نوشته اصلی توسط
دختر 7
دختر جون شما23 سالته
چرا اينقدر عجله داري براي ازدواج
دختر تاپيک هاي من رو بخون تاپيک ناديا-7777 رو بخون
عجله اي براي شوهر کردن نداشته باش
( من فکر مي کنم پدر شما يه مرد نمونه و براي مادر شما يه همسر خيلي خوب بوده و خوب بودن مرد ها رو داري فرافکني مي کني ,و نسبت به ازدواج یه ذهنیت خوب داری ولی ازدواج فقط از سر رفع تنهایی احتمال موفقیتش صفره )
من چند ماه پيش متارکه کردم و در دوران عقد
دلايل ازدواجم هم مثل شما بود
باور نمي کني وقتي عقد اون فرد بودم هزار هزار برابر بيشتر احساس تنهايي و سر خوردگي مي کردم
خيلي خيلي دوست داشتم که ازدواج کنم ولي اين ازدواج بسيار بسيار تلخ بود و نتايج و پيامد هاش تلخ تر چرا ؟ چونکه سرسري و فقط به خاطر تنهايي زياد اين انتخاب رو کردم خيلي خيلي مدرک برام مهم بود ولي کسي رو انتخاب کردم که ديپلم هم نداشت
ترس از تنهايي من رو از ديدن حقايق غافل کرد
شايد الان مزه تنهايي رو بچشي ولي تنهايي که با وجود يه مردي باشه که اصلا تو رو نمي فهمه نمي فهمه چي مي گي نميفهمه چي مي خواي هزار بار تلخ تره استخوان هاي تنت از اين تنهايي يخ مي زنه
کسي هست توي زندگيت ولي بود و نبودش فرقي نداره
الان مطلقه هستم ، و تو مجردي
28 سالمه و تو 23 سالته
من مهندسيم رو تو ايران گرفتم و تو تو استراليا درس مي خوني
ولي هرگز هرگز به يه شخصي که توي مي خواي بهش رضايت بدي من رضايت نمي دم
مي دوني چرا ؟
چون من مي دونم راهي که در پيش گرفتي به ناکجا اباد مي رسه
دختر قدر خودت رو بدون
ارزش خودت رو بدون
کسي که در حد تو نباشه تو رو و اهدافت رو درک نمي کنه
سعي کن هم فکر خودت رو پيدا کني
و يه چيز ديگه
کسي که درس نخونده سعي و تلاش تو را ، سختي هايي که در غربت کشيدي و لي ادامه تحصيل دادي رو درک نخواهد کرد و در انتها خواهد گفت براي خوشگذروني و اللي و تللالي رفت ي خارج.
از من به تو نصيحت
براي فرار از تنهايي ازدواج نکن
هر چي هستي باش به کمتر از خودت قانع نشو.