-
خیانت های همیشگی شوهر
با سلام.من 30 سالمه و شوهرم هم هم سن خودم هست.حدود 6 ساله ازدواج کدیم.قبلش هم 2 سال توی دانشگاه با هم دوست بودیم.قبل از ازدواج خانواده من مخالف بودن که شهر دیگه و با این پسر ازدواج کنم.خانواده همسرم هم مخالف بودن.مخصوصا مادر شوهرم که دخترخاله رو برای شوهرم انتخاب کرده بود.خلاصه بگم که بالاخره ازدواج کردیم.بعد از ازدواج پدر شوهرم که مرد هوس بازی بود و بعد فهمیدم رابطه نامشروع هم داشته و شیشه هم مصرف میکرده زندگی اشرافیشون متلاشی شد.شوهرم خیلی به پدرش مینازید و از این لحاظ ضربه سنگینی براش بود.شوهرم آدمیه که با همه بیش از حد گرم میگیره.دختر و پسر هم فرق نداره.بعد ازدواج متوجه اس ام اس بازی هاش و شیطنت هاش شدم.یه سری دعوای شدیدی باهاش داشتم و خانواده اش هم فهمیدم اما باباش به جای اینکه شوهرم رو دعوا کنه حمایتش میکرد.همش یه جوری دنبال جذب جنس مخالف بود.یه روز سرویس همکار خانمش میشد که ببره و بیاره به حدی که طلب کارانه بهش اس میداد دنبالم نمیای؟یا دسته جمعی بیرون میرفتن.یه سری یاهو مسنجرش رو اتفاقی چک کردم و دیدم که حرفای بدی به یکی از هم دانشگاهیهای قدیممون زده و حرفای رکیکی بهش زده که حتی اون طرف گفته بود تو ازدواج کردی نباید دیگه از این حرفا بزنی.اما شوهرم گفته بود میخوام طلاقش بدم و قراره برم خارج.انگار توهم زده بود.ما که با هم مشکلی نداشتیم.یه دعوای اساسی هم اون روز داشتیم و جواب الکی بهم داد که تو منو آزاد نمیزاری.باز هم تحمل کردم .در دوران بارداری هم باز این اس ام اس های مشکوک رو از همکاراش دیدم که مثلا نوشته بودند من دوست دارم اما تو بهم اخم میکنی و....
اون موقع هم 1 هفته بچه بیچاره ام رو عذاب دادم و حرص خوردم.موضوع رو به مادرش گفت و مادرش هم از پسرش حمایت کرد.پای داداش منم وسط کشیده شد و داداشم گفت کوتاه بیا.من کوتاه اومدم اما با کلی اصرار باهام آشتی کرد!!!!شاید اون روز اگه بچه نبود باهاش ادامه نمیدادم.الان بچه ام 14 ماهشه.اما پدرش همچنان توی تلگرام و اس ام اس و حتی توی بانک و مشتریهاش میدونم دنبال این کرم ریختن هاس.واقعا نمیدونم باید چیکار کنم.ما که با این همه عذاب و دردسر با هم ازدواج کردیم.من که از هیچ لحاظ براش کم نذاشتم.واقعا نمیدونم رابطه هاش در چه حده.شایدم نمیخوام بدونم.چون واقعا اعصابش رو ندارم هر روز یه مطلب بد توی گوشیش بخونم.چیکار باید بکنم؟میشه کمکم کنید.ببخشید طولانی شد.
-
والا نمیدونم چی بگم. خدا صبرت بده
طلاق با وجود بچه ، ساده نیست.
اکثر مردها سنشون بره بالا کم کم دست برمیدارن از این کارا:97:
-
سلام متاسفم منم در گیر این موضوعم حتی پیشرفته ترولی تجربه های که بدست آوردم رو به هت می گم 1_اصلا نباید به روش بیاری چون پررو میشه و... 2_یه کاری کنی متفاوت باشی از قبلا 3_ فکر کنی دوباره ازدواج کردی و شوهرت هنوز نشناختی ومی خای با جذابیتتون و راهکارات دلشو بدست بیاری و عاشق تر ش کنی 4_چون بچه کوچک داری مسلما توجهت بیشتر به فرزند کوچکت هستش پس ممکنه شوهرت حس حسادتش گل کرده باشه پس یه کاری کن که برا فرزندت مادر باشی وبرا شوهرت همسسسسر 5_از لحاظ جنسی فعال باشی یعنی مرتب شیک باشی توی خونه اتاق خابت رو متحول کن 6_ مردا غذای خوب براشون اهمیت داره پس سعی کن غذاهایی که دوست داره درست کنی وبا طمع خوشمزه خیلی تاثیر داره 7_از همه مهمتر اینکه محبت کنی بهش مردا تشنه محبتن حرفای خوب بهش اقتدار بدی
ان شاا... که مشکلت حل میشه یادم رفت بهت بگم هرشب توی خونه سوره یس بخون وتقدیم کن به 14معصوم به نیت اینکه مشکلت حل بشه سه روزی ختم انعام داشته باش و آیت الکرسی برا اینکه شیطون از سرش دور بشه خوبه بخون فوت کن به اب یا چیزه خوردنی وبهش بده بخوره برامنم دعا کن مشکلم حل بشه ماه محرم داره شروع میشه میتونی نذر امام حسین (ع) کنی و حتما جواب می گیری این را شنیدم وخودم می خام انجام بدم 30050مرتبه صلوات را نذر حضرت علی اصغر (ع) کن تواین ایام می گن خیلی خوبه
-
سلام عزیزم من برخلاف هلنای عزیز نظرم اینه که اینجور مردا فقط باید یه روزی خودشون وجدانشون بیدار بشه....کاری ازت برنمیاد عزیزم....روال عادی زندگیتو داشته باش.....خانوما انقدر به این اقایون اعتماد به نفس ندید که تا خیانت کردن فکر کنیم چیزی کم گذاشتیم...
-
ممنونم از نظرات خوبتون.هلنا جان فعلا همین کارایی که گفتی رو دارم میکنم و به همین نتیجه ها رسیدم تا الان.خدا به هر دومون کمک کنه.متاسفانه میدونم از اینکه این قضیه ها رو اشکارا باهاش در میون بذارم به نتیجه مثبتی نمیرسم.بهترین راه صبره.مطمئنم خودش یه حسایی داره از اینکه بهش مشکوکم و تا حدودی میفهمم که خطاکاری داره و به روش نمیارم.خودش خیلی دم از امام حسین میزنه و ادای عاشقای امام حسین رو در میاره.امیدوارم یا آدمش کنه یا اصلا نابودش کنه یا من نابود بشم.سخته که پاتو کج نذاری اما شریک زندگیت بیمار باشه
-
سلام
نوع خیانت همسر شما و هلنا متفاوته.
اگه تاپیکش را هم بخونی متوجه تفاوتهای زیادی در رفتار همسر ایشون و همسر خودت می شی.
این پست مدیر همدردی را بخون.
همسرم علیرغم قولهای مکرر با دختران ارتباط می گیرد؟ چه کنم
اگه سرچ کنی مطالب زیادی در مورد خیانت همسر توی تالار پیدا می کنی.
-
سلام.
فکر میکنم در چنین مواردی هیچ چیز مانند صمیمانه صحبت کردن در مورد مشکل و جویا شدن علت و برهان، روبرو کردن قلب ها و مهربانانه خواهش و تقاضا کردن، گره گشا نیست.
که البته این ها هم سیاست، شرایط و وقت خودش رو داره.
باید شخص با وجدانش مواجه شه. محکوم کردن و بازجویی کردن از شما ساخته نیست. باید خودش، خودش رو محکوم و به اشتباهش پی ببره. شما باید بهشون اطلاعات بدین. کمکشون کنید برای درک بهتر. شما باید در گفتن انتظاراتتون صادقانه برخورد کنید. وقتی فریاد میزنید این چیه تو گوشیت ، چرا خیانت میکنی، انتظار صادقانه ی شما اینه که "من دوستت دارم، میشکنم با این کار" و اگر پذیرفتند باید با تشویق و تاییدشون کمکشون کنید و انگیزه بدین.
در نهایت نیازی به تظاهر نیست که تمام روز تو فکر چی بپوشم و چی بپزم باشید. یه بازنگری کنید، شاید واقعا شما هم جایی کم گذاشته باشید. مثلا در ایجاد فضای دوستانه و مفرح. هیچکس بی عیب نیست. و اگر پی بردید، تغییرات رو با میل قلبی ایجاد کنید.
اینکه زبان هم رو بفهمید و به نیاز های هم اهمیت بدین به مراتب مهم تر از دیزاین اتاق خوابه!
-
سلام الهه خانم چه خبر نیستی من فکرمیکنم هیچ کدام مشکل مارو نداشته باشن شوهرم مداح امام حسینه ع ولی ... متاسفانه ان شاا... که آقا خودش دستشون بگیره همکارم به من میگه سعی کن بهت خوش بگذره وخوشحال باشی چون مردا هر چه خوشحال تر باشی بیشتر دوست دارن یه کاری کن روحیت بهتر بشه من که شرایط شغلیم اجازه نمی ده ولی شما می تونین موفق باشی
-
سلام اله عزیز . روی صحبتم با همه دوستان بخصوص هلنا و الهه عزیز هست . مطرح کردن اسرار زندگی در بین دوستان و همکاران و فامیل اشتباه ترین کاری ست که برخی از خانمها انجام میدهند . مسایل زندگی فقط نزد مشاور مورد اعتماد میتونه مطرح بشه . دوستان و نزدیکان نه تنها نمیتوانند کمکی به شما بکنند . چون تخصص ندارند . بلکه ممکنه با دادن راهکار اشتباه مسئله رو بغرنج تر بکنند .
دوم اینکه از اینکه همسران هر دو شما خود را عاشق امام حسین یا هیئتی نشون میدهند خوشحالم . حتما از این کار استقبال کنید . ودر رفتار و گفتار بهشون نشون بدید که از این امر خوشحالید و افتخار میکنید .
شاید این ادعای آنها اغراق امیز باشه ولی انسانها نهایتا اون چیزی میشن که ادعا میکنند . بگذارید ادعای خوب بودن کنند .
-
هلنای عزیز من هستم.راستش ادمی نیستم که به راحتی اینجور مسائل رو به دوستانم بگم.شاید تنها یکی از دوستام شرایطم رو میدونه و همین که نمیتونم حرف بزنم بیشتر دارم منفجر میشم.بعضی وقتا به چشمام هم شک میکنم.گاهی دلم یکی رو میخواد که با هیچ کس نباشه.فقط حسش مال خودم باشه.هلنا جون منم شاغلم و تا صبرم لبریز نشه سعی میکنم محیط خونه رو آروم نگه دارم.چند شب پیش دلسای نازنینم که 15 ماهشه رو گرفت پرت کرد تو اتاق تاریک در رو هم بست.دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و خیلی بهش پرخاش کردم.ابته اونم ساکت نموند و یه لحظه حس کردم داره روانی یشه و میخواست به سمتم حمله کنه اما جلوی خودش رو گرفت.البته بر خلاف دفعات قبل زود هم آشتی کردیم.