تعارض ها و تناقض های من در رابطه با کمک به افراد و اعتماد به نفس پایین مقابل بزرگان(علم و ثروت)

سلام.راستش این تعارض های و کشمکش هایی که بهشون رسیدم بعضی وقتا خیلی عذابم میده میخوام بدونم دارم اشتباه میکنم یا غلط و بهم راه کار بدید...لطفا

بعضی وقتا با خودم میگم من توی سنی نیستم که بخوام کسی رو راهنمایی کنم چه تحصیلی چه زندگی چه هر چی(هر چند زیاد به این موضوع برخورد میکنم) .. با خودم میگم هر وقت ادم خودش تونست به جایگاهی برسونه و به عنوان یه فرد موفق خودشو نشون بده خواه ناخواه بقیه برای کمک گرفتن از اون فرد خواهند اومد و اون وقت میتونم راهنمایی کنم.. از طرفی میل شدیدی به کمک به بقیه و اشتراک گذاشتن تجربه ها دارم.. بعضی وقتا میگم نه این انصاف نیست.. باید همین طوری که میرم این روند باشه و از نقطه ی خاصی شروع نمیشه.. و هی دچار تعارض میشم

که همین سبب شده خیلی وقتم گرفته بشه.. به جایی این که فعلا بیش تر خودم در حال یادگیری باشم دارم این طوری رفتار میکنم.. مثلا هر وقت میان سایت همدردی کم کم یه ساعت و نیم وقتم گرفته میشه.. خیلی وقته میخوام دیگه نیام.. یا اگه میام فقط فوقش بخونم سریع برم(هر چند بعضی تجربه های بد مراجعین قطعا تاثیر بد خودشو داره) ..ولی نمیتونم جلوی خودمو بگیرم و به کسی که حس میکنم میتونم بهش کمک کنم ..کمک نکنم... و باز مینویسم و..
بعضی وتقا حس میکنم زیادی مینویسم..بعضی وقتا واقعا پستای طولانی بقیه رو نیمخونم هر چند فکر میکنم شاید بهترین کمک رو این افراد کرده باشند..
و این باعث شده وقتم گرفته بشه.. چون من چند تا کار مهم تری دارم که مستلزم این هست کلی روش وقت بزارم


1-شما به عنوان یه کسی که نیاز به کمک دارید میخواید براتون کم بگند و گزیده یا زیاد و مشروح؟؟ وهم به عنوان کسی که که نظرات بقیه رو میخونید؟ به نظرتون دارم اشتباه فکر میکنم یا درست... و چه پیشنهادی دارید که برای رفع این مشکلم(این که کمتر بیان کلا نت و زیاد ننویسم و فعلا روی کار اصلی خودم تمرز کنم)؟


2- دوم این که من وقتی یه نفر ازم راهنمایی میخواد (مخصوصا توی دنیای واقعیت که زیاد هم هست) من درسته راهنماییش میکنم و موثر هستش و... ولی به خاطر همون علاقه ای که به کمک کردن دارم نمیتونم جلوی خودمو بگیرم و بیش از اندازه حرف میزنم و به نظرم این از تاثیر سخنم کم میکنه.. کلا توی این زمینه ها اگه پیشنهاد دارید و نظرتون رو بگید و کمکم کنید ممنون میشم؟


3- سوم این که من توی یه مورد اعتماد به نفس شدیدا پایینی دارم مثل خالی کردن ترمز توی سرازیری !! چون شرایطم طوری هستش که با افراد پولدار خیلی پولدار رابطه دارم و خب این باعث میشه ناخودگاه روم تاثیر بزاره و خودمو دست پایین بگیرم(و خودمو باهاشون مقایسه کنم و بگم از نظر مالی در برابرشون صفر مطلق هستم نه حدی !!).. این موضوع خیلی منو رنج میده... یا بعضی وقتا که با افراد خیلی مهم و بزرگی باید صحبت کنم روم تاثیر میزاره هر چند الان بهترشده..ولی ممنون میشم تجربه ی کاربردی بهم بگید و کمکم کنید.و اون اعتماد به نفس لازم که با سایر مخاطبان رو دارم..رو در مواجهه با این افراد ندارم.. به نظرتون چیکار کنم..لطفا کمکم کنید؟؟

از همه ی عزیزانی که برام وقت میزارند تشکر میکنم.

مشکل 2 شما رو منم دارم
مثلن یکی کنارم میشینه
و کمکی میهواد ( درسی )
خیلی کمک میکنم
حتی تو یه بعد از ظهر ممکنه کل پروژه اش رو انجام بدم ولی دو تا نقص هست
1- وقتی یه همچین کمکی رو از طرف مقابل نمی بینم سرخورده میشم
2- بعضی ها هم توقعشون میره بالا و یه جاهایی که نمیتونم کمکشون کنم ناراهت میشن و حتی قهر میکنن

البته منظورم دحترا بود
مشکل 1 رو هم انگار همه دارن
من اغلب اوقات لعنت میفرستم به هرکی که اینترنت رو به وجود آورد

سلام.

چه موضوع خوب و به جایی مطرح کردین.

من هم دچار مشکل شما هستم و مشکل شماره ی 3 که دیگه خوراکمه!!!

من خودم در ارتباط با افراد پایین تر از خودم اصلا این دیدگاه خود برتر بینی رو ندارم و کلا دوست دارم که باهاشون صحبت کنم.

بنابراین تصمیم گرفتم که فکر کنم که افراد بالاتر از من هم دارند در مورد من این جوری فکر میکنند .

به هر حال باید سعی کنیم یک مقدار طرز تفکر و نگرشمون رو نسبت به خودمون بهتر کنیم و به مرور زمان خودمون رو ارزشمند تر از چیزی به اسم پول بدونیم تا نداشتن قدرت و مقام و ثروت

علتی برای بی اعتماد به نفسی ما نباشه. از دست دادن اعتماد به نفس مسئله ای هست که به مرور زمان ایجاد شده و قطعا یه روزه خوب نمیشه بلکه تمرین میخواد و تلاش زیاد.

سلام خانم نفیسه و تیام.ممنونم که توی تاپیکم شرکت کردید و نظر دادید.عیدتون مبارک باشه.

راستش نمیدونم می دونید یا نه من با همدردی اشنا شدم برای یه موضوعی که داشتم و.. نمیدونم چی شد بر حسب علاقه هر روز این جا میومدم سر می زدم و سعی می کردم در تاپیک هایی که حس می کردم تجربه ای ولو کم دارم در اختیار بقیه بزارم... ولی بعد مدتی از بس هر روز مشکلات بقیه رو خوندم کم کم روی ذهن خودم هم تاثیر منفی گذاشت با این که همیشه می گفتم به بقیه نباید تاثیر بزاره و.. دیدم خودم دارم اسیر میشم... این جا هم دوستان فقط به تاپیک هایی خاص با مسایلی که محوریت خاصی داره نظر میذارند و یا شاید توی همون موارد صاحب تخصص هستند..با این حال میبینم بی خود نیست که خیلی از کسانی که در راس امور هستند روی مباحث خاصی زوم می کنند چچون جذابیت و فراگیری بیش تری داره نه لزوما چیزایی که خیلی پایه ای تر از این هاست.

شکر خدا توی این مدت تونستم با راه کارهایی بر این مشکلاتم غلبه کنم...

خانم تیام ممنون بابت نظرتون راحب مشکل سه که گفتید...هر چند این هنوز بزرگترین مشکل من هست ولی راه کارتون جالب بود... من یه راه کار میگم این که اگه پول داره واسه خودش داره... منم در عوضش کلی خوبی های دیگه دارم..اگه اون فرد خودشو به خاطر پول داشتن از من بالاتر ببینه مشکل از اونه... مهم این هست من خودم به خاطر مسایل مالی پایین تر نبینم.


خانم نفیسه اتفاقا من واسه مخترع اینترنت خیلی دعا میکنم همیشه...چون پیشرفتمو خیلی مدیون این نت میدونم و متصل شدن به اقیانوس علم..این که فرهنگ استفاده درست از این واسه ما جا نیفتده به مخترع نت فکر نمی کنم ربطی داشته باشه...با این حال من تونستم به این مشکلم غلبه کنم... توی کمک کردن به بقیه هم تا میخوام بیش از حد حرف بزنم سریع به خودم هشدار میدم و بحثو خلاصه میکنم.

از همتون ممنونم.

سلام خوبی؟
به نظر من مختصر مفید تاثیر گذاتر می تونه باشه
اما من پست خیلی طوولانی از شما ندیدم تا حالا
پست های اقای محمد 93 بی حد و انتهاست هیچوقت نمی خونم. فقط این تاپیک اخری رو نگاه کردم اونم نه کامل فقط یکی از پستاشو نگاه کردم سریع تا برسم به اصل موضوعش که بخونم. مثلا هر خط رو سه چهار کلمه رو نگاه م یکنم می گم خوب اینکه هنوز به موضوع اصلی نرسیده مقدمات هست نیم خونم تا برسم به پاراگرافی که اصل موضوعه
ایشون که احترام چنذانی به خواننده نمی ذارن

پست های دختر بیخیال هم معمولا طولاینه کامل نمی خونم متاسفانه. با وجودی که پست های خوبی هم می ذاره. اما محروم می شم از خوندن.
اما انقدر احترام می ذاره به خواننده که پررنگ و رنگای مختلف کنه قسمت هایی که به نظرش مهم تره. اون قسمت ها رو می خونم در صورتی که نیاز بود حواشی اون قسمت ها رو هم می خونم.

هستن بازم کسایی که طولانی می ذارن اما این دو تا رو مثال زدم که مدل خوندنمو بگم اگه خواستین :)

منم مثل شما هستم اگه بخونم تاپیکو بتونم کمکی کنم نمی تونم نکنم. حالا خیلی وقتا حتی از نظر صاحب تاپیک پست من ممکنه هیچ اهمیتی نداشته باشه اما فکر می کنم اگه چیزی می دونم باید بنویسم

در حالت کلی ایده الش اینه که تا حد ممکن تا زمانی که کسی از ما کمک نخواد کمکش نکنیم! چون هم محترمانه تره واسه خودمون هم اعصابمون اروم تر می مونه هم اینکه طرف مقابل قدرشناس میشه. اما من خودم سخت می تونم عمل کنم به این موضوع

در مورد ادمای پولدار نظر ندارم


می تونیم هفته ای دو بار بذاریم بیایم اینجا سر بزنیم
بعدش بکنیم یه بار
نذاریم هم هیچی جلومونو بگیره
مثلا من چند هفته است تاپیک خصوصی گذاشتم مدیر و کارشناسا زورشون میاد نظر بذارن تاپیکم داره خاک می خوره
یعنی بیخود نوشتم
ولی همین انتظاره برای جواب بود که منو هی می کشوند اینجا اونم درست وقتی که می خواستم کمتر بیام
جوابی هم نبود
الان باز دوباره هی می یام از سرعادت سر می زنم

باید جلو خودمو بگیرم :)

- - - Updated - - -

سلام خانم مینوش ... ازتون یه دنیا ممنونم هم بابت وقتی که گذاشتید برام و هم بابت صداقتی که در کلامتون داشتید. پیش از این ها هم از روی اواتارتون و صحبت هاتون به این نتیجه رسیده بوده قلب پاکی دارید.

بله منم مثل شما اگه حس کنم میتونم کمکی کنم نظرمو میزارم.ولی واقعا فرصت نمیکنم بعضی وقتا پست سایر افرادو بخونم با این که به قول شما خیلی هم وقت میزارند.و خوب کمک می کنند که بیش تر برای خود صاحب تاپیک میتونه شاید مفید باشه.

اتفاقا این دو تاپیک اخیر اقای محمد 93 که حذف شد رو نمیدونم چرا کامل خوندم ولی خداییش اصلا هاج و واج مونده بودم !!

من جسارتی به هیچ یک از عزیزان فعال نشه ولی نمیدونم چرا خانم ها مصباح الهدی و شیدا و دختر بی خیال رو با هم اشتباه می گیرم همش.شاید خیلی چون مثل هم مینویسند لااقل از نظر فونت .


به هر حال من فکر میکنم درست هاین جا ادم مشکلی داشته باشه از همفکری دوستان استفاده میکنه و میتونه براش راه گشا باشه... ولی نباید زیاد درگیر بشیم چون بار اصلی تاپیکا و باید به عهده ی کارشناسان و مدیران تالار باشه که لااقل توی قسمت رایگان من زیاد سعادت ندارم ببینمشون.از طرفی اگه دوستان دیگه نیان این جا کی میخواد کمک کنه و نظر بده.

سلام.
اگر کلا اعتماد به نفستون کم هست باید روش کار کنین.
باران کتاب راهنمای عملی عزت نفس نوشته دکتر اسکیرالدی رو پیشنهاد کرده بود. نخوندم من. اما می تونین اگه سر راهتون کتابفروشی هست نگاه کنین دوست داشتین بگیرین

اگر ثروت (پول یا علم) براتون مهمه خوب کاری نداره. مطالعه اتون رو زیاد کنین و با برنامه بلند مدت (برنامه ای که توش پیشرفت در نظر بگیرین برای خودتون) کار کنین و پولتونو هر قدرم کم پس انداز کنین. به مرور هم اطلاعاتتون خوب میشه هم پول بیشتری خواهید داشت

راستی استعداد هاتونو هم بشناسین بعدش مهارت های لازم و اطلاعات لازم رو پیدا کنین
سن کمی دارین. چند سال دیگه شما از اونهایی که می بینین حداقلش در مورد علم که بهتر میشین. اونها لابد سنشون دو برابر شماست

اما مهم اینه که برنامه مند و هدفمند باشه کاراتون یعنی یه دیدگاهی داشته باشین در دراز مدت بدونین به چی می خواین برسین

مصباح و بی خیال شبیه هم می نویسند از نظر فونت. رنگی رنگی. و کمی هم طولانی اما مصباح رو می خونم پستاشو معمولا. کوتاه تر از پست های بی خیال هست. اما شیدا فونتش رو ساده می نویسه. متنش صریحه و مطلبش رو گویا و کوتاه می نویسه. کلا متفاوته :)

موفق باشید