کارهای عجیبم تو زندگیم داغونم کرد

سلام دوستان کمکم کنید.
اول بگم هر صفتی دوس دارین بهم بدین ولی بهم کمک کنید.
من 24 سالمه. دارم درس میخونم .ماجراازاین قراره من ترم 7کارشناسی که برا ارشد میخوندم خیلی فشار روم بود وبرا اولین بار وارد یه چت شدم اونجا بلد نبودم حرف بزنم یهو دیدم یکی اومد خصوصی .خلاصه چون هم استانی از آب دراومد قصد داشتم بشناسمش برا ازدواج.ولی چون مطلقه بود گفت بیا ازدواج موقت کنیم قبول کردم(چقد ساده بودم) ............ و چند با با چند خانم ازدواج موقت داشتم و رابطه حضوری یا تلفنی و ......

تمام این موارد بالارو خلاصه گفتم چون حوصله کنید بخونید بعدا اگه توضیح خاستین میدم فقط توروخدا کمک کنید. من الان اصلا نمیدونم کجای دنیا هستم کلا تو هپروتم تا سال اخر کارشناسی همیشه شاگرد ممتاز بودم کنکور بهترین رتبه رو آوردم ولی این قضایا باعث شد به یه آدم کند مغز تبدیل بشم واعتماد به نفسم هم به زیر صفر رسیده .شاید بگین تو یه آدم پستی ولی من تو این روابط گیر افتادم .شاید بپرسید چرا ازدواج دائم نکردی .خوب شرایطشو نداشتم کاروسربازی ودرس ووو.....
کمکم کنید من بخودم بیام .چند وقتیه فکرم رفته به اینکه برم خودمو بندازم زیر تریلی وخلاص بشم .اینم بگم من قبلا آدم خوبی بودم دعا میخوندم قرآن میخوندم روزه میگرفتم کامل ولی ....
کمکم کنید.هر جایی سوالی بود بگین من جواب میدم
ممنونم

درود بر شما
همین که متوجه شرایط خودتون شدین بسیار مهم و عالی است.چون همین میتواند نقطه شروع مجددی باشد برای شما.متاسفانه راهی که در اون قرار گرفتن راه پر از چالش و تلاطم است و برای کنار اومدن از این موقعیت تلاش و زمان زیادی لازم است.پس قدم اول این است که انسان صبوری باشید.و همچنین به تمرکز ذهن قوی نیازمند هستید.در صورتی که شرایط کمک گرفتن از مشاوره خصوصی رو دارید حتما استفاده کنید.برای شروع سعی کنید روی نقاط قوت خود تکیه کنید اینطور میتوانید انرژی خودتون رو افزایش بدهید تا بتوانید کم کم عادت ها و کارهای ناپسند رو از خود دور کنید.اگر منتظر هستید معجزه اتفاق بیفتد و شما یکباره از دست عادات خودتون بردارید در اشتباهی. لازم نیست اینقدر خودتون رو نکوهش کنید.هر کار کوچکی که حالتان را خوب میکند انجام دهید.برای اینکه به سمت خدا برگردید نگران نباشید کافی است بخواهید .او زودتر از همیشه و همه کس جوابت را خواهد داد.
با آرزوی خوشبختی

تشکر
راستش منم میخام که برگردم به حالت های خوب ولی اصلا نمیدونم کجا قرار دارم اصلا نمیدونم سوال رو چجوری بپرس م یا اصلا به چی باید جواب بدم تا یه نقطه ای برا شروع پیدا کنم .
مشاوران عزیز اینجام که فک کنم اصلا مطلب منو نخوندن متاسفانه.

با سلام

اینکه شما راه مشاوره را پیش گرفتید بسیار خوبه .... اینکه منزجرید از راهی که مدتی در پیش گرفته بودید خیلی عالی هست .... راه برون رفت هم همان است که به رویه ها و برنامه های مفید گذشته برگردید و از اینترنت مدتی فاصله بگیرید و کلاً طرف رایانه و شبکه های اجتماعی نرید که اینرا می گویند بستر زدایی و وقتتان را با برنامه های مفید بخصوص فعالیتهای بدنی مثل ورزش ازجمله شنا و پیاده روی پر کنید و روی اعتقادات دینی تون محکم پای بندی نشان دهید و نسبت به رویه غلطی که مدتی داشتید تمرکز زدایی کنید و از ذهنتون یادآوریش را دور کنید .... اگر باز هم نیاز به راهنمایی داشتید بهتر هست به کمک یک مشاور بطور حضوری برای بازسازی شخصیت اقدام کنید

موفق باشید

خب الان مشکل چیه؟؟؟
برادر بعد سن بلوغ مجبور هستی شرایط زیادی تحمل کنی...
وگرنه منم دلم می خواد برگردم کودکی... میشه...نمیشه...کفش رفتن نداریم...
برادر اگه صیغه کردی اسیبی ندیدی نه اون نه شما هر دو راضی هستین چرا الان ناراحتی؟
اگه اشتباهی کردی سعی کن اینده تکرار نکنی...
ولی اینکه میگی کاش صیغه نمی کردم یعنی رابطه نداشتم اشتباه هست چون ناخواسته
هست چون غریزه هست و...
فقط سعی کن تنوع طلب نشی و کسی اذیت نکنی مواظب باش خودتم تو تله نیفتی

متشکر از تما می کسایی که پستمو دیدن ونظر دادن.بله همش محرم بودیم گناهی در کارنبوده .فقط بحث اینجاس که سر اون دوتایی که ازم دور بودن ضربه خوردم یکم .
اصل قضیه اینه که من آدم خیلی عاطفی هستم وواقعا دوست دارم به یه نفر محبت کنم از جنس مخالف ولی اون یه نفر کو؟؟؟؟چجوری باید پیداش میکردم؟؟شرایط ازدواجم که نداشتم مجبور بودم برم تو این راه .اصلا اگه این موارد ازدواج موقت نبودممکن بود من واقعا از لحاظ روحی آسیب ببینم .ولی خداروشکر الان اینطور نیس.
دوتا مسیله اذیتم میکنه اول اینکه چون الان هیچ کس تورندگیم نیس بعد رفتن اون افراد واقعا تو اذیتم وراهو چاهو نمیدونم گیج شدمو
دوم اینکه من برا ازدواج دائم هم چند جا رفتم ولی خودم یجورایی کنسلش کردم بخودم میگم من که با سه نفر رابطه داشتم حالا تلفنی یا رابطه کامل چجوری میتونم دختری که با هیچ کس رابطه نداشته انتخاب کنم .
بفکرم رسیده دنبال یه خانم مطلقه باشم برا ازدواج دائم تا حداقل ازین افکار راحت بشم ولی خانم مطلقه رو هم خونوادم عمرا قبول کنن چون نمیدونن که من چیکار کردم. حالا اگه میشه بیشتر کمکم کنید

برو پیش روانشناس تست افسردگی بده

بحث الان رفتن پیش روانشناس نیس که تشخیص بده من افسرده هستم یا نه به نظ من هر کس تنها یه بار شکست عشقی برسه افسرده میشه چه برسه به من .من الان دوتا مسیله تو ذهنمه
مسیله اول
ایاحقمه با یه دختر مجرد ازدواج کنم با توجه به سابقم چون حس میکنم یجور نامردیه وحتی اگه ازدواج هم بکنم بعدا ممکنه عذاب وجدان بگیرم
وودوم اینکه باتوجه به شرایط نداشتن کار ورفتن به سربازی من حداقل تا 4 سال دیگه نمیتونم ازدواج کنم وباتوجه به اینکه من رابطه داشتم تحمل 4 سال تنهایی خیلی سخته چیکار کنم؟
خداییش انگار کسی منو اینجا نمیبینه داغوووونم

مشکل تو این هستش منزوی هستی فاقد گروه هستی
فکر می کنی زندگی واقعی رو عشق به یه دختر وباقی رو با اون عشق سپری کردن هست
امثال تو اگه شکست عشقی بخورن بستگی به ریشترش یا میرن بیمارستان یا خودکشی می کنن چون واقع بین نیستن
بنظر من خیلی محیط بسته بزرگ شدی سرکوبت کردن خانواده. رابطه با دختر نداشتی در حد سکس بوده نهایتش
صاف و صادق بچه ایی

یه نظری دادین خیلی عجیبه یعنی الان من اگه برم با هزاران نفر رابطه برقرار کنم میشم غیر منزوی .بعدشم ته هر رابطه ای رابطه جنسیه دیگه اونوقت شما میگی رابطه نداری نهایتش در حد یه سکس.میخام بهت بگم حرفات نه علمیه نه منطقیه .البته ببخشیدا.بعدشم حس میکنم اصلا شما پستای منو درست نمیخونید.در مورد شکست عشقی هم بهت بگم که اصلا برام معنی نداره چون رابطه که تموم شد برا من همه چیز تموم شدس.
وگرنه سه بار عقد موقت به قول شما هر کی دیگه بود میرفت تیمارستان
ولی مشکل من الان اون دوتا مسیله ای بود که گفتم
مسیله اول
ایاحقمه با یه دختر مجرد ازدواج کنم با توجه به سابقم چون حس میکنم یجور نامردیه وحتی اگه ازدواج هم بکنم بعدا ممکنه عذاب وجدان بگیرم
وودوم اینکه باتوجه به شرایط نداشتن کار ورفتن به سربازی من حداقل تا 4 سال دیگه نمیتونم ازدواج کنم وباتوجه به اینکه من رابطه داشتم تحمل 4 سال تنهایی خیلی سخته چیکار کنم؟ راه حل برا اینا بدین

سلام دوست عزیز.به نظر من گذشته ی هر کسی به خودش مربوطه یعنی شما الان این کارارو کردید ولی از ته دل پشیمون هستید و به نظرم نباید احساس بدی داشته باشید که حتما فکر کنید با یه زن مطلقه ازدواج کنید.نظر شخصی منه که میتونیدبا یه دختر ازدواج کنید ولی مهم بعد از ازدواج و متعهد شدن هست که به فکر خیانت نیفتید.و در مورد سوال دوم به نظرم باید خودتونو کنترل کنید به چیزای دیگه سرگرم بشید هر چیزی که این فکرارو میاره تو سرتون از خودتون دور کنید.موفق باشید

با سلام

شما خواستگاری هر دختری میروی در میان سئوالاتتان این را بپرسید که اگرخواستگاری داشتهباشید که قبلاً باکسی مدتی ازدواج موقتداشته و این خواستگار معیارهای شما را دارد پاسخ شما به او چه خواهد بود .... اگر گفت منفی یعنی طرف حساس روی روابط قبلی شما بود .... او را رها کن و کیس دیگری را جستجوکن


ضمناً شما اگر بستر زدایی و خویشتن داری را در پیش بگیرید متمرکز بر نیازهای جنسی نخواهید شد که آشفته کند شما و بخواهید رابطه های متعدد و مکرر برقرار کنید که بسیار اسب زا هست و شما مواجه با آسیب آن بخصوص آشفتگی ذهنی ناشی از آن شده اید

موفق باشید

از رابطه با خانمی بگین که صیغش کردی.چرا رهات کرد؟نمیتونستی نیازشو برآورده کنی؟چه دلیلی داشته با زن ارتباط بدی؟این همه دختر.راه رو منحرف شدی.شبهای احیا برو توبه کن.روزه و نماز انجام بده.به خدا نزدیک شو.توکل یادت نره.