-
* جداشدن برام سخته
باسلام
اميدوارم بهم كمك كنيد
من 22 سال سن دارم كه حدود 20 سالگي با شخصي كه 28 سال داشت و در نيروي انتظامي شاغل بود عقد كردم ولي متاسفانه با سهل انگاري خودم كه منجر به انتخاب اشتباه شد . به خاطره سوظن هاي بيش از حد اين شخص و يك سري اخلاقاي بخصوصي كه داشت ازش جدا شدم و بعد از اون با شخصي به نام محسن آشنا شدم كه الان كارشناسي معماري مي خونه و واقعاً دوسش دارم اونم فك مي كنم منو خيلي دوست داره و از گذشته من هم باخبره . و قرارمون اينه كه وقتي درسش تموم شد يعني تا سال ديگه موضوع خواستگاري رو وسط بياره ولي من مي ترسم كه خانوادش با اين موضوع منظورم گذشته من كه منظورم عقد اولم هست كنار نيان ومخالفت كنن و با رفتن محسن من ضربه دوم زندگيمو مي خورم واين ديگه خيلي برام سخته هرچند با جدا شدن الان هم از محسن ، برام خيلي سخته چون خيلي بهم وابسته شديم.
البته محسن بارها به من گفته كه: من از زير زبون خانوادم كشيدم كه با دختري مثل شرايط تو موافق هستن يا نه و خانواده ي من هم مخالفتي نكردن .
ولي من واقعاً مي ترسم هرشب با استرس و گريه خوابم ميبره .
لطف كنين ومنو راهنمايي كنين واقعاً سر در گمم وهم راهها رو به خودم بسته مي دونم
-
RE: جداشدن برام سخته
سرکار خانم بهاره درود بر شما؛
با خوشامدگویی به شما برای پیوستن به این تالار ارجمند،باید مواردی را به شما گوشزد می نمایم . . .
شما با شکستی که از ازدواج نخست خود داشته اید،دچار گونه ای خلأ روانی-احساسی شده و به ناچار آستانه حساسیت شما و موازی با آن وابستگی بی حساب به دیگرانی که *مذکر* هم هستند،بالا رفته است.
شما بیان کردید که با آقایی بنام محسن آشنا شده اید.ناگفته پیداست که این *آشنایی* از جنس دلبستگی ناگهانی یا دوست شدن در مکانی بوده است.یک اتفاق بسیار خوشایند برای شما که در دوران *عزاداری* برای جدایی از همسر اولتان بوده اید.
چرا خوشایند؟؟؟چون به هر حال با توجه به طلاقی که داشته اید، شما احساس:دوست داشته شدن از طرف دیگری و نیز جبران آنچه در زندگی پیشین بر شما رفته را،داشته اید؛لذا کاملاً احساسی و دور از تصمیمی خردمندانه،بند از احساست و عواطف جریحه دار شده خود گسسته و آنها را آزاد گذاردید.
در نتیجه هویت و شخصیت زنانه خود را در رابطه با آن آقا(محسن) جستجو کرده اید و پر کردن خلأیی را که بدان اشاره نمودم.این فرآیند ارتباطی-احساسی با عنایت به جوان بودن محسن(سال سوم کارشناسی معماری) و سازو کار روانی پسران در آن سنین،البته از سوی او تقویت شده،شدت یافته و می پندارم که به *عشقی* سراسر آتشین و از نوع عاطفی آن مبدل شده است.
وابستگی شما به این رابطه لذت آور و چسبندگی روانی به ادامه آن و بازیافتن هویت و تعریف خودتان در آن،منجر به نگرانی زیاده از حد درباره مخالفت خانواده محسن با ازدواج شما دو نفر و ناچار جدایی بسیار تلخ از دیدِ سرکار برای بار دوم ،شده است.
من تا اینجا می خواستم که نمایی روشن از وضعیت پیشین و کنونی شما در برابرتان قرار دهم تا با یاری از خود شما بهتر بتوان راهکاری خوب برای مشکلتان یافت.
پس می توان گفت که:شما نباید به خود اجازه می داید که جبران گذشته را با سرمایه گذاری زیاد در رابطه ای کاملاً احساسی و ناعاقلانه،می کردید.بنده به هیچوجه شما را خدای ناکرده سرزنش نمی کنم و دارم مشکل شما را تنها و تنها پردازشی روانکاوانه می کنم که اگر من نیز جای شما بودم،شاید چون شما رفتار می کردم.
