سلام و عرض ادب
کارهایی که همسر شما از نگاه شما انجام داده :
- دیشب رفتیم بیرون و وقتی اومدیم خونه ، اون دم در ماشین پارک میکرد و من از روی نرده ها اومدن بالاش یواشکی نگاه کردم و دیدم سر پله ها تند تند داره اس مس میدهوقتی اومد بالا متوجه شد من داشتم نگاش میکردم - خیلی عصبانی شد و سرم داد میزد
- یه شبم رفتیم پارک و متوجه شدم که داره اس مس میده رفتم کنارش نشستم و هول شد و سریع پاک کرد
-از پارک اومدیم تو ماشین و با حالت بغض بهش گفتم کی بود بهش اس مس میدادی
محکم زد تو دهنم و دهنم پر خون شد
- ماشین عین دیونه ها برد جلوی خونه مادرم اینا و منو محکم پرت میکرد بیرون و میگفت برو گمشو خونه بابات ، تو خیلی به من شک داری و ... منم نرفتم و محکم سر جام نشستم
البته چند ساعت بعد ازم عذرخواهی کرد
-دوستان ذاتا پسر خوبیه اما این مشکوک بودن خیلی اذیتم میکنه
-هر روز میاد خونه و کلی به خودش میرسه و با هول میره بیرون و چند ساعت بعدش میاد خونه دیروز همین که رفت منم رفتم و بهش گفتم منم تو خیابونا میگردم تا تو بیایی
سریع برگشت خونه و زنگ زد گفت بیا ببرمت خونه بابات با این رفتارات که به من شک داری
-خلاصه منم نفسم بند اومد خیلی گریه کردم و اونم دلش به حالم سوخت و منو برد بیرون و خوش گذروندیم اما موقع برگشت دیدم سر پله ها دوباره داره اس میده اومدم خونه بهش گفتم پاشو بریم خونه بابات اینا ، من قضیه رو بگم و بعدش منو بزار خونه پدرم و تکلیف مشخص کن که گوشی خاموش کرد و سیم کارت داد دستم
-دیروز وقتی از محل کارش میومد خیلی شیک و تمیز بود و مثل همیشه نرفت دوش بگیره و وقتی ازش پرسیدم گفت شرکت دوش گرفتم و یک ساعت هم دیرتر از همیشه اومد و چون اول ماه بود ازش خواستم تا حقوقش رو بده قسطها رو بدیم و گفت این ماه همه رو به دوستش قرض داده !!همیشه وقتی میاد خونه خوش و بش میکنه اما دیروز همین اومد میخاست از عصبانیت منو بکشه در صورتی که من خیلی شیک با دو تا استکان چای منتظرش بودم
و ......
به یه روانشناس بالینی مراجعه کنید و خیلی راحت این مشکل را حل کنید
به نظرم یه خورده وسواس فکری دارید . ( حتما برید )
کار شما و کار همسرتان در قبال هم تایید نمیشه !
از طرفی اتفاق همسرتون قبل از عقد هم دلیل بر این علت شاید شده و میترسید خیانت صورت بگیره و به این وسواس اضافه کرده
به شوهرتون بگید چه حسی و مشکلی دارید و ازش بخواید با همدیگه به مشاور خانواده و روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید !
ارزش شما و همسرتون در زندگیتون بیشتر از این حرف هاست !
مگه نمیگی پسر خوبیه و ذات خوبی داره !
..................................
مهم نیست رشته های عصبی ذهنت رشته باشه یا تنه درخت !
مهم اینکه کمر این تنه درخت شکسته بشه و ناپدید بشه !!
ورزش را دربرنامه بذارید و تکنیک توقف فکر را استفاده کنید - هر روز که موفق بشی این حس را کنترل کتی تنه درخت تبدیل میشه به شاخه و .....در آخر ناپدید میشه!
از طرفی مهارت های ارتباطی و کلامی خودتون را با هم بهتر کنید ( دو جانبه )
روش درست انتقاد را درست اعمال کنید !