آيا ميتوان به كسي كه سابقه دخانيات داشته براي ازدواج اعتماد كرد؟

سلام، دوستان اول خواهش ميكنم كمي حوصله كنيد و متن من رو كامل بخونيد، ممنونم. سوال من در اين مورد هست كه آيا ميشه به آقايي كه در زندگيش و دوران جواني يك سال درگير دخانيات بوده اعتماد كرد يا نه ؟ درگير هم نه، يعني اونطوري كه من تحقيق كردم ( از اطرافيان و حتي مركزي كه براي ترك وابستگي رفته بودن ) يك سال به طور تفريحي اين قضيه رو داشتن و الان هم چهار سال هست كه از اون قضيه ميگذره و ديگه به هيچ چيز حتي سيگار وابستگي ندارن. اين رو هم بگم كه هدف ازدواج هست و من ميخوام بدونم ميتونم به كسي كه صادقانه اين قضيه رو با من در ميون گذاشته اعتماد كنم يا نه ؟ ايشون ٢٦ سالشون هست، مهندسي عمران دارن، سربازي رفتن و در حال حاضر هم به كار مشغول هستند. اگر سوال ديگه اي داشتيد من در خدمت هستم، پيشاپيش از كمكهاتون تشكر ميكنم.

سلام

بله میشود اعتماد کرد اگر قرار بر ادامه دادن راه اشتباهش بود مطمئن باش که الان همچین وضعیت موفقی نداشت یا کسب کاری نمیتوانست داشته باشد

نمیدونم شما کلاسهای مشاوره معتادین را رفتید یا شنیدید در اون کلاسها خودشون جشن میگیرند و تولد دارند

دوباره متولد میشوند از خودشون

هر انسانی دوبار متولد میشود یکبار از مادرش و بار دیگر اگر تلاش کند از خودش واقعا خوش بحالشون چون از خود متولد شدن خیلیییییی سخت

است حالا به هر بهانه ای باشد

واز اون به بعد گامهایشان محکم تر میشود اعتقادشان ایمانشان قویتر است

موفق باشید

سلام ممنونم سهاي عزيز از پاسخگوييتون، نه من كلاس مشاوره نرفتم. بله چهار سال هم از اين موضوع گذشته و ايشون هم خودشون ميگن كه اصلا درگير اين قضيه نبودند و چند باري اين كارو انجام دادن، كه به هر حال به نظر من در اصل موضوع خيلي تفاوتي نميكنه و اين كارو بهرحال انجام دادن، ولي خب خوشبختانه خيلي زود متوجه اشتباهشون شدن و ديگه هم تكرار نكردن و كلاسهايي هم براي ترك وابستگي روحي هم رفتن و حتي سيگار رو هم ترك كردن. مشكل بعدي من اينه كه برادرم به دليل آشنايي با ايشون از اين موضوع خبر دارن و به رغم اينكه ميدونه چند سالي هست كه اين كارو انجام نميده ميخواد با پدرم اين موضوع رو در ميون بزاره. حالا اگر پدرم اين موضوع رو بفهمند نميدونم چه واكنشي نشون نميدن، نميدونم ايشون هم مثل من اعتماد ميكنند يا خير. به نظر شما بايد چه كنم؟ بزارم برادرم به پدرم بگه ؟ با وجود اينكه ممكنه تصور بدي براشون ايجاد بشه و با اين قضيه كنار نيان ؟ و يا اينكه از برادرم خواهش كنم نگه؟ نميدونم بايد چه كنم، خواهش ميكنم راهنماييم كنيد، ممنون

سلام. درسته که اىشون ترک کردن و تولدى دىگر دارند ولى بهتر بىشتر تحقىق کنىد بزارىد به پدرتون اطلاع دهند اىنجورى مىتوانىد از اىشون مشورت بخواهىد خانوما سر اىن مساىل احساسى تر هستند ولى اقاىون منطقى تر

[QUOTE=omid12;411848]سلام. درسته که اىشون ترک کردن و تولدى دىگر دارند ولى بهتر بىشتر تحقىق کنىد بزارىد به پدرتون اطلاع دهند اىنجورى مىتوانىد از اىشون مشورت بخواهىد خانوما سر اىن مساىل احساسى تر هستند ولى اقاىون منطقى تر[/QUOTEسلام، خود اين آقا هم مخالفتي ندارن با اينكه به پدرم اين موضوع گفته بشه و ميگن وقتي پدرم تحقيق كنن متوجه ميشن كه الان ديگه شرايط قبل رو ندارن و همه چيز مربوط به گذشته بوده، ولي من خودم از اين ميترسم كه پدرم وقتي اين موضوع رو بفهمند اصلا به دنبال تحقيق و اينا هم نباشن و قضيه رو تموم شده بدونن. نميدونم اين موضوع با اينكه الان تموم شده باز هم بايد به پدرم گفته بشه يا نه. ������

جنگ اول بهتره از صلح آخر

تا کی میتونین پنهان کنین
اخرش که پدرتون میفهمه
مطمئن باش خیلی ناراحت میشه

خب به نظر شما اصلا امكان هم داره پدرم اين موضوع رو بفهمند و راضي به تحقيق بيشتر بشن ؟! اين رو هم بگم كه ايشون شرايط خوبي هم دارن و براي ازدواج كيس خوبي هستند. فوق العاده مسووليت پذير و اهل كار و خونواده هست و تمام وقت بيكاريش رو با خونواده اش ميگذرونه. اصلا اهل رفيق بازي نيست. از نظر فرهنگي، مذهبي و اقتصادي هم در يك سطح هستيم، فقط همين موضوع اذيتم ميكنه و نميدونم بايد چه كنم.

با سلام

تمام شرایط گذشته و حال او را با خانواده و با یک مشاور خانواده در میان بگذارید و با کمک یک مشاور حاذق بررسی کنید که ریسک ابتلاء دوباره در ایشان چقدر هست و سپس با بررسی مجموع برآیند شناختتون تصمیم بگیرید ( خودتان با درمیان گذاشتن موضوع و نگرانیتون از آینده در کنار امتیازاتی که ایشون دارند و شما را جذب کرده از پدر تقاضا کنید تحقیق و بررسی داشته باشند .... وقتی شما با این دید که از پدرتون میخواد به این منظور کمک دریافت کنید پیامش این است که در تصمیم گیری مستقل هستید اما می خواهید پدر به شما کمک کند که درست تصمیم بگیرید .... اما اگر به گونه ای به پدر بگویید که پیامش این باشد که ایشون برای شما تصمیم بگیرند ممکن است نگرانی از اینکه شما توانایی و درایت کافی برای زندگی را ندارید کلاً این موضوع ایشان را بترساند و بخواهد کلاً رها شود .... پس بستگی به نوع طرح موضوع از سوی شما برای پدرتان دارد که ایشون چگونه موضعی بگیرد .... )


موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

با سلام

تمام شرایط گذشته و حال او را با خانواده و با یک مشاور خانواده در میان بگذارید و با کمک یک مشاور حاذق بررسی کنید که ریسک ابتلاء دوباره در ایشان چقدر هست و سپس با بررسی مجموع برآیند شناختتون تصمیم بگیرید ( خودتان با درمیان گذاشتن موضوع و نگرانیتون از آینده در کنار امتیازاتی که ایشون دارند و شما را جذب کرده از پدر تقاضا کنید تحقیق و بررسی داشته باشند .... وقتی شما با این دید که از پدرتون میخواد به این منظور کمک دریافت کنید پیامش این است که در تصمیم گیری مستقل هستید اما می خواهید پدر به شما کمک کند که درست تصمیم بگیرید .... اما اگر به گونه ای به پدر بگویید که پیامش این باشد که ایشون برای شما تصمیم بگیرند ممکن است نگرانی از اینکه شما توانایی و درایت کافی برای زندگی را ندارید کلاً این موضوع ایشان را بترساند و بخواهد کلاً رها شود .... پس بستگی به نوع طرح موضوع از سوی شما برای پدرتان دارد که ایشون چگونه موضعی بگیرد ....
موفق باشید

---

سلام، بسياااار ممنونم از پاسخگويي و وقتي كه گذاشتيد فرشته مهربان عزيز، بله قصد دارم پيش مشاور برم و اين موضوع رو در ميون بزارم. متاسفانه اينقدر اسم اين موضوع بد هست كه ميترسم پدرم عليرغم خواست من اصلا حاضر نشن به تحقيق و ريسك روي اين موضوع. من خودم از ايشون مطمئن شدم كه ميخوام اين ريسك رو انجام بدم ولي نميدونم پدرم هم اين موضوع رو مثل من قبول ميكنن يا نه. ولي طبق گفته ي شما پيش مشاور ميريم تا بهمون كمك كنن، از شما هم واقعا ممنونم ������

سلام دوباره دوستان، ميخواستم بگم برادرم اين موضوع رو به پدرم اطلاع داد، يعني موضوعي كه مربود به ٤،٥ سال پيش ميشه و حالا پدرم حتي حاضر نيستن درباره اين آقا و خانواده اش تحقيق كنن تا خودشون به نتيجه برسن كه جواب مثبت بدن يا منفي، حتي حاضر نيست درباره اين موضوع با من صحبت كنن و يا به خانواده اش اجازه بدن بيان خواستگاري، خواهش ميكنم كمكم كنيد، من الان بايد چه كاري انجام بدم؟ اصلا نميدونم بايد چكار كنم، مرسي