درسته که جداشدین ولی کارخوبی کردین چون یه سری چیزاباگذشت زمان حل که نمیشه هیچ بدترهم میشه.
نمایش نسخه قابل چاپ
درسته که جداشدین ولی کارخوبی کردین چون یه سری چیزاباگذشت زمان حل که نمیشه هیچ بدترهم میشه.
از همه ممنونم بخاطر راهنمایی های خوبتون، در کل در بعضی موارد بهش حق می دادم که دلگیر بشه از من یا خانوادم اما من خودم خیلی بیشتر از اون دلگیر می شدم و گذشت می کردم اما به قول دوستان هر چقدر من گذشت می کردم اونا بیشتر خودشونو برحق میدونستن و اینارو نشانه ضعف من میدونستن در حالیکه صرفا بخاطر دوست داشتنش بود، وگرنه منی که یه عمر کسی بهم بد نگفته بود و به هیچ کس هم کوچکترین توهینی نکرده بودم اینجوری بهم توهین نمیشد و تحقیر نمیشدم. بخاطر عشق و علاقه خیلی گذشتم اما به جایی رسید که ارزشش رو نداشت هرچند گاهی احساس میکنم شاید بیشتر صبر میکردم بهتر بود.
دقیقا درست میگید منم وقتی بهم فشار اومد تحقیق کردم دیدم که این آداب رسوم البته بعضیاش مال خیلی زمان های گذشته ست ولی اونا هنوز رعایت میکردن و منو بی ادب و این که حالیم نیست وانمود میکردن.............نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehdymo
ولی جالب اینه که خیلی جاها خودشون رعایت نمی کردن ولی به زور میخواستن به ما عروسا اینو تحمیل کنن آخه ما عروسا هر کدوم از یه فرهنگ متفاوت هستیم همین اجبار رعایت فرهنگی خانوده شوهر باعث شده که ما جاری ها اینقدر به هم نزدیک بشیم که هیچ مشکلی با هم نداشته باشیم
موفق باشی برادر