا چرا(ما خونواده ساده ای هستیم حتی اگه کارت نیارن و تلفن بزنن بابام میگه همین که احترام گذاشتن زنگ زدن میریم)
الان رابطش با خانوادم یه خورده تیره وتاره دیشب خودش گفت بریم پیش مشاور ولی وقتی رفتیم توراه گفت تو وخونوادت به مشاور احتیاج دارین نه من که بعد گفت از رو ی اعصاب خوردی دوری از تو اینو گفتم
اصلا اونم مثل من زبون باز نیست میگم اینو به خوبی به خانوادم بگو با زبون ولی گوش نمیده
چطور خانوادمو قانع کنم که نظر شوهرم پر توقعی نیست و فقط کمی احترام میخواد؟؟؟
حالا خانوادم میگن اگه جایی دوس نداره نیاد حداقل بزاره تو بیایی ولی شوهرم میگه عروسی بدون من نرو و دوباره مشکلات شروع میشه چه کنم نمیدونم
-
این مسئله پیش آمده چندان بزرگ نیست شما داری درشت نمایی میکنی شوهر شما خوب هر فردی شخصیتی داره دوست داره بصورت مستقل باهاشون تماس گرفته بشه و دعوت بشوند اینگونه راحت تر هستند و خدارو شکری هم فرد سخت گیری نیستند:72:
توصیه بنده اینست که مقاله خطای شناختی را مطالعه کنید.
http://www.hamdardi.net/thread-154.html
از قضاوت کردن زودهنگام و ذهن خوانی و پیشگویی و زدن برچسب و درشت نمایی خودداری نمایید.
در مورد صحبتی که بین شوهرتان و پدرتان رخ داده چون متاهل هستم عنوان میکنم و برطبق نظریات مشاورین بهتره بزارید این مسئله بین دوتا مرد خودشان حل نمایند مردها زبان همدیگه را بهتر متوجه می شوند.به اطرافیان وقتی دعوت کردند عنوان کنید که شوهرتان تمایل بیشتری داره که مستقیم باهاشون تماس گرفته بشه یا کارت دعوت مستقل فرستاده بشه.
در جمع هم اگر از شما دعوتی شد اول بگو باید از آقم اجازه بگیرم ببینم ایشون چی میگن.اینجوری هم احترام به شوهرت گذاشتی و پیشش عزیزتر میشی و هم اینکه بقیه فامیل متوجه میشوند که بهتره دعوت رسمی تر باشه بعدشم این برای دوران عقد هستش و بعد عروسیاین مسئله خود به خود حل میشه.
در بقیه موراد ایشون چگونه هستند مورد تایید شما هستند؟
-
سلام خدارو شكر كه آشتي كرديد...
به نظر من خيلي محترمانه و جرات مندانه به خانوادت بگو كه بايد جدا از شما دعوت بشه هر عائت و هر رسمي از يه جايي شروع ميشه چه بهتر كه تو شروع كننده ي يه عادت و يه رسم جديد باشي كه خانوادت و اقوامتو عادت بدي به اينكه عقد كردن نشانه شروع كردن يه زندگي مستقل هستش پس بايد براي خودت و همسرت ارزش قائل باشن و جداگانه شما را دعوت كنند...
موفق باشيد.