نوشته اصلی توسط
suzana
سلام میشل جان
منم مثل شما دقیقا در خانواده ای بزرگ شدم که مادرم خانه دار بود و پدرم کارمند و بالطبع مادرم حسابدارمون! برنامه ریزی دخل و خرج و مهمونی و ... بر عهده مادرم بود.
اما بعدا که ازدواج کردم و هر دو حقوق خودمونو داشتیم و حقوق من اوایل برابر و این اواخر بیشتر از حقوق شوهرم هست. اوایل ازدواج بدلیل همان عدم آشنایی با نحوه دخل و خرج یک خانواده دو حقوقه که شما می فرمایید خیلی مشکل و اعصاب خردی داشتیم. بیشتر خودم خودخوری می کردم و وقتی بهش کمک می کردم یجوری و وقتی هم که نه یه جور دیگه ناراحت بودم. به مرور زمان حد و مرزها دستمون اومد. مخصوصا اینکه شوهرم مادرش رو هم تا حدودی ساپورت مالی می کرد و همیشه در مورد درآمد اون یک عدم شفافیت وجود داشت.
برای خرید خونه و ماشین بیشتر مبلغ رو اون تهیه کرد ولی من هم حدود 30 درصد کمک کردم. در عوض اون هم در خرید یک زمین تجاری کمکم کرد. اما حالا که نیازهای ضروریمون برطرف شده حقوق من کاملا دست خودمه بیشتر نیازهای روزمره خونه رو شوهرم تامین می کنه منم گاهی خرید می کنم برای پوشاک خودم و بچم در 80 درصد موارد من هزینه می کنم. و بقیه رو پس انداز می کنم.
به نظر من زندگی و شرایط خانواده هر کسی متفاوته و نمیشه یک نسخه کلی پیچید. گاهی لازمه با شوهرتون که به بن بست مالی خورده همدلی کنید و کمک مالی کنید و گاهی که میبینید ولخرجی می کنه و اهمیتی به نیازهای شما نمیده درآمدتونو جایی پس انداز کنین. مرزهای باریکی وجود دارن و نمیشه کاملا حقوقتونو سوا کنین و به قول خودتون عملا میارین خونه خرج می کنین. من هم تا حدودی اینجورم مثلا لباس خاصی جلب توجه کنه برام غرورم اجازه نمیده برم پیش شوهرم و با هزار ادا و اطوار ازش بخوام برام بخره.
:305:خانم های شاغل باید این حقیقت رو در نظر بگیریم که ما زمانی را که باید به خانه و خانوادمان اختصاص بدیم بخشی زیادی رو به کار اختصاص می دیم و حتی وقتی می آییم خونه و خسته ایم دیگه اون شادابی و حوصله لازم رو برای بچه و همسرمون نداریم. پس اینقدر ادعای حقوقمون رو نداشته باشیم و مدام درگیری سر نحوه خرج کردنش نباشه. هرچند من هرگز این حقیقت رو به شوهرم بروز نمیدم:81: