نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان
ممنونم ايده هاي جالبي گفتين که براي من تازگي داشت و تصميم دارم بعضي هاشون رو تو زندگيم پياده کنم تا يکنواخت نشه.مثلا گفته بودين براي موقعي که هوا سرده حوله حمام رو گرم کنم و وقتي همسرم از حموم مياد بهش بدم يا ايده کادو پيچ کردن خودم به عنوان هديه براي مناسبتي خاص براي همسرم که اون هم جالب بود و خيلي ايده هاي ديگه. دوستان بازم منتظرم خواهشا بگيد تا منم استفاده کنم.ممنون...
:311::311::311::311:
:310::310::310::310:
:227:
با سلام
عجب تاپیکی رایحه عشق زده، رایحه عشق فضای تاپیک را گرفته.
اینطور تاپیک ها در همدردی که پر از تاپیک های درد گرفته هست. مثل اکسیژن هست.
همچنین حالت پیشگیرانه داره.
بنده مدت 100 روز شارژ رایگان به ایجاد کننده تاپیک هدیه می کنم و در ضمن این موضوع را مهم می کنم.
===========
از آنجا که آقایان کمتر کاری برای بهبود روابط با همسران خود می کنند ، من به نیابت آنها اینجا پست می زنم.(البته منظورم کار کم هزینه هست.:311: همچنین نه اینکه خیلی محجوب هستند اگر کاری بکنند نمی آیند گزارش دهند.):311:
آقایون می توانند به جای کارهای پرهزینه مثل خرید سرویس طلا و .. .برای خانمها....
یا کارهای مجانی مثل قربون رفتن های کلامی و ....
مثلا اگر نیمه شب نوزادشون گریه کرد و نیاز به بغل کردن داشت، بدون اینکه همسرشان بیدار بشه، نصفه شب او را بغل کنند و ساکت کنند و همسرشان بخوابد ، بدون اینکه صبح به همسرشان بگویند...:303::305:
البته همسر اونها تا آخر عمر نخواهد فهمید و ممکن است همیشه اونها فکر کنند کاری برایشان نکردید. و بیاید در همدردی و علیه شما پستی بزند. اما نگران نباشید. اثر کارشما آنقدر مثبت هست که انرژی زیادی به قول آنی به زندگیتان بدهد که غرق لذت بشوید. باور کنید. امتحان کنید...:72:
(بیشتر کارهای را که برای بهبود روابط زندگیتان می کنید بازخوردش و اثر مثبتش شما خودتان را تقویت و خوشبخت می کند حتی اگر همسرتان متوجه نشود. شما سعی کنید معادله مستقر از همسر در خوبی کردن باشید)
میشه نوشته مدیر را ادیت کرد یا باید بریم انجمن آزاد؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
مگه میشه بچه گریه کنه و مادر نشنوه؟
مطمئن باشید که همسرتون میشنوه و میبینه و تا آخر عمر یادش نمیره !
ضمن تشکر از نظر لطف مدیر.و در تائید حرفاشون راجع آقایون دیروز که خونه مادرم بودم همسرم برای انجام کاری اومد خونه.وقتی شب برگشتم دیدم پلیور و شلوارشو شسته.همسرم یه موقع وقتی حموم میشه اینکارو می کنه ولی خیلی به من چسبید چون نه تو حموم بوده که بگه بذار اینم بشورم و نه من ازش خواسته بودم.البته خودش اونقدر بزرگواره که می گه لباس خودم بود تشکر لازم نیست.البته اینم بگم هیچ کدوم از لباسا هم مورد نیازش نبود.
من که شوهرم و کم میبینم
و بیشتر دوروبرمون شلوغه اما تو همون شلوغی من همش هواسم پیش اونه
با احترام باهاش صحبت میکنم و صداش میزنم
اگه تنها باشیم بهترین ارایشها و بهترین لباسهارو واسش میپوشم طوری که اون دیگه نمیدونه منو با چه رنگی میبینه
همیشه ذوق داره...
بعضی وقتا که میدونم خسته س واسش یا جوک تعریف میکنم یا باهاش با لهجه صحبت میکنم و...
وقتی میبینم واسه رفاه منو زندگیمون کار میکنه خودش که زنگ میزنه کلی خدا قوت و تشکر میکنم
هرچند که توی زندگی یه چیزایی هست که وظیفه مرد و زنه و یه چیزایی هست که لطف مرد و زن و میرسونه
و من یه بار اینو بهش گفتم و هر موقع کاری واسم میکنه میگم خیلی لطف کردی...
و اونم یاد گرفته کارای منو به عنوان وظیفه نمیذاره...
وقتایی که مشتری داره اصلا بهش زنگ نمیزنم تا خودش زنگ بزنه اگه دیرم زنگ بزنه فقط میگم خسته نباشیدو...
خدارو شکر
دیروز تمام خونه رو مثل دسته گل کردم
امروز ظهر که اومدم توی ماکروفر شیر گرم کنم
دیدم توی ماکروفر افتضاح شده ... اونقدر عصبانی شدم :97:
موقع ناهار هم خیلی دلخور بودم ولی به روی خودم نمی آوردم که شوهرم پرسید چیزی شده
منم گفتم باشه بعد از ناهار ، الان موقع مناسبی نیست
بعد از ناهار همسرم گفت حالا بگو
منم گفتم ببین تمام خونه رو تمیز کردم، من انتظار ندارم تو و دخترت برام خونه رو تمییز کنید (توجه کنید که در اینجور مواقع مو طلایی دختر باباش میشه :311: ) ولی حداقل وقتی خونه رو تمیز می کنم ، تمیز نگه دارید ... ببین ماکرو فر رو چیکار کردید... که شوهرم به دخترم نگاه کرد و گفت دیدی دیشب داشتیم سس درست می کردیم ، کثیفش کردیم
بعدش هم به من گفت : عزیزم همین الان برات تمیزش می کنم ، بعدش هم زود با یه دستمال تمام ماکروفر رو تمیز کرد .. منم اونقدر خوشحال شدم :43:
========
آقایون گرامی ، وقتی خانومتون در مورد پاکیزگی بهتون غر میزنن و دلخورن ، لطفا دفاع نکنید .. ما انتظار نداریم شما همانند ما خونه رو تمییز کنید ولی همین یه کمک کوچولو باعث میشه ما زنها متوجه بشیم که زحماتی که برای پاکیزگی خونه می کشیم ارزشمند و مهم هست
اجازهhttp://www.hamdardi.net/imgup/26037/...dca2bd6ea8.gifمیشه ما هم بیایم اینجا از کم هزینه ترین کارها برای حفظ رابطه بگیم؟؟
از قدیم گفتن نخوردیم نون گندم،دیدیم دست مردم http://www.hamdardi.net/imgup/26037/...de225ed901.gif
کلی کار های ریز و کوچولو دیدم که بابام تو اوج عصبانیت مادرم انجام میداد و لبخند رو روی لب های مادرم مینشوندhttp://www.hamdardi.net/imgup/26037/...de225ed901.gifمیخوام یکی یکی اونها رو بگم.البته اونها فکر میکردن ما نمیفهمیم غافل از اینکه من از بچگیم به همه چیز توجه میکردم http://www.hamdardi.net/imgup/26037/...ea0dda6eea.gif
یک وقتایی مادرم خیلی عصبانی بود،داد میزد،ظرف ها رو میزد بهم اما بابام با لبخند و شوخی های ظریفی که خاص خودش بود جو رو آروم میکرد،مثلا خیلی حرفه ای به مادرم نزدیک میشد و لپ مامانمو میکشید و قربون صدقه مامانم میرفت http://www.hamdardi.net/imgup/26037/...5941bc4810.gifحتی اگه مامانم پس اش میزد باز نا امید نمیشد و با لبخند بهش نزدیک میشد و نازش رو میکشید،چند بار این کار رو میکرد و بالاخره این مثل آبی بود روی آتیش و مادرم آروم میشد.
مادرم تعریف میکنه وقتی خواهر بزرگم به دنیا اومده بود،شبها بابام میگذاشته تو کالسکه یا روی دوشش میبردتش بیرون کلی میچرخوندتش تا آبجیم خوابش ببره و مادرم هم تو خونه استراحت کنه.این همیشه یاد مادرم مونده ،تا همین الان http://www.hamdardi.net/imgup/26037/...7a55526b61.gif
بازم دیدم که میام میگم http://www.hamdardi.net/imgup/26037/...7994bdb6e9.gif
شب عید غدیر مادر شوهرم از دست من ناراحت شده بود و زنگ زده بود به شوهرم کلی ازم شکایت کرده بود
(اون شب خونه مامانم بودم)اقای محترمم زنگ زد به من به جای تبریک شروع کردن گله کردن و گفت مادر جون خیلی
ازت دلخور بود منم گوشی دستم خشک شد:163: گفتم اخه چه بدی کردم تا حالا بی احترامی کردم یا ...
فقط چون اون شب رفته بودم خونه مامانم بازم من گفتم باشه اما عزیز من میخوام یه چیزی بهت بگم
اینکه ادم وقتی زیاد خوبی میکنه همه فکر میکنن وظیفه شه و... من نمیگم بهترینم اما لایق این حرفا هم نیستم
من با اگه دارم تحمل میکنم فقط واسه تو واسه اینکه دوست دارم هرکس هر حرفی زد توی خونوادتون نه به تو چیزی
گفتم نه هم به روش اوردم گذشتم فقط به خاطر تو و....در اخر دیدم یه جوری شده
گفتم الانم من خوشبختم چون تو رو دارم پس خواهش میکنم تو پشتم و خالی نکن :305:
صبح رفتم بازار واسه مادرشوهر عزیزم یه هدیه خریدم و بردم خونه و بوسش کردم:46: و تا تونستم سعی کردم
از دلش دربیارم...شوهرم وقتی فهمید میگفت یکی از خوبیهایی که هرکس هرکس نمیتونه داشته باشه
حتی یه ادم 60 ساله نمیتونه مثل تو باشه اینه که اصلا کینه ای نیستی:46::43:
یکی از کارهایی که من می کنم اینکه همیشه وقتی همسرم از سر کار می اد قبل از اینکه زنگ در خونه رو بزنه درو براش باز کنم تا بفهمه چقدر منتظرشم
یعنی نزدیک اومدنش که میشه صدای tv رو کم می کنم تا صدای پاهاشو بشنوم بعدم قبل از اینکه زنگ بزنه درو باز می کنم
که کلی خوشحال میشه از اینکه پشت در منتظر نمونده و منتظرش بودم
مدتی هست که حوصله بچه را ندارم شب ها وقتی گریه می کنه همسرم بلند می شه کار هاشو انجام می ده، نصف شب ها حواسش هست پتو از روی بچه کنار نره، براش شیر درست می کنه . من همه اینها را میبینم .