خوب اکنون که رابطه مزبور پدید آمده بود،با گذشت زمان بر ژرفای آن آفزوده شده که وابستگی بیشتر شما را نیز سبب گشته است،لذا در این مرحله نخست باید با بهره گیری از *خرد* خود رابطه تان را بازبینی نموده و از *احساس* فعلاً دوری کنید؛هوش و عفل شما حتماً جوانب بسیار مهم دیگری را در اختبار شما درباره رابطه تان خواهد گذاشت.
سپس اندکی بدون احساسات وضعیت اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،اع تقادی و اخلاقی خود و محسن خان را بررسی کرده و تا انجا که می توانید بیشتر با زوایای شخصیتی یکدیگر آشنا شوید و مهمتر آنکه در اولین مرحله برای اینکه وضعی هر دوی شما روشن گردد،از طریق واسطه ای از نظر قطعی خانواده محسن آگاهی یابید.
ممکن است که احساست به سراغ هردوی شما آمده و مثلاً در صورت پاسخ منفی آنها،بخواهید مانند فیلم های عشقی عمل کنید که خوب می دانید واقعیت زندگی پیز دیگری است و هزار ویک مسئولیت پذیری و شرایط گوناگون را می طلبد.و تازه در صورت پاسخ مثبت آنها باز هم باید بدون احساست ورزی الکی،خردمندانه گام برداشته و خود و محسن را بیشتر بشناسید،شاید اگر پرده احساسات فریبنده کنار رود،به داین نتیجه برسید که اصلاً به درد هم نمی خورید.
بهاره ارجمند،حواستان را خوب جمع کنید و اشتباه دیگری را خدای ناکرده مرتکب نشوید و مطالب آموزشی این تالار و نیز سایت همدردی و سایت روانیار و وبلاگ محسن عزیزی را صددرصد بخوانبد و پیش یک مشاور مجرب نیز بروید و من نیز آرزوی خوشبختی،تندرستی و کامیابی شما را دارم؛؛؛بدرود.
-
RE: جداشدن برام سخته
سلام baharehh ،:72:
سوالات زیادی در ارتباط با موضوعی که مطرح کردی وجود داره که می تونه به روشن شدن موضوع کمک کنه .
مثلا از معیار های خودت برای ازدواج (چه در ازدواج قبلی و چه در انتخاب جدیدت )صحبت نکردی و فقط جایی اشاره کردی به دلیل سهل انگاری خودم در انتخاب و یا نگفتی چه ویژگیهای خاصی در محسن وجود داره که باعث جلب نظر شما شده ؟ یا مثلا نقش خانواده خودت در زندگیت چقدر بوده و چقدر هست ؟ و ...
اما چیزی که به نظر من در حال حاضر مهمه اینه که همونطوری که گردافرید اشاره کرده شما ابتدا باید به اینکه چرا محسن رو انتخاب کردی فکر کنی تا احیانا مجددا گرفتار تبعات یک انتخاب نامناسب نشی . به این معنا که باید صادقانه، شفاف و با ظرافت به دلیل نزدیکی عاطفی خود با محسن فکر کنی....
مثلا این احتمال رو بررسی کنی که شاید صرفا بدلیل پاره ای از نیازهای عاطفی ناشی از شکست در ازدواج قبلی به سمت ارتباط جدیدی کشیده شدی و در این میان به اصول و تناسبات ضروری برای یک ازدواج موفق دقت نکردی یا دقت مورد نیاز رابه خرج ندادی و یا ...
به نظر من سعی کن با استفاده عاقلانه از تجربه ای که در ازدواج قبلی داشتی معیارهای انتخاب خودت رو محک تازه ای بزنی ...
توصیه می کنم برای راهنمایی بیشتر به آدرس زیر مراجعه کنی و مقالات اون رو با دقت بخونی :
مشاوره ازدواج در سايت همدردي
http://www.hamdardi.com/fa_Default.asp?RP=M_Content.asp&P1N=ContentId&P1V= 167&R%3D3978227%26L%3Dfa%26FT%3DFalse
ضمنا فراموش نکن معمولا اگر ما از صحت نسبی انتخاب خودمان مطمئن باشیم از مخالفت دیگران ترسی نداریم و راههای مناسب برای مواجهه با آن را خواهیم یافت ...
baharehh عزیز ؛
به خودت اعتماد داشته باش و عاقلانه و نه صرفا برحسب احساس و نیازهای عاطفی تصمیم بگیر و نترس ...
موفق باشی :203: