1 فایل پیوست
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
<EMBED align=center src=http://www.hamdardi.net/music/marhaba.mp3 width=100 height=28 type=audio/x-pn-wmaaudio-plugin autostart="true" LOOP="true">
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
بر امید دانهای افتادهام در دام دوست
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
بس نگویم شمهای از شرح شوق خود از آنک
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست
گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
حافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساز
زان که درمانی ندارد درد بیآرام دوست
آدمی برای داشتن انگیزه ای دائمی، و هیجانی زایا و با ثبات، نیاز به عشقی نامحدود و پویا دارد.
عشقی که نه کمرنگ شود، و نه مخدر باشد، عشقی که نتوان انتهایی برایش وصف کرد.
شیدایی و شورانگیزی اهدافی چنین متعالی انسان را از دلمردگی های روزانه می رهاند و از رنجهای بچگانه روزمره نجات می بخشد.
عشقبازی هر کس به اندازه معشوق اوست.
آنهایی که معشوق های کوچک و فرسایشی دارند همواره در کار تعویض معشوق خواهند بود. و رنجهای وابستگی اشان تمامی ندارد.
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